حوزه علمیه زینبیه(س) سراوان

اللهم صل علی محمد وآل محمد
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
13 آذر 1389 توسط زینبیه سراوان

مطلبی که مطالعه خواهید فرمود مقاله ای است در خصوص تربیت از دیدگاه قرآن ونهج البلاغه که توسط سرکار خانم سهیلی زید عزها که ازطلاب محترمه مدرسه علمیه زینبیه(س)می باشند تهیه وتنظیم شده است

مقدمه:

 مباحث تربيتي يكي از بنيادي ترين مباحث علوم انساني و يكي از ارزنده ترين مباحث اجتماعي سياسي است كه با بسياري از مباحث ديگر رشته هاي علومضروري ارتباط تنگاتنگ دارد و در اخلا ق وسازندگي خودسازي وجامعه سازي گاهي به عنوان پايه هاي اساسي وزماني بعنوان نتيجه و ره آورد اين قبيل ازمباحث ارزشمند انساني ،اجتماعي مورد ارزيابي فرار ميگيرد. وبديهي است كه سعادت فرد و جامعه تكامل و ترقي انسان ها وخانواده ها پيشرفت يا عقب ماندگي جوامع بشري سلامت جسم وجان بشريت تشنه ازادي همه و همه به مباحث تربيتي ومسئله تربيت مربوط مي شود. اگر انسان ها مسايل تربيتي را بدرستي بشناسند وهدفداري انها را بدانند و با روش هاي صحيح تربيت آشنايي پيدا كنند و سپس خود را و خانواده خود را را تربيت كنند اصلاح نمايند بسوي خوبي ها و ارزش هاي اخلاقي سوق دهند همواره يسوي تكامل و ترقي و استقلال در حركتنمد و عقب ماندگي شكست و ذلت ومفاسد اخلاقي و اجتماعي دامن گيرشان نخواهد شد كه از نظر قرانكريم ونهج مي دانيم كه مكتب اسلام كامل ترين مكتبتربيتي است و دستورات و قواعد و روش هاي تربيتي ان از چشمه سارهميشه جاري وحي الهي گرفتهع شده و با رهنمودهاي مداوم امامان معصوم عليه السلام در تئوري وعمل لباس حقيقت پوشيده است همه شرق شناسان ومورخان غربي و شرقي اعتراف دارند كه رسول گرامي اسلام و امامان راستين تشيع از عرب عقب مانده جاهلي الوده دامن ، دانشمند دان و پرهيز كارن و نام اوران بي نظير ساخته اند.البلاغه هدف انساني همه انبياء و پيامبران الهي تحقق اين ارمان ارزنده الهي بشري است . و انقلاب فكري علمي سياسياخلاقي نظامي بهداشتي شگفتي آوري را با دست همان مردم عقب مانده تحقق بخشيدند كه همه متفكرانم گذشته وحال را در تعجب و حيرت نگه دالشته اند .كه مي پرسند : راستي دل هل و مغز هاي خفته اعراب جاهلي چگونه بيدار شد ؟ رسول خدا با كدام روش علمي بارور گشت و دست به انقلاب علمي زد ؟ وميدانيم كه نهج البلاغه بهترين و گويا دترين زبان قران و تبين كننده مباحث تربيتي اسلام است. پس بايد گوش جان به كلمات حضرت اميراَلمومنين عليه السلام بسپاريم و در اين سير كوتاه، مباحث تربيتي نهج البلاغه را بدرستي مورد مطالعه و ارزيابي قرار دهيم تا ره توشه ارزشمندي براي خودسازي و بازپروي جامعه مان باشد.

