گدایی از گدای دیگر...
از وحشتناکترین حالات انسان این است که به باورهای اصیلی که پشتوانه وحی و خدایی دارد پشت پا زند ودر پی کسب باوری جدید همه وجود ویا پاره ای از وجود خود را از منبعی دریافت کند که هیچ سابقه ترقی وتعالی به سوی کمال انسانیت نداشته باشد.
اگر باورها را با آموزه های دنیا گرایان خلط کنیم راهی پرتگاهی خواهیم شد که نتیجه آن هلاکت در میدانهای فردی واجتماعی وسیاسی خواهیم شد.
تعریف ارزشها به زبان کسانی که مایه وجودی آنها با اصالت دادن انسان ویا اصالت دادن دنیا وحذف خدا وخواسته های او قوت گرفته است مثل «گدایی گدا از گدای دیگر» است.
مگر نه این است که حذف کنندگان خدا طبلی تو خالی را به نشانه زندگی می زنند؟
کسانی که «حیات بخش مطلق» را در هر عرصه ای ازعرصه های زندگی ودر هر امری از امور فردی واجتماعی وسیاسی نادیده بگیرندُمردگانی بیش نیستند که خود را شبیه زنده ها کرده اند.