26 اردیبهشت 1391 توسط زینبیه سراوان
آخوند همداني در مكّه به مسجدالحرام مشرّف مي شود و يك قرآن بسيار خوش خط چاپي داشته كه مشغول خواندن آن مي شود. مرد عربي پيدا مي شود و مي گويد: آيا اين قرآن را به من مي دهي؟ آخوند همداني مي گويد: نه، ولي مي بيند كتابي زير بغلش است، مي پرسد: اين چيست؟ عرب گفت: ديوان يزيد. آخوند همداني بالاخره راضي شد كه قرآن را با ديوان عوض كند زيرا دلش مي خواست كه اشعار يزيد را ببيند. او مي گويد: پس از آن توفيق تلاوت قرآن از من سلب شد و هر چه خود را مهيا مي كردم اسباب قرآن فراهم نمي شد.
به نقل از داستهانهای قرآنی،ص2402