از نهج البلاغه مي پرسيم : آيا تربيت ممكن است؟ آيا موانع تربيت را مي توان از ميان براداشت ؟ وروش هاي تربيتي كدامند ؟ و چگونه بايد فرد وجامعه را تربيت نمود. امكان تربيت : از ديدگاه نهج البلاغه ، تربيت ممكن و روش هاي تربيتي مشخص وروشن است وبهترين روش هاي مقابله با موانع و افات تربيت نيز بدرستي مورد ارزيابي قرار گرفته است كه فرمود: “زنهار ،زنهار ، در تربيت و سازندگي خويشتن تلاش كن زيرا كه خداوند راهي را كه بايد بروي براي تو روشن ساخته است و آينده رفتن تو را مشخص و تبيين فرموده است ” و سپس اميد واري مي دهد كه اگر از راه روشن الهي برويد و در تربيت خود و ديگران بكوشيد حتما پيروز شده وبه سرچشمه سعادت خواهيد رسيد .ود درچايي ديگر مي فرمايند : ” اي مردم ان كس كه از راه اشكار وجاده حق ره سپارد به اب مي رسد وكسي كه مخالفت مي كند در حيرت و سرگرداني قرار خواهد گرفت ” و همچنين مي فرمايند : “اي مردم ، خودتان عهده دار تربيت نفس خويش باشيد و نفس را ازكشيده شدن بطرف هوس ها و عادت ناروا باز داريد” تربيت پذيري انسان: تربيت يكي ازبا ارزشترين واقعيت نظام هستي است كه در همه چيز قابليت پياده شدن و ثمره دادن مي باشد. نه تنها انسانرا مي شود تربيت كرد و در خودسازي و جامعه سازي موفق شد بلكه حيوانات نباتات را نيز مي شود تربيت كرده و با روش هاي تربيتي بسوي ارزش ها سوق داد. گرچه همه موجودات حياتي همه تربيت پذيرند اما تربيت پذيري انسان ها از ويژگي خاصي برخودار است انسان با برخورداري ازعقل و ندبير و عواطف انسلني تربيت پذير تر ازديگر موجودات نظام افرينش مي باشد كه امام مي فرمايند : ” از كساني مباش كه پند و اندرز به انها سودي نمي بخشد مگر انكه سخت در توبيخ انها مبالغه شودزيرا انسان هاي عاقل با برخورداري از عقل با اندرز و اداب بپذيرند اما چهار پايان با زدن” با توجه به پند آموزي و تربيت پذيري انسان ، امام علي عليه السلام سفارش ميكند كه در تربيت كودك وتربيت نفس و تربيتافراد جامعه بايد شتاب نمود وتربيت را از هر كار ديگري مقدم داشت زيرا ممكن است آدابوروشهاي زشت وناروا دلهاي پاك را الوده سازد وتربيت سازندگي را ناممكن نمايد، به فرزندش امام مجتبي عليه السلام مي نويسد: قال علي عليه السلام : ” من در تعليم و تربيت تو پيش از آنكه قلبت سخت شود و عقل و فكرت به امور ديگري مشغول گردد مبادرت ورزيدم تا به تصميم جدي به استقبال كارهايي بشتابي كه انديشمندان و اهل تجربه زحمت آزمون انرا كشيده اند” ارزش تربيت: پيش ازاين دانستيم كه تربيت ممكن است و انسان تربيت پذير مي باشد و در امورتربيتي بايد عجله و شتلب كرد حال ، توجه به ارزش هاي تربيت وخودسازي ضروري است و بايد انسان روش ها و اصولي كه در اين راه لازم است را به طور كمال و تمام بياموزد تا در تربيت دچار مشكل نشود و بايد همواره در تربيت به ارزشهاي تربيتي و آموزش توجه كامل داشته باشدتا مبادا در طول مسير تربيتي ازارزش هاي تربيتي پاي فراتر گذاشته و يا در مسير اشتباهي قدم نگذاردتا جلوه ارزشمند ارزش هاي تربيتي نشناسد و در راه تربيت از اين ارزش وجودي هيچ بهرهاي كسب ننمايد پس همه افراد ملزم هستند در راه تربيت با ارزش هاي تربيتي آشنا شده وان را درك نمايند. حضرت علي عليه السلام در اين رابطه مي فرمايند: “علم ميراث گران بهايي است وتربيت وآداب ارزشمند اخلاقي ، لباس فاخر و زينتي است"و نيزجلوه ديگري از تربيت را اينگونه معرفي مي نمايند كه : “هيچ ثروتي همچون عقل نيست وهيچ فقري چون جهل نمي باشد وهيچ ميراثي چون ادب و تربيت نخواهد بود"پس ما درمي يابيم كه بهترين و بالاتريني نعمتي كه در اختيار انسان مي باشد نعمت عقل است و بايد انسان از عقل خويش بصورت كامل درزندگي خويش بهره ببرد وكسي كه داراي جهل است بايد بداند كه فقير ترين كس در زمين است چون ازبزگت ترين هديه الهي كه عقل مي باشد بهره مند نيست و بهترين ميراثي كه هر فرد مي تواند براي خود به يادگار بگذارد تا آيندگان از آن بهرهمند شوند ميراث ادب و تربيت است كه اگر ايندگان از آن بطور سالم و كامل بهره مند شوند در زندگي خويش به پيروزي مي رسند و راه كمال را مي توانند بصورت صحيح طي كنند. هدفداري تربيت: امكان تربيت و ضرورت خود سازي و باز پروري جامعه را بسياري از مكتب ها پذيرفته اند و مباحث پيرامون ان را قبول داشته اند و با اسلام و ديگر مكاتب تربيتي ،الهي ،اعلان هماهنگي مي كنند آنچه كه اسلام را در برابر ديگر مكاتب تربيتي ممتاز جلوه مي دهد هدفداري انسان و هدفداري تربيت است. اصول كلي تربيت و ضرورت آن را براي زندگي انساني و تداوم حيات اجتماعي باور دارند اما مي پرسند : چرا خود راتربيت كنيم ؟ چرا مشكلات و رنج خودسازي را هموارسازيم؟ چرا براي تربيت شدن و تربيت كردن از لذت ها و خوشي ها بگذريم؟ و براي چه وكدام اهداف تكاملي به تربيت و سازندگي روي بياوريم ؟ وبديهي است تامباني اعتقادي قرآن ونهج البلاغه را نپذيرند و هدفداري انسان راو حركت تكاملي بشر بسوي قيامت و بهشت جاويدان را باور نكنند تربيت و مقررات و احكام تربيتي بدون پشتوانه اجرايي است كه امام علي عليه السلام مي فرمايند : “اي بندگان خدا آگاه باشيد خداوند شما را بي هدف و بيهوده نيافريدو سرگردان و بدون سرپرست نگذاشته است اي بندگان خدا شمار ا به تقوي و خويشتن داري سفارش مي كنم كه زمام عبادت ها و قوام زندگي سعادتمندانه به تقوي بستگي دارد"و همه انسان ها بايد بدانند كه كه افرينش انسان ها عبث و بيهوده نيست و براي غايت و نهايتي پاي به اين دنيا گذاشته اند و همواره بايد سعي خودرا براين بگذارند كه از بيهودگي خارج باشند و براي رسيدن به كمال بايد خوبشتن دار باشند و تقوي الهي را را مد نظر قرار دهند و بكوشند كه در مسير تقوي الهي قدم بگذارند و ان را بصورت كمال و تمام بدست اورند و همگي بايد بدانيم قوام زندگي سعادت مندانه به تقوي بستگي دارد وكساني كه خيال مي كنند بيهوده افريده شده اند در واقع به خويشتن ضرر رسانده اند و عذاب الهي را براي خود هموار ساخته اند و اينگونه افراد در جامعه اجتماعي باعث هزاران مشكل براي بشريت مي شوند . و امام علي عليه السلام به رفاه زدگان شكم پاره و هدف گم كرده مي تازد ومي فرمايد : ” آيا عبث و بيهوده افريده شده ام همانند حيوان پرواري كه تمام همت او غفلت وچريدن و خوردن باشد؟ ” سپس هدف تكاملي را مطرح مي نمايد : “بدانيد كه جان شما بهايي جز بهشت ندارد پس خود و زحمات و تلاش هاس خود را به كمتر از ان نفروشيد” و انسان بايد همواره اين مطلب راسرلحه زندگي خويش قرار دهد كه نهايت زندگي اش اگر باكمال سپري شود بهايش بهشت جاودان است پس بايد همواره براي رسيدن به اين هدف تلاش وكوشش نمايد و تمالم هدف خود را بر اين بگذارد كه زحمات و تلاش هايش در مسير حق قرار گيرد . امام علي عليه السلام براي تحمل مشكلات تربيت و خودسازي تذكر مي دهد كه :"كسي كه بسوي كمال جاودان در حركت است و اشتياق بهشت دارد ازشهوات و تمايلات سركش پرهيزمي كند و ان كس كه از اتش جهنم بيم ناك است از محرمات و بدي ها دوري مي كند” و در كلام نوراني ديگري سعادت وكلام و موفقيت دنيا وآخرت را هدف ارزشمند تربيت معرفي مي نمايند: ثروت ،فرزندان واموال بهره وگشت اين جهانند وعمل صالح ،زراعت وبهره آخرت است و گاهي خداوند اين هر دو را به افراد مي بخشد ” وقتي هدف ارزشمند خلقت انسان سعادت دنيا و اخرت شد پس كوتاهي و سستي نسبت به هركدام ازاين دو ناروا است كه امام به فرزندش امام مجتبي عليه السلام مي فرمايد : “زندگي جاويدان بهشتي ومنزلگاه اينده خود را اصلاح كن و اخرت را به دنياي زودگذز مفروش” مال ، ثروت فرزندان نبايد باعث شوند كه انسان به اين دنيا مشغول گشته و اخرت خود را فراموش كرده و در راه رسيدن به سعادت اخروي تلاش ننمايد و طوري شود كه در راه رسيدن به كمال اخرت كوتاهي و سستي نمايد و با دنياي زودگذز عمر خود را به پايان برساند در حالي كه هيچ سودي از آن نبرده است و انسان عاقل بايد تمام سعي و تلاش خود را بر اين گذارد كه بتواند سعادت آخرتش را بدست اورد وبعضي از افراد هستند كه به مرتبه ايي مي رسند كه هم سعادت دنيا و هم سعادت اخرت نصيبشان مي شود و د پيشگاه الهي از درجه ومرتبه بالايي برخوردار هستند. شناخت عوامل تربيت : پس از اشنايي بامسايل مقدماتي مسئلع تربيت ،بايد عوامل تربيتي را شناخت و انها را تقويت و بسوي انها جذب شد كه نفس تعيين كننده در تربيت و سازندگي فرد و جامعه دارد. در اين قسمت از بحث به برخي از انها اشاره مي شود.

 1-پدر ومادر آموزشگاه اغازين هر فردي خانه و خانواده مي باشد .زندگي خانوادگي نقش مهمي در خودسازي و بازسازي دلها دارد كه پدر ومادر و ديگر افراد خانواده هممي توانند مربي لايق وموفق فرزندان باشند و هم عامل اساسي انحراف و الودگي هاي فكري كودكان مي شوند .پس كودك در اولين مرحله از زندگي خويش و در اولين گامي كه به جهان ميگذارد ازپدرش و مادرش درس مي اموزد و پدران ومادران هم مي توانند پله ترقي فرزند خود باشند و هم مي توانند باعث شوندكه فرزندشان دچار مشكلات و انحرافات فكري شود و پدر ومادر هستند كه بايد را صحيح زندگي و تربيت عالي را به فرزند نشان دهند وحق فرزندي بر گردنشان به خصوص بر گردن پدر است و ازجمله كارهايي كه در اين رابطه بايد انجام بدهند اين است كه نام نيك براي فرزند خود انتخاب كنند و با الفاظ نيك فرزند خود را خطاب كنند و از كلمات زشت زننده در خطاب انها استفده نكنند و همچنين فرزند خويش را به نحو عالي تربيت نمايند و و قران را تعليمش دهند. فرزندان نكته بردار هستند و از تمامي كارهايي كه پدر و مادرشان انجام مي دهند الگو برداري مي كنند و اگرپدر ومادر ازاين نكته غافل باشند و در تربيت فرزند خود كوتاهي كنند باعث ضربات جبران نا پذيري به كودك خود مي شوند.

2-خانواده خانواده يكي از عوامل تربيتي است كه فرزندان از اعضاي خانواده الگو مي گيرند و رنگ مي پذيرند از اين امام علي عليه السلام سفارش مي نمايد كه با خانواده هاي خوب و صالح روابط دوستانه برقرار كنيد . زيرا روابط دوستانه با چنين خانواده هايي باعث مي شود تا فرزندان از رفتار مثبت انها الگو برداري كنند و اين چنين روابطي باعث مي شود كه كودكان كمتر در معرض خطا و تربيت هاي ناسالم قرار گيرند و دچار اسيب شوند.

3-استاد وآموزگار اما با توجه به نقش ارزنده اموزگار و دانشمندان علوم ضروري و تاثير چشمگير جلسات علمي به مالك اشتر مي فرمايد : ” در جلسات درس دانشمندان و اساتيد زياد به گفتگو بنشين و با حكما و انديشمندان نيزبسيار به بحث و بررسي بپرداز كه وضع كشورت را اصلاح مي كند” حضرت علي نسبت به نقش استاد در تربيت انسان به اموزگار الهي خود ، رسول خدا (ص) مي پردازد و اهميت و ارزش اموزش هاي پيامبر گرامي اسلام را چنين بيان مي دارد : “من هم چون سايه اي به دنبال اموزگارم رسول خدا حركت مي كردم و ان بزرگ پيامبر هر روز نكته تازه اي از اخلاق نيك را براي من اشكار مي ساخت و مرا فرمان مي داد كه به اقتدا نمايم".

 4-جامعه ومحيط زندگي يكي از عوامل تربيت ،جامعه ومحيط زندگي انسان است كه در انتخاب محيط زندگي ومحل اجتماعي دقت لازم را به عمل اورد.و هر جايي را براي محيط زندگي انتخاب نكند ودر جاهاي كه از لحاظ تربيتي الوده اند و باعث مي شوند كه ديگران نيز الوده شوند سكني نگزينند.و انسان بايد همواره در شهرهاي بزرگ مسلمانان مسكن گزينند و در محيط هايي كه مردمش اهل غفلت هستند و ظلم و ستم را پيشينه خود ساخته اند و ياران مطيع خدا در انجا كمتر پيدا مي شوند بپرهيزد زيرا اين محيط جايي براي رشد انسان ندارد و باعث مي شود كه درما را نيز دچار غفلت خودشان كنند ومحيط الوده انها برما نيز تاثير ميگذارد.

5-دوستان امام علي عليه السلام همواره دررابطه با نقش بسيار حساس دوستان توصيه مي كردند و هميشه در مجالس مختلف تربيتي كه مي گرفتند يكي از صحبت هايشان اين بود كه هر دوستي بايد نصيحت خالصانه خود را براي دوستش اماده كند حال انكه اين نصيحت شيرين باشد يا اين نصيحت تلخ باشد براي دوستش . امام علي همواره هشدار ميدانند كه از دوستي با احمق ها بايد دوري كنيد زيرا احمق همواره فكر مي كند كه با كارهايش دارد به تو سود ميدهد و راه مثبت را نشان مي دهد اين در حالي كه بايد بدانيد كه كارهاي احمق و نادان همواره باعث زيان رساندن به دوستش مي شود زيرا هيچ گونه درايتي پشتش نيست و تنها اميال خودش هست كه مي خواهد به دوستش نيز تحميل كند . در جلساتي حضرت علي به مردم مي فرمايند كه از انسان هاي بخيل و مال پرست ،انهايي كه همواره دنبال جمع كردن مال و ثروت براي خودشان هستند دوري كنيد زيرا هميشه براي اين افراد منفعت خودشان مطرح است نه طلب خير براي دوست و اينگونه افراد هرچه را كه ببينند برايشان منفعت دارد انجام مي دهند حتي اگر باعث شوند دوستشان اسيب ببيند اين كار را مي كنند و در ضمن اين افراد پول پرست بخيل نيز هستند و همواره خود را برتر از ديگران مي بينند و هيچ وقت دوست نمي دارند كه دوستشان ازانها برتري داشته باشد ودوست دارند كه همه زير دست انها باشند و براي انها خدمت كنند و هر موقع كه شما جايي به موفقيت مي رسيد انها حسادت مي كنند ودر صدد هستند تا به شما ضربه بزنند يكي از نشانه هاي افراد بخيل اين است كه وقتي در شديد ترين گرفتاري و سختي و نيازمندي هستي سريعا تورا ترك مي كنند گويي اصلا شما را نمي شناخته اند. و اما علي عليه السلام همواره مريدانش را از دوستي با افراد فاسد برحذر مي كند زيرا افراد فاسد و جنايتكار انسان را به بهاي كمي بفروش مي رسانند و افراد درغگو نيزبدرد دوستي با انسان نمي خورند زيرا به نظر امام علي عليه السلام اين گونه افراد طوري هستند كه دور رابراي انسان نزديك جلوه مي كنند و نزديك را براي انسان دور جلوه مي كنند و باعث مي شوند كه انسان در گردابي دچار شود وراه صحيح را تشخيص ندهد و حضرت در بيان معيار دوست خوب اينكونه به دوستانش ميگويد كه انسان بايد به نيكوكاران و افرادي كه كارهاي نيك انجام مي دهند نزديك باشد و طوري شود كه مثل انها بشود و در همه كارهايي كه اين افراد نيك انجام مي دهند باشد زيرا باعث مي شود كه اين فرد جز انها شود و مثل انها نيكوكار شود و بايد انسان و از كساني كه شر هستند و دنبال كارهاي بد و بدي كردن به ديگران هستند و مي خواهند به ديگران اسيب برسانند دوري كنند تا خداي ناكرده بدي اين افراد بد به انسان نرسد و باو تاثير نگذارد .

 6- علماء ونصيحت كنندگان جامعه علماء انسان هاي پاك و دلسوزي هستند كه در برابر كجي ها و زشتي ها نمي توانند بي تفاوت بمانند و چون پدر مهربان و دوستي خير خواه لب به پند و اندرز مي گشايند و ما را تربيت مي كنند و علماء از موارد مهم تربيت به شمار مي ايند كه بايد همواره به انها احترام گذاشت وگوس دل به سخنانشان سپرد در غير اينصورت تلخي ها و پشيماني ها درانتظار ما خواهد بود زيرا ما نتوانسته ايم ان طور كه بايد از وجود چنين بركاتي بهره ببريم وراه خود را در مسير درست بياوريم. اگر انسان از دستور نصيحتكننده مهربان واستاد دانايش انكه تجربه بسيار بالايي دارد نافرماني كند باعث مي شود كه هميشه پشيمان باشد و هميشه غصه بخورد كه چرا نصيحت هاي كسي را كه دلسوزش بوده و باعث زيبايي زندگي اش مي شده را قبول نكرده است.

 7-حكومت و رهبري حاكم اسلامي و رهبر جامعه هم مسئول تربيت فرد و جامعه را دارد و هم بعنوان يكي از الگوهاي تربيت مهم مطرح است زيرا همه مردم به اونظر دوخته اند و از دستورات و فرمان هايي كه رهبر مي دهد اطاعت مي كنند و امام علي به مردم مي فرمايد منكه حاكم اسلامي هستم شما حقي بر من داريد من نبايد هيچ گاه از خيرخواهي شما دريغ كنم و هميشه بايد شما را تعليم دهم و به اين سمت ببرم كه از جهل وناداني دور بمانيد و من بعنوان حاكم بايد شما را تربيت كنم تا شما فرا گيريد و تربيت شويدو وهمچنين امام در جاهايي هشدار مي دهد كه نگذارند رهبري جامعه بدست نالايقان و نا اهلان قرار گيرد كه فرد وجامعه و هر چه كه هست را به نابودي مي كشاند و افرادي كه نا به اهل هستند ومسئوليت جامعه بدست انها مي افتد هرگونه كه مي خواهند بيت المال جامعه را براي خودشان مصرف مي كنند و بيت المال را غارت ميكنند وحتي اين گونه افراد ازادي بندگان ازاد خدا را سلب مي كنند و براي اينكه خودشان خيلي خيلي راحت زندگي كنند برخي را برده خود ميكنند وكمترينحقوق انساني را براي انها قايل هستند وخود را خدا و صاحب انها ميدانند وحتي اين حق را براي خود ميدانند كه انها را بكوشند بفروشند .

 8 - الگوهاي موفق تربيت در پيرامون الگوهاي موفق بحث بسيار ارزنده اي در نهج البلاغه موجود است كه در اين قسمت ازبحث ،پيامبران خدا و رسول گرامي اسلام و اصحاب وياران بزرگ پيامبر و سيماي پرهيزكاران و امامان معصوم عليه السلام عليه السلام را معرفي مي كند وحضرت علي عليه السلام مگويند كه خداوند متعال و بزرگ ارداه اش اين بوده است كه پيروي مردم از پيامبرانش باشد و كتاب هاي انها را تصديق كنند و به دستورات و اوامر انها گوش فرا بدهندو كافي است كه انسان روش زندگي رسول خدا را سرمشق زندگي خودش قرار بدهد و اين بهترين راهنما و سرمشق در بي ارزش نشان دادن دنيا و رسوايي ها و بدي هاي ان مي باشد.

9-قران و تعليم انسان ساز ان يكي از عوامل تربيتي هم براي جوامع اسلامي و هم براي دنياي تشنه حقيقت و سعادت قران كريم است. در مورد نقش تربيتي قران در نهج البلاغه بسيار صحبت شده است و حضرت علي عليه السلام فرموده اند : ” اين قران پند دهنده ايي است كه انسان را نمي فريبد و هدايت كننده است كه گمراه نمي كند” و در جاي ديگر حضرت علي عليه السلام و در بيان اهميت قران ونقش تعليمي و تربيتي ان مي فرمايند: “انچه را كه قران ازصفات خدا بيان مي كند بپذير و از نور هدايت قران بهره بگير تا رستگار شوي “.

10- همسايه و همسايگان بدون روابط با همسايگان نمي شود به زندگي اجتماعي تداوم بخشيد همسايگان نه تنها حقوق الهي انساني فراواني بر يكديگر دارند بلكه از نظر تربيتي بعنوان يكي از عوامل اجتماعي تربيت به حساب مي ايند كه بايد در خريدن منزل و انتخاب همسايگان دقت لازم را به عمل اورد و انسان بايد قبل از اينكه مي خواهد در جايي ساكن شود از همسايگان انجا تحقيق بع عمل اورد و همچنين نبايد در هرجايي زندگي كند بلكه بايد براي انسان همسايگانش مهم باشند زيرا با همسايگان است كه روابط اجتماعي انسان ادامه پيدا ميكند و انسان هيچ گاه نمي تواند بگويد كه من به همسايگانم كاري ندارم و تنها براي خودم زندگي مي كنم چون اگر چنين حرفي بزند اين مفهوم را به ديگران مي گويد كه من زندگي اجتماعي ندارم و اصلا چنين كاري ممكن نيست .

 11- تبليغات يكي ازعوامل تربيت و معرفي ارزش ها و نيروي بازدارتده اززشتي ها تبليغات اسلامي است كه گاهي به شكل وعظ و خطابه يا نصيحت و اندرز و زماني باعنوان امر به معروف و نهي از نمكر در جامعه اسلامي مطرح مي شود اگر همه افراد جامعه به اين عامل حساس اجتماعي توجه كنند تربيت فرد و جامعه تحقق مي پذيرد.

 نظر دهید »

مبارزه با نفس اماره راه رسیدن به امام زمان علیه السلام

08 آذر 1389 توسط زینبیه سراوان

درس اخلاق همچون هفته های گذشته در روز دوشنبه با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین فتحی مدیر مدرسه علمیه زینبه(س) سراوان با حضور همه طلاب معظم این مدرسه تشکیل شد .
ایشان با ابیان اینکه نفس و روح ما مثل کودک نیازمند مراقبت وبژه است و اگر این مراقبت تحقق نیابد ممکن است مشکلات زیادی را برای انسان فراهم آورد بر مسأله «توجه بر مشکلات نفس » واینکه آیا بسوی “پیشرفت” می رود یا “پسرفت” تاکید کردند.
ایشان با توجه به سخن امام صادق علیه السلام که فرمود:
“من اعتدل يوماه فهو مغبون ، ومن كان في غده شرا من يومه فهو مفتون ، ومن لم يتفقد النقصان في نفسه دام نقصه ، ومن دام نقصه فالموت خير له.( بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 75 - ص 277)
هرکس دو روزش یکسان باشد او زیان دید ه است وهرکس فردایش بدتر از روز گذشته اش باشد او مورد فتنه وآزمایش قرار گرفته است وهرکس کاستی های خود را جستجو نکند نقصش دائمی میگردد وهرکس نقص دائمی شود مرگ بر او بهتر است.”
بر لزوم حسابرسی به اعمال و بررسی وضعیت روحی در همه روزها وساعات تاکید کردند وفرمودند:
لازم است که ما نقصها وعیبهای خود را بررسی کنیم،یادداشت کنیم ودر فکر برطرف کردن این نواقص باشیم.این کارجهاد است وکار جهادی انسان را بسوی هدایت ورشد راهنمایی میکند چنانچه خدای تعالی فرموده است: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ».(العنکبوت:69)
یعنی کسانی که در راه ما تلاش نمایند ما قطعا آنها رابه راههای خود هدایت خواهیم کرد وخدا با نیکوکاران است.
هرکس در راه مبارزه با نفس ورفع کمبود های انسانی تلاش نماید به راههای الهی دسترسی پیدا خواهد کرد و بعید نیست که منظور از “سبل” در آیه ذکر شده اهل البیت علیهم السلام و مخصوصا وجود مقدس امام زمان علیه السلام باشد.
یعنی “راه رسیدن به امام زمان عجل الله تعاللی فرجه الشریف مبارزه با نفس اماره و رفع نواقص و عیبهای علمی،فکری اخلاقی، وادبی است".
در خاتمه ایشان با بیان یک روایت دیگر که دستور العملی جامع درباره نحوه نظارت بر خود است را مطرح فرمودند.
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود:
“على العاقل أن يحصي على نفسه مساويها في الدين والرأي والأخلاق والأدب ، فيجمع ذلك في صدره أو في كتاب و يعمل في إزالتها".(لعقل والجهل في الكتاب والسنة - محمد الريشهري - ص 163)
بر عاقل لازم است که بدیهایش را در مسائل دینی،اندیشه وفکر،اخلاق وادب بشمارد وآنها را در سینه اش ویا در نوشته ای جمع کند ودر برطرف کردن آنها تلاش کند.
بعد از سخنرانی مدیر مدرسه زینبیه(س) استاد معظمه سرکار خانم خمر به بررسی شبهات وهابیت که بصورت سلسله ای قرار است مطرح شود ،پرداختند.

 نظر دهید »

دلیل عرفانی بسیار زیبا در مورد حجاب از استاد صمدی

22 آبان 1389 توسط زینبیه سراوان

بسم الله الرحمن الرحیم

کل عالم و مقام عصمت عالم اگر به صورت يک شکل و يک بافت و صورتي در بيايد، قهراً به بافت انسان در مي آيد . همانطور که قوه خيال، حقايق آنسويي را مطابق با مناسباتي که بينشان است، با اشکال اين سويي براي انسان پياده مي کند، قوه خيال عالم، عصمت نظام عالم را در نشئه طبيعت به صورت انسان شکل مي دهد و چون عصمت بيشتر با اسم شريف (الباطن) سازگار است، لذا به صورت زن شکل مي دهد، نه صورت مرد . چون مرد بيشتر با اسم ( الظاهر) و زن بيشتر با اسم شريف (الباطن) در ارتباط است . لذا همان مقام اسم شريف (الباطن ) آمده در شريعت و براي زن به صورت حجاب مطرح شده است
اين حجاب در حقيقت صفت خدا داشتن زن است، خداوند هم محجوب است. خودش فرمود: ((از پشت هفت هزار حجاب داريد من را مي بينيد ))اگر عدد را بالاتر ببرد باز هم حق است .
نه اين که دين اگر به زن مي گويد(( تو حجاب را نگه داشته باش )) اين العياذ بالله جسارت به زن است اين در حقيقت يک احترامي به زن است . به او مي گويد :((چون تو مطابق اسم شريف ((الباطن )) الهي پياده شده اي، ما نمي خواهيم که تو در معرض ديد هر کسي قرار بگيري، لذا محجوب باش. بگذار اگر ديگران مي خواهند تو را ببينند از پشت حجابها ببينند)) اين حجاب برگرفته از حجاب حق است، لذا حجاب دژ زن است، چه اينکه براي خداوند دژ است. فرمود هر چه کوشش کنيد نمي توانيد حقيقت غيبيه ذات مرا ببينيد، آنقدر محجوبم، آنقدر در حجابم، هر چه کوشش کنيد و حجابها را خرق کنيد و پاره کنيد باز هم همچنان مرا در پشت حجاب بايد ببينيد. هرگز من کشف تام نمي کنم، حتي در قرآن هم کشف تام ذاتي نکرد. قر آن هم اگر چه خدا را به ما معرفي کرد، اما يا با الفاظ يا با معاني يا با صور. هم الفاظ حجابند و هم معاني و هم صور حجابند. از پشت حجاب ها خدا خود را معرفي کرد و الا حق آنطوري که حق است، براي خلق جلوه نمي کند، که اگر بخواهد بکند لازمه جلوه گري حق براي خلق بساط خلق را جمع کردن است .
 زن تا موقعي که در حجاب است، حق است؛ موقعي که از حجاب در آمده است  وجهه ي خلقي پيدا مي کند. وقتي وجهه ي خلقي پيدا کرد، ديگر تواناييش شکسته مي شود . اين است که حجاب براي زن يک احترام است که زن بيشتر شبيه به خداوند شود. و اگر مي خواهند ((عصمت اعظم )) را به صورت شکل زني در بياورد، ظاهراً به بهترين شکل در مي آورد که بهتر و زيباتر از اين چهره در نظام هستي پيدا نمي شود . لذا مشابه چهره جناب صديقه طاهره در عالم هرگز زني پيدا نمي شود، چه اينکه مشابه چهره پيغمبر و اميرالمومنين هرگز در عالم  پيدا نمي شود .

حال که اين عصمت کبراي الهي را در حضرت صديقه طاهره تجلي کرده است او آنچنان در حجاب قرار مي گيرد که فقط امير المومنين لياقت ديدار همچنين جمالي را خواهد داشت . که به او گفتنند :((زهراي عزيز اگر علي ابن ابيطالب نبود براي تو هرگز در عالم کفوي پيدا نمي شد )) چون زن وشوهر بايد کفو هم ديگر باشند.

 1 نظر

نمازهای ماه ذی الحجه

22 آبان 1389 توسط زینبیه سراوان

فضیلت ماه ذی الحجه
نماز ده شب اول
دهه اول این ماه بسی فضیلت و شرافت دارد، این دهه ایامش ایام معلومات است كه در قرآن مجید ذكر آن شده است: «و یذكروا اسم الله فی ایّام معلومات».[1]
از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ مروی است كه عمل خیر و عبادت در هیچ ایامی نزد حق تعالی محبوبتر نیست.[2]
دهه اول این ماه بسیار با ارزش است تا آن جا كه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرموده اند: «روزهای پاكتر از این دهه، نزد خداوند نیست».[3]
اعمال دهه اول ذی الحجه
1. روزه گرفتن نه روز اول این دهه
2. در هر شب از دهه اول مابین نماز مغرب و عشاء دو ركعت نماز بجا آورد، در هر ركعت پس از حمد سوره توحید و سپس این آیه را بخواند: «و واعدنا موسی ثلثین لیله و اتممناهها بعشر فتمّ میقات ربّه اربعین لیله و قال موسی لأخیه هارون اخلفنی فی قومی و اصلح و لا تتّبع سبیل المفسدین» تا شریك ثواب حاجیان گردد، بدون این كه از ثواب آنان چیزی كاسته شود.
ما به موسی، سی شب مهلت دادیم و ده شب دیگر بر آن افزودیم و دیدار با خدایش چهل شب كامل گردید. موسی به هارون برادرش گفت: جانشین من در میان قبیله ام باش، آرامش را برقرار ساز و پیروی از راه بدكاران مكن.[4]
نماز حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ در روز اول
روز بسیار مباركی است و در آن چند عمل وارد است: اول روزه، كه ثواب زیاد دارد، دوم نماز.
نماز حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ كه آن چهار ركعت است به دو سلام، مثل نماز امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ در هر ركعت حمد یك مرتبه و توحید پنجاه مرتبه و بعد از سلام تسبیح آن حضرت بخواند و بگوید:
«سبحان ذی العزّ الشّامخ المنیف سبحان ذی الجلال البانخ العظیم سبحان ذی الملك الفاخر القدیم سبحان من یری اثر النّمله فی الصّفا سبحان من یری وقع الطّیر فی الهواء سبحان من هو هكذا و لا هكذا غیره».[5]
نماز روز عرفه (روز نهم)
چون وقت زوال شد، زیر آسمان رود و نماز ظهر و عصر را با ركوع و سجود نیكو به عمل آورد و چون فارغ شود دو ركعت نماز بخواند، در ركعت اول بعد از حمد سوره توحید و در ركعت دوم بعد از حمد سوره كافرون بخواند. به گناهان خویش اقرار و اعتراف نماید و آن گاه بگوید: «سبحان الذی فی السّماء…».[6]
یاد آوری می‎شود كه برای ماه محرم نمازهایی هست كه در كتاب شریف مفاتیح الجنان به تفصیل آورده شده است.
——————————————————————————–
[1] . سوره حج، آیه 28.
[2] . مفاتیح الجنان، ص 510.
[3] . تقویم عبادی، ص 105.
[4] . اقبال، ص 317، وسائل الشیعه، ج 3، ص 296، المصباح المنیر، ص 436.
[5] . مفاتیح الجنان، ص 514.
[6] . مفاتیح الجنان، ص 527.

 نظر دهید »

راهکارهاي عملي گسترش حجاب

20 آبان 1389 توسط زینبیه سراوان

حجاب از مسائل ضروري و غيرقابل انکار دين اسلام است که با عقايد و باورهاي مسلمانان در ارتباط است.
اما امروزه حجاب تبديل به يک مساله سياسي شده است. سردمداران استکبار جهاني به خوبي فهميده اند که حجاب سد راه آنهاست، بنابراين تنها راه ضربه زدن به کشورهاي اسلامي رواج بدحجابي و بي حجابي در اين کشورها است.
باگذشت سي سال از انقلاب اسلامي ايران، مساله حجاب درکشور از جايگاه خوبي برخوردار نيست و هنوز با مشکلات فراواني روبروست. به نظر مي رسد براي رسيدن به جايگاه واقعي حجاب و نهادينه شدن آن نياز به هم سويي و وحدت عمل مؤسسات و ادارات به خصوص رسانه و مراکز آموزشي مي باشد تا با تبيين مباني و هدف حجاب به اين مهم دست يابند. بايد زنان جامعه دريابند که تنها راه پويايي و مشارکت زنان در جامعه استفاده از حجاب اسلامي است. در اين نوشته سعي مي شود راهکارهاي عملي براي گسترش حجاب از طريق رسانه و مراکز آموزشي ارائه شود تا با بکار بستن آن جامعه اسلامي- ايماني داشته باشيم. اينک با هم مطلب را از نظر مي گذرانيم:
رعايت قوانين اسلامي از جمله حجاب از مسايل مهم يک جامعه اسلامي است. امروزه جامعه ما شاهد رواج بدحجابي و از هم گسيختگي اين اصل ديني شده است. مستکبرين جهاني پس از پيروزي انقلاب اسلامي با انواع حيله ها و توطئه هاي سياسي، نظامي، اقتصادي و فرهنگي سعي در براندازي آن کرده اند. با مايوس شدن از ضربه زدن سريع به انقلاب به فکر براندازي آن در بلندمدت افتادند. در اين برنامه به طور گسترده از موضع فرهنگ وارد شدند و با اشاعه و گسترش فساد، بدحجابي، بي بند و باري و مصرف گرايي، سعي در نابودي نيروهاي جوان جامعه و در ادامه نابودي جامعه و انقلاب نموده اند.
بنابراين، براي مبارزه با اين شبيخون فرهنگي بايد کارهاي اساسي انجام گيرد و فرهنگ سازي مستمر و موثر در جامعه صورت گيرد. راه حل صحيح مقابله با بدحجابي، شناخت اصول و مباني آن و ترويج باورهاي صحيح در جامعه مي باشد. از جمله مراکز مهمي که در اشاعه حجاب در جامعه نقش اساسي برعهده دارند رسانه و مراکز آموزشي مي باشد. اين دو رسانه با داشتن مخاطبين زياد و جوان و تاثيرگذار بر جامعه مي توانند در نهادينه کردن حجاب موثر باشند.
عصر حاضر، عصر اطلاعات و ارتباطات به شمار مي آيد. رسانه هاي جمعي نقش تعيين کننده اي در هدايت افکار عمومي، تغيير محيط و فرهنگ جامعه به عهده دارند. تلويزيون جزء رسانه هايي است که تقريبا در تمام منازل وجود دارد و اوقات زيادي از زندگي مردم را به خود اختصاص داده است. در دنياي امروز تلويزيون از قابليت ها و توانمندي هاي ويژه اي براي جلب افکار و اذهان برخوردار است، از سويي در فعال سازي افکار و از سويي ديگر در تحذير آن نقش مهمي ايفا مي کند. از مهم ترين علل تاثير فوق العاده آن، استفاده از قوه بينايي است که بر رفتار و تخيل و ذهن و تفکر مخاطب تاثير مي گذارد.
بنابراين، اين دستگاه يک دستگاه سرگرم کننده نيست، بلکه يک دستگاه آموزنده است و تمام دنيا از راديو و تلويزيون براي آموزش استفاده مي کنند. تمام برنامه هاي راديو و تلويزيون بايد با محتوايي آموزنده و اسلامي تهيه شود تا هدف اصلي رسانه انقلاب اسلامي تامين شود.
رسانه جمهوري اسلامي ايران، به عنوان رسانه اسلامي و انقلابي از جايگاه ويژه اي برخوردار است. در قانون اساسي آمده است که وسايل ارتباط جمعي بايستي در جهت روند تکاملي انقلاب اسلامي و در خدمت اشاعه فرهنگ اسلامي باشد. (1)
بنابراين، رسانه- که در اينجا منظور تلويزيون است- بايد در خدمت اسلام، انقلاب و مردم باشد و به نشر معارف ديني- مذهبي بپردازد. لازم به ذکر است که رسانه هاي غربي در کشورهاي اسلامي تلاش مي کنند با ارائه برنامه هاي انحرافي و فسادانگيز، به خانه هاي مسلمانان راه يابند و آنان را از اخلاق و ارزش هاي اسلامي رويگردان کنند. پس اولين هدف و مقصود رسانه، بايد تبليغ آموزه هاي اسلامي و ارزش هاي ديني باشد. اگر نشر و تعليم اسلام به وسيله صدا و سيما در جامعه اسلامي انجام نگيرد، يقينا جامعه اسلامي در راه رسيدن به هدف اصلي خود که اسلامي شدن است، موثرترين ابزار را از دست داده است. بايد از اين ابزار به نحو احسن استفاده کرد و دين را وارد زندگي مردم کرد و بينشي عميقانه از دين به آن ها ارائه کرد.
حجاب و پوشش اسلامي از جمله باورها و ارزش هاي اسلامي است که بايد در رسانه بيش از پيش به آن پرداخته شود. استاد مطهري رسانه را همانند مسجد، يک مرکز مذهبي- تربيتي قلمداد کرده و مي گويد: لازم است در کنار مسجد، راديو و تلويزيون هم برنامه هاي مذهبي داشته باشند.(2)
رسانه با تأثيرگذاري فوق العاده خويش مي تواند در تربيت و تهذيب اخلاق عمومي و حتي اصلاح نابساماني هاي اجتماعي قدم بردارد. متأسفانه با گذشت سي سال از پيروزي انقلاب اسلامي، هنوز رسانه ملي نتوانسته است که جوابگوي افکار اسلامي مردم باشد. مسئولين و دست اندرکاران رسانه به تلويزيون به عنوان يک سرگرمي نگاه کرده، غافل از آن که معمار کبير انقلاب از صدا و سيما به عنوان يک مرکز تربيتي- آموزشي نام برده است.(3)
فرهنگ سازي در زمينه هاي پوشش و حجاب اسلامي، توليد برنامه هاي کارشناسي، گفتمان هاي علمي با حضور چهره هاي برجسته علمي و حوزوي که مورد اعتماد و محل رجوع جوانان مي باشند، ترويج الگوهاي مناسب حجاب در سريال ها و فيلم ها، استفاده از زنان تحصيلکرده ممتاز و متعهد و با حجاب در فيلم ها، نشان دادن اثرات منفي بدحجابي در زندگي اجتماعي و خانوادگي، نظارت بر تبليغات براي جلوگيري از مصرف گرايي و تجمل پرستي، نظارت بر سبک لباس و چهره پردازي هاي مجريان و هنرمندان… از جمله کارهاي عملي است که رسانه ملي مي تواند با انجام آن ها به سوي نهادينه کردن حجاب در رسانه و در نتيجه در جامعه قدم بردارد. زيرا رسانه از نظر الگوسازي تأثيرات زيادي بر جامعه دارد و مردم سعي مي کنند آنچه را که در تلويزيون مي بينند، تقليد کنند. به همين دليل بايد هرگونه حالت و حرکتي از هنرمندان و بازيگران سينما مطابق با موازين شرعي باشد. متأسفانه، تهيه کنندگان و کارگردانان فيلم و سريال بخصوص در سال هاي اخير نگاهي ابزاري به حضور زن در اجتماع داشتند و با پوشاندن لباس هاي تحريک کننده و چهره پردازي هاي نامناسب سعي در جلب افکار عمومي و در نتيجه رونق اقتصادي خويش نموده اند. قابل ذکر است که تلويزيون در هر موردي که قصد فرهنگ سازي داشته، با تبليغات فراوان آن را در جامعه نهادينه کرده است. در اين راه از انواع و اقسام تبليغات بهره برده تا به هدف خويش برسد. در اين مورد مي توان به عنوان مثال به قوانين و مقررات راهنمايي و رانندگي اشاره کرد، که با تبليغات گسترده اي که در اين زمينه شد موجب آگاهي مردم و در نتيجه به کار بستن اين قوانين شد.
مقام معظم رهبري مي فرمايند: ما زن را هم بايستي با حجاب نشان بدهيم و هم سرشار از ارزش هايي که اسلام و انقلاب براي زن در نظر گرفته است، مهم ترين مسئله، نجابت زن و گوهر عفت زن است.(4)
بنابراين، اگر ما بخواهيم در راه تهذيب و اصلاح نابساماني هاي حجاب در جامعه گام برداريم، بايد رسانه ملي احساس مسئوليت انقلابي نمايد و با تمام نيرو و قواي خويش وارد عرصه جهاد فرهنگي شود و با فرهنگ سازي، حجاب و پوشش اسلامي را جايگزين پوشش هاي نامناسب جامعه نمايد. از صدا و سيما مي توان به عنوان مرکز آموزشي ياد کرد که در راستاي اصول انقلاب و اسلام گام برمي دارد. در اين صورت جامعه به سوي جامعه متعالي اسلامي رهنمون خواهد شد و دست اجانب و دشمنان اسلام و انقلاب نيز کوتاه مي شود. پس لازم است که هر چه سريع تر در سازمان صدا و سيما نهاد نظارت و ترويج حجاب تشکيل شده و با حداکثر نيروي خويش از بي بند و باري هاي حجاب جلوگيري نمايد و در اين هدف بزرگ فقط به رضايت باري تعالي و رهبر انقلاب و مردم فهيم و اسلامي بيانديشد.
مراکز آموزشي
مراکز آموزشي از ديگر مراکزي است که نقش تعيين کننده در شخصيت و فرهنگ فرد و جامعه دارد. اين مراکز نيز همچون رسانه بايد در ترويج حجاب گام بلندي بردارند و در اين مبارزه فرهنگي از توان و ظرفيت خويش خوب استفاده نمايند.
در جامعه ما فرد از 6سالگي وارد مرکز آموزشي شده و به طور متوسط 15الي 20سال از عمر خويش را در آن جا سپري مي کنند. بنابراين، تأثيرپذيري افراد از اين مراکز بالاست بخصوص که فرد بهترين دوران زندگي خويش را در آن جا مي گذراند- دوران تشکيل هويت فرد و شناخت مباني فکري جامعه و خويش- در نتيجه بايد در اين مرحله به تقويت ريشه هاي فکري ديني فرد همت گماشت و او را از منجلاب بي هويتي و دين گريزي که نتيجه تبليغات دشمنان اسلام است، رهانيد.
بنابراين مدرسه و معلم نقش بسيار مهمي در تربيت و تهذيب کودک و نوجوانان به عهده دارند. در شکل گيري و تحصيل عادت، کيفيت معلومات، کسب ارزش ها از تأثيرگذاري بالايي برخوردارند. چه بسا خانواده هايي که فرزندان خود را براساس اخلاق اسلامي تربيت مي کنند ولي پس از وارد شدن در محيط مدرسه دچار انحراف مي شوند. از آن جايي که معمولا دانش آموزان، معلم خود را الگو و سرمشق خود قرار مي دهند و از وي تقليد مي کنند، بايد در گزينش معلمان و نظارت بر آنان سعي وافر انجام داد. سازمان آموزش و پرورش بايد با جذب معلمان عفيف و با حجاب تبليغ عملي حجاب را در مدارس داشته باشد. دختران بخصوص در دوران دبستان و راهنمايي به شدت سعي مي کنند خود را از نظر ظاهري به معلم خويش نزديک کنند، معلم متعهد به راحتي مي تواند پوشش خويش را به دانش آموزان انتقال دهد و در راه ترويج حجاب گام بردارد.
اهتمام به مثبت نگري و زيباسازي فرهنگ حجاب در تاليف کتب درسي، اجراي مسابقات فرهنگي-هنري- علمي با موضوع حجاب، تجليل از دختران ممتاز با حجاب، ترويج الگوهاي اسلامي در پوشش دانش آموزان و کادر مدرسه، غني سازي اوقات فراغت دانش آموزان، درنظرگرفتن امتيازات براي کساني که پوشش اسلامي را