مطلبی که مطالعه خواهید فرمود مقاله ای است در خصوص تربیت از دیدگاه قرآن ونهج البلاغه که توسط سرکار خانم سهیلی زید عزها که ازطلاب محترمه مدرسه علمیه زینبیه(س)می باشند تهیه وتنظیم شده است
مقدمه:
مباحث تربيتي يكي از بنيادي ترين مباحث علوم انساني و يكي از ارزنده ترين مباحث اجتماعي سياسي است كه با بسياري از مباحث ديگر رشته هاي علومضروري ارتباط تنگاتنگ دارد و در اخلا ق وسازندگي خودسازي وجامعه سازي گاهي به عنوان پايه هاي اساسي وزماني بعنوان نتيجه و ره آورد اين قبيل ازمباحث ارزشمند انساني ،اجتماعي مورد ارزيابي فرار ميگيرد. وبديهي است كه سعادت فرد و جامعه تكامل و ترقي انسان ها وخانواده ها پيشرفت يا عقب ماندگي جوامع بشري سلامت جسم وجان بشريت تشنه ازادي همه و همه به مباحث تربيتي ومسئله تربيت مربوط مي شود. اگر انسان ها مسايل تربيتي را بدرستي بشناسند وهدفداري انها را بدانند و با روش هاي صحيح تربيت آشنايي پيدا كنند و سپس خود را و خانواده خود را را تربيت كنند اصلاح نمايند بسوي خوبي ها و ارزش هاي اخلاقي سوق دهند همواره يسوي تكامل و ترقي و استقلال در حركتنمد و عقب ماندگي شكست و ذلت ومفاسد اخلاقي و اجتماعي دامن گيرشان نخواهد شد كه از نظر قرانكريم ونهج مي دانيم كه مكتب اسلام كامل ترين مكتبتربيتي است و دستورات و قواعد و روش هاي تربيتي ان از چشمه سارهميشه جاري وحي الهي گرفتهع شده و با رهنمودهاي مداوم امامان معصوم عليه السلام در تئوري وعمل لباس حقيقت پوشيده است همه شرق شناسان ومورخان غربي و شرقي اعتراف دارند كه رسول گرامي اسلام و امامان راستين تشيع از عرب عقب مانده جاهلي الوده دامن ، دانشمند دان و پرهيز كارن و نام اوران بي نظير ساخته اند.البلاغه هدف انساني همه انبياء و پيامبران الهي تحقق اين ارمان ارزنده الهي بشري است . و انقلاب فكري علمي سياسياخلاقي نظامي بهداشتي شگفتي آوري را با دست همان مردم عقب مانده تحقق بخشيدند كه همه متفكرانم گذشته وحال را در تعجب و حيرت نگه دالشته اند .كه مي پرسند : راستي دل هل و مغز هاي خفته اعراب جاهلي چگونه بيدار شد ؟ رسول خدا با كدام روش علمي بارور گشت و دست به انقلاب علمي زد ؟ وميدانيم كه نهج البلاغه بهترين و گويا دترين زبان قران و تبين كننده مباحث تربيتي اسلام است. پس بايد گوش جان به كلمات حضرت اميراَلمومنين عليه السلام بسپاريم و در اين سير كوتاه، مباحث تربيتي نهج البلاغه را بدرستي مورد مطالعه و ارزيابي قرار دهيم تا ره توشه ارزشمندي براي خودسازي و بازپروي جامعه مان باشد.
از نهج البلاغه مي پرسيم : آيا تربيت ممكن است؟ آيا موانع تربيت را مي توان از ميان براداشت ؟ وروش هاي تربيتي كدامند ؟ و چگونه بايد فرد وجامعه را تربيت نمود. امكان تربيت : از ديدگاه نهج البلاغه ، تربيت ممكن و روش هاي تربيتي مشخص وروشن است وبهترين روش هاي مقابله با موانع و افات تربيت نيز بدرستي مورد ارزيابي قرار گرفته است كه فرمود: “زنهار ،زنهار ، در تربيت و سازندگي خويشتن تلاش كن زيرا كه خداوند راهي را كه بايد بروي براي تو روشن ساخته است و آينده رفتن تو را مشخص و تبيين فرموده است ” و سپس اميد واري مي دهد كه اگر از راه روشن الهي برويد و در تربيت خود و ديگران بكوشيد حتما پيروز شده وبه سرچشمه سعادت خواهيد رسيد .ود درچايي ديگر مي فرمايند : ” اي مردم ان كس كه از راه اشكار وجاده حق ره سپارد به اب مي رسد وكسي كه مخالفت مي كند در حيرت و سرگرداني قرار خواهد گرفت ” و همچنين مي فرمايند : “اي مردم ، خودتان عهده دار تربيت نفس خويش باشيد و نفس را ازكشيده شدن بطرف هوس ها و عادت ناروا باز داريد” تربيت پذيري انسان: تربيت يكي ازبا ارزشترين واقعيت نظام هستي است كه در همه چيز قابليت پياده شدن و ثمره دادن مي باشد. نه تنها انسانرا مي شود تربيت كرد و در خودسازي و جامعه سازي موفق شد بلكه حيوانات نباتات را نيز مي شود تربيت كرده و با روش هاي تربيتي بسوي ارزش ها سوق داد. گرچه همه موجودات حياتي همه تربيت پذيرند اما تربيت پذيري انسان ها از ويژگي خاصي برخودار است انسان با برخورداري ازعقل و ندبير و عواطف انسلني تربيت پذير تر ازديگر موجودات نظام افرينش مي باشد كه امام مي فرمايند : ” از كساني مباش كه پند و اندرز به انها سودي نمي بخشد مگر انكه سخت در توبيخ انها مبالغه شودزيرا انسان هاي عاقل با برخورداري از عقل با اندرز و اداب بپذيرند اما چهار پايان با زدن” با توجه به پند آموزي و تربيت پذيري انسان ، امام علي عليه السلام سفارش ميكند كه در تربيت كودك وتربيت نفس و تربيتافراد جامعه بايد شتاب نمود وتربيت را از هر كار ديگري مقدم داشت زيرا ممكن است آدابوروشهاي زشت وناروا دلهاي پاك را الوده سازد وتربيت سازندگي را ناممكن نمايد، به فرزندش امام مجتبي عليه السلام مي نويسد: قال علي عليه السلام : ” من در تعليم و تربيت تو پيش از آنكه قلبت سخت شود و عقل و فكرت به امور ديگري مشغول گردد مبادرت ورزيدم تا به تصميم جدي به استقبال كارهايي بشتابي كه انديشمندان و اهل تجربه زحمت آزمون انرا كشيده اند” ارزش تربيت: پيش ازاين دانستيم كه تربيت ممكن است و انسان تربيت پذير مي باشد و در امورتربيتي بايد عجله و شتلب كرد حال ، توجه به ارزش هاي تربيت وخودسازي ضروري است و بايد انسان روش ها و اصولي كه در اين راه لازم است را به طور كمال و تمام بياموزد تا در تربيت دچار مشكل نشود و بايد همواره در تربيت به ارزشهاي تربيتي و آموزش توجه كامل داشته باشدتا مبادا در طول مسير تربيتي ازارزش هاي تربيتي پاي فراتر گذاشته و يا در مسير اشتباهي قدم نگذاردتا جلوه ارزشمند ارزش هاي تربيتي نشناسد و در راه تربيت از اين ارزش وجودي هيچ بهرهاي كسب ننمايد پس همه افراد ملزم هستند در راه تربيت با ارزش هاي تربيتي آشنا شده وان را درك نمايند. حضرت علي عليه السلام در اين رابطه مي فرمايند: “علم ميراث گران بهايي است وتربيت وآداب ارزشمند اخلاقي ، لباس فاخر و زينتي است"و نيزجلوه ديگري از تربيت را اينگونه معرفي مي نمايند كه : “هيچ ثروتي همچون عقل نيست وهيچ فقري چون جهل نمي باشد وهيچ ميراثي چون ادب و تربيت نخواهد بود"پس ما درمي يابيم كه بهترين و بالاتريني نعمتي كه در اختيار انسان مي باشد نعمت عقل است و بايد انسان از عقل خويش بصورت كامل درزندگي خويش بهره ببرد وكسي كه داراي جهل است بايد بداند كه فقير ترين كس در زمين است چون ازبزگت ترين هديه الهي كه عقل مي باشد بهره مند نيست و بهترين ميراثي كه هر فرد مي تواند براي خود به يادگار بگذارد تا آيندگان از آن بهرهمند شوند ميراث ادب و تربيت است كه اگر ايندگان از آن بطور سالم و كامل بهره مند شوند در زندگي خويش به پيروزي مي رسند و راه كمال را مي توانند بصورت صحيح طي كنند. هدفداري تربيت: امكان تربيت و ضرورت خود سازي و باز پروري جامعه را بسياري از مكتب ها پذيرفته اند و مباحث پيرامون ان را قبول داشته اند و با اسلام و ديگر مكاتب تربيتي ،الهي ،اعلان هماهنگي مي كنند آنچه كه اسلام را در برابر ديگر مكاتب تربيتي ممتاز جلوه مي دهد هدفداري انسان و هدفداري تربيت است. اصول كلي تربيت و ضرورت آن را براي زندگي انساني و تداوم حيات اجتماعي باور دارند اما مي پرسند : چرا خود راتربيت كنيم ؟ چرا مشكلات و رنج خودسازي را هموارسازيم؟ چرا براي تربيت شدن و تربيت كردن از لذت ها و خوشي ها بگذريم؟ و براي چه وكدام اهداف تكاملي به تربيت و سازندگي روي بياوريم ؟ وبديهي است تامباني اعتقادي قرآن ونهج البلاغه را نپذيرند و هدفداري انسان راو حركت تكاملي بشر بسوي قيامت و بهشت جاويدان را باور نكنند تربيت و مقررات و احكام تربيتي بدون پشتوانه اجرايي است كه امام علي عليه السلام مي فرمايند : “اي بندگان خدا آگاه باشيد خداوند شما را بي هدف و بيهوده نيافريدو سرگردان و بدون سرپرست نگذاشته است اي بندگان خدا شمار ا به تقوي و خويشتن داري سفارش مي كنم كه زمام عبادت ها و قوام زندگي سعادتمندانه به تقوي بستگي دارد"و همه انسان ها بايد بدانند كه كه افرينش انسان ها عبث و بيهوده نيست و براي غايت و نهايتي پاي به اين دنيا گذاشته اند و همواره بايد سعي خودرا براين بگذارند كه از بيهودگي خارج باشند و براي رسيدن به كمال بايد خوبشتن دار باشند و تقوي الهي را را مد نظر قرار دهند و بكوشند كه در مسير تقوي الهي قدم بگذارند و ان را بصورت كمال و تمام بدست اورند و همگي بايد بدانيم قوام زندگي سعادت مندانه به تقوي بستگي دارد وكساني كه خيال مي كنند بيهوده افريده شده اند در واقع به خويشتن ضرر رسانده اند و عذاب الهي را براي خود هموار ساخته اند و اينگونه افراد در جامعه اجتماعي باعث هزاران مشكل براي بشريت مي شوند . و امام علي عليه السلام به رفاه زدگان شكم پاره و هدف گم كرده مي تازد ومي فرمايد : ” آيا عبث و بيهوده افريده شده ام همانند حيوان پرواري كه تمام همت او غفلت وچريدن و خوردن باشد؟ ” سپس هدف تكاملي را مطرح مي نمايد : “بدانيد كه جان شما بهايي جز بهشت ندارد پس خود و زحمات و تلاش هاس خود را به كمتر از ان نفروشيد” و انسان بايد همواره اين مطلب راسرلحه زندگي خويش قرار دهد كه نهايت زندگي اش اگر باكمال سپري شود بهايش بهشت جاودان است پس بايد همواره براي رسيدن به اين هدف تلاش وكوشش نمايد و تمالم هدف خود را بر اين بگذارد كه زحمات و تلاش هايش در مسير حق قرار گيرد . امام علي عليه السلام براي تحمل مشكلات تربيت و خودسازي تذكر مي دهد كه :"كسي كه بسوي كمال جاودان در حركت است و اشتياق بهشت دارد ازشهوات و تمايلات سركش پرهيزمي كند و ان كس كه از اتش جهنم بيم ناك است از محرمات و بدي ها دوري مي كند” و در كلام نوراني ديگري سعادت وكلام و موفقيت دنيا وآخرت را هدف ارزشمند تربيت معرفي مي نمايند: ثروت ،فرزندان واموال بهره وگشت اين جهانند وعمل صالح ،زراعت وبهره آخرت است و گاهي خداوند اين هر دو را به افراد مي بخشد ” وقتي هدف ارزشمند خلقت انسان سعادت دنيا و اخرت شد پس كوتاهي و سستي نسبت به هركدام ازاين دو ناروا است كه امام به فرزندش امام مجتبي عليه السلام مي فرمايد : “زندگي جاويدان بهشتي ومنزلگاه اينده خود را اصلاح كن و اخرت را به دنياي زودگذز مفروش” مال ، ثروت فرزندان نبايد باعث شوند كه انسان به اين دنيا مشغول گشته و اخرت خود را فراموش كرده و در راه رسيدن به سعادت اخروي تلاش ننمايد و طوري شود كه در راه رسيدن به كمال اخرت كوتاهي و سستي نمايد و با دنياي زودگذز عمر خود را به پايان برساند در حالي كه هيچ سودي از آن نبرده است و انسان عاقل بايد تمام سعي و تلاش خود را بر اين گذارد كه بتواند سعادت آخرتش را بدست اورد وبعضي از افراد هستند كه به مرتبه ايي مي رسند كه هم سعادت دنيا و هم سعادت اخرت نصيبشان مي شود و د پيشگاه الهي از درجه ومرتبه بالايي برخوردار هستند. شناخت عوامل تربيت : پس از اشنايي بامسايل مقدماتي مسئلع تربيت ،بايد عوامل تربيتي را شناخت و انها را تقويت و بسوي انها جذب شد كه نفس تعيين كننده در تربيت و سازندگي فرد و جامعه دارد. در اين قسمت از بحث به برخي از انها اشاره مي شود.
1-پدر ومادر آموزشگاه اغازين هر فردي خانه و خانواده مي باشد .زندگي خانوادگي نقش مهمي در خودسازي و بازسازي دلها دارد كه پدر ومادر و ديگر افراد خانواده هممي توانند مربي لايق وموفق فرزندان باشند و هم عامل اساسي انحراف و الودگي هاي فكري كودكان مي شوند .پس كودك در اولين مرحله از زندگي خويش و در اولين گامي كه به جهان ميگذارد ازپدرش و مادرش درس مي اموزد و پدران ومادران هم مي توانند پله ترقي فرزند خود باشند و هم مي توانند باعث شوندكه فرزندشان دچار مشكلات و انحرافات فكري شود و پدر ومادر هستند كه بايد را صحيح زندگي و تربيت عالي را به فرزند نشان دهند وحق فرزندي بر گردنشان به خصوص بر گردن پدر است و ازجمله كارهايي كه در اين رابطه بايد انجام بدهند اين است كه نام نيك براي فرزند خود انتخاب كنند و با الفاظ نيك فرزند خود را خطاب كنند و از كلمات زشت زننده در خطاب انها استفده نكنند و همچنين فرزند خويش را به نحو عالي تربيت نمايند و و قران را تعليمش دهند. فرزندان نكته بردار هستند و از تمامي كارهايي كه پدر و مادرشان انجام مي دهند الگو برداري مي كنند و اگرپدر ومادر ازاين نكته غافل باشند و در تربيت فرزند خود كوتاهي كنند باعث ضربات جبران نا پذيري به كودك خود مي شوند.
2-خانواده خانواده يكي از عوامل تربيتي است كه فرزندان از اعضاي خانواده الگو مي گيرند و رنگ مي پذيرند از اين امام علي عليه السلام سفارش مي نمايد كه با خانواده هاي خوب و صالح روابط دوستانه برقرار كنيد . زيرا روابط دوستانه با چنين خانواده هايي باعث مي شود تا فرزندان از رفتار مثبت انها الگو برداري كنند و اين چنين روابطي باعث مي شود كه كودكان كمتر در معرض خطا و تربيت هاي ناسالم قرار گيرند و دچار اسيب شوند.
3-استاد وآموزگار اما با توجه به نقش ارزنده اموزگار و دانشمندان علوم ضروري و تاثير چشمگير جلسات علمي به مالك اشتر مي فرمايد : ” در جلسات درس دانشمندان و اساتيد زياد به گفتگو بنشين و با حكما و انديشمندان نيزبسيار به بحث و بررسي بپرداز كه وضع كشورت را اصلاح مي كند” حضرت علي نسبت به نقش استاد در تربيت انسان به اموزگار الهي خود ، رسول خدا (ص) مي پردازد و اهميت و ارزش اموزش هاي پيامبر گرامي اسلام را چنين بيان مي دارد : “من هم چون سايه اي به دنبال اموزگارم رسول خدا حركت مي كردم و ان بزرگ پيامبر هر روز نكته تازه اي از اخلاق نيك را براي من اشكار مي ساخت و مرا فرمان مي داد كه به اقتدا نمايم".
4-جامعه ومحيط زندگي يكي از عوامل تربيت ،جامعه ومحيط زندگي انسان است كه در انتخاب محيط زندگي ومحل اجتماعي دقت لازم را به عمل اورد.و هر جايي را براي محيط زندگي انتخاب نكند ودر جاهاي كه از لحاظ تربيتي الوده اند و باعث مي شوند كه ديگران نيز الوده شوند سكني نگزينند.و انسان بايد همواره در شهرهاي بزرگ مسلمانان مسكن گزينند و در محيط هايي كه مردمش اهل غفلت هستند و ظلم و ستم را پيشينه خود ساخته اند و ياران مطيع خدا در انجا كمتر پيدا مي شوند بپرهيزد زيرا اين محيط جايي براي رشد انسان ندارد و باعث مي شود كه درما را نيز دچار غفلت خودشان كنند ومحيط الوده انها برما نيز تاثير ميگذارد.
5-دوستان امام علي عليه السلام همواره دررابطه با نقش بسيار حساس دوستان توصيه مي كردند و هميشه در مجالس مختلف تربيتي كه مي گرفتند يكي از صحبت هايشان اين بود كه هر دوستي بايد نصيحت خالصانه خود را براي دوستش اماده كند حال انكه اين نصيحت شيرين باشد يا اين نصيحت تلخ باشد براي دوستش . امام علي همواره هشدار ميدانند كه از دوستي با احمق ها بايد دوري كنيد زيرا احمق همواره فكر مي كند كه با كارهايش دارد به تو سود ميدهد و راه مثبت را نشان مي دهد اين در حالي كه بايد بدانيد كه كارهاي احمق و نادان همواره باعث زيان رساندن به دوستش مي شود زيرا هيچ گونه درايتي پشتش نيست و تنها اميال خودش هست كه مي خواهد به دوستش نيز تحميل كند . در جلساتي حضرت علي به مردم مي فرمايند كه از انسان هاي بخيل و مال پرست ،انهايي كه همواره دنبال جمع كردن مال و ثروت براي خودشان هستند دوري كنيد زيرا هميشه براي اين افراد منفعت خودشان مطرح است نه طلب خير براي دوست و اينگونه افراد هرچه را كه ببينند برايشان منفعت دارد انجام مي دهند حتي اگر باعث شوند دوستشان اسيب ببيند اين كار را مي كنند و در ضمن اين افراد پول پرست بخيل نيز هستند و همواره خود را برتر از ديگران مي بينند و هيچ وقت دوست نمي دارند كه دوستشان ازانها برتري داشته باشد ودوست دارند كه همه زير دست انها باشند و براي انها خدمت كنند و هر موقع كه شما جايي به موفقيت مي رسيد انها حسادت مي كنند ودر صدد هستند تا به شما ضربه بزنند يكي از نشانه هاي افراد بخيل اين است كه وقتي در شديد ترين گرفتاري و سختي و نيازمندي هستي سريعا تورا ترك مي كنند گويي اصلا شما را نمي شناخته اند. و اما علي عليه السلام همواره مريدانش را از دوستي با افراد فاسد برحذر مي كند زيرا افراد فاسد و جنايتكار انسان را به بهاي كمي بفروش مي رسانند و افراد درغگو نيزبدرد دوستي با انسان نمي خورند زيرا به نظر امام علي عليه السلام اين گونه افراد طوري هستند كه دور رابراي انسان نزديك جلوه مي كنند و نزديك را براي انسان دور جلوه مي كنند و باعث مي شوند كه انسان در گردابي دچار شود وراه صحيح را تشخيص ندهد و حضرت در بيان معيار دوست خوب اينكونه به دوستانش ميگويد كه انسان بايد به نيكوكاران و افرادي كه كارهاي نيك انجام مي دهند نزديك باشد و طوري شود كه مثل انها بشود و در همه كارهايي كه اين افراد نيك انجام مي دهند باشد زيرا باعث مي شود كه اين فرد جز انها شود و مثل انها نيكوكار شود و بايد انسان و از كساني كه شر هستند و دنبال كارهاي بد و بدي كردن به ديگران هستند و مي خواهند به ديگران اسيب برسانند دوري كنند تا خداي ناكرده بدي اين افراد بد به انسان نرسد و باو تاثير نگذارد .
6- علماء ونصيحت كنندگان جامعه علماء انسان هاي پاك و دلسوزي هستند كه در برابر كجي ها و زشتي ها نمي توانند بي تفاوت بمانند و چون پدر مهربان و دوستي خير خواه لب به پند و اندرز مي گشايند و ما را تربيت مي كنند و علماء از موارد مهم تربيت به شمار مي ايند كه بايد همواره به انها احترام گذاشت وگوس دل به سخنانشان سپرد در غير اينصورت تلخي ها و پشيماني ها درانتظار ما خواهد بود زيرا ما نتوانسته ايم ان طور كه بايد از وجود چنين بركاتي بهره ببريم وراه خود را در مسير درست بياوريم. اگر انسان از دستور نصيحتكننده مهربان واستاد دانايش انكه تجربه بسيار بالايي دارد نافرماني كند باعث مي شود كه هميشه پشيمان باشد و هميشه غصه بخورد كه چرا نصيحت هاي كسي را كه دلسوزش بوده و باعث زيبايي زندگي اش مي شده را قبول نكرده است.
7-حكومت و رهبري حاكم اسلامي و رهبر جامعه هم مسئول تربيت فرد و جامعه را دارد و هم بعنوان يكي از الگوهاي تربيت مهم مطرح است زيرا همه مردم به اونظر دوخته اند و از دستورات و فرمان هايي كه رهبر مي دهد اطاعت مي كنند و امام علي به مردم مي فرمايد منكه حاكم اسلامي هستم شما حقي بر من داريد من نبايد هيچ گاه از خيرخواهي شما دريغ كنم و هميشه بايد شما را تعليم دهم و به اين سمت ببرم كه از جهل وناداني دور بمانيد و من بعنوان حاكم بايد شما را تربيت كنم تا شما فرا گيريد و تربيت شويدو وهمچنين امام در جاهايي هشدار مي دهد كه نگذارند رهبري جامعه بدست نالايقان و نا اهلان قرار گيرد كه فرد وجامعه و هر چه كه هست را به نابودي مي كشاند و افرادي كه نا به اهل هستند ومسئوليت جامعه بدست انها مي افتد هرگونه كه مي خواهند بيت المال جامعه را براي خودشان مصرف مي كنند و بيت المال را غارت ميكنند وحتي اين گونه افراد ازادي بندگان ازاد خدا را سلب مي كنند و براي اينكه خودشان خيلي خيلي راحت زندگي كنند برخي را برده خود ميكنند وكمترينحقوق انساني را براي انها قايل هستند وخود را خدا و صاحب انها ميدانند وحتي اين حق را براي خود ميدانند كه انها را بكوشند بفروشند .
8 - الگوهاي موفق تربيت در پيرامون الگوهاي موفق بحث بسيار ارزنده اي در نهج البلاغه موجود است كه در اين قسمت ازبحث ،پيامبران خدا و رسول گرامي اسلام و اصحاب وياران بزرگ پيامبر و سيماي پرهيزكاران و امامان معصوم عليه السلام عليه السلام را معرفي مي كند وحضرت علي عليه السلام مگويند كه خداوند متعال و بزرگ ارداه اش اين بوده است كه پيروي مردم از پيامبرانش باشد و كتاب هاي انها را تصديق كنند و به دستورات و اوامر انها گوش فرا بدهندو كافي است كه انسان روش زندگي رسول خدا را سرمشق زندگي خودش قرار بدهد و اين بهترين راهنما و سرمشق در بي ارزش نشان دادن دنيا و رسوايي ها و بدي هاي ان مي باشد.
9-قران و تعليم انسان ساز ان يكي از عوامل تربيتي هم براي جوامع اسلامي و هم براي دنياي تشنه حقيقت و سعادت قران كريم است. در مورد نقش تربيتي قران در نهج البلاغه بسيار صحبت شده است و حضرت علي عليه السلام فرموده اند : ” اين قران پند دهنده ايي است كه انسان را نمي فريبد و هدايت كننده است كه گمراه نمي كند” و در جاي ديگر حضرت علي عليه السلام و در بيان اهميت قران ونقش تعليمي و تربيتي ان مي فرمايند: “انچه را كه قران ازصفات خدا بيان مي كند بپذير و از نور هدايت قران بهره بگير تا رستگار شوي “.
10- همسايه و همسايگان بدون روابط با همسايگان نمي شود به زندگي اجتماعي تداوم بخشيد همسايگان نه تنها حقوق الهي انساني فراواني بر يكديگر دارند بلكه از نظر تربيتي بعنوان يكي از عوامل اجتماعي تربيت به حساب مي ايند كه بايد در خريدن منزل و انتخاب همسايگان دقت لازم را به عمل اورد و انسان بايد قبل از اينكه مي خواهد در جايي ساكن شود از همسايگان انجا تحقيق بع عمل اورد و همچنين نبايد در هرجايي زندگي كند بلكه بايد براي انسان همسايگانش مهم باشند زيرا با همسايگان است كه روابط اجتماعي انسان ادامه پيدا ميكند و انسان هيچ گاه نمي تواند بگويد كه من به همسايگانم كاري ندارم و تنها براي خودم زندگي مي كنم چون اگر چنين حرفي بزند اين مفهوم را به ديگران مي گويد كه من زندگي اجتماعي ندارم و اصلا چنين كاري ممكن نيست .
11- تبليغات يكي ازعوامل تربيت و معرفي ارزش ها و نيروي بازدارتده اززشتي ها تبليغات اسلامي است كه گاهي به شكل وعظ و خطابه يا نصيحت و اندرز و زماني باعنوان امر به معروف و نهي از نمكر در جامعه اسلامي مطرح مي شود اگر همه افراد جامعه به اين عامل حساس اجتماعي توجه كنند تربيت فرد و جامعه تحقق مي پذيرد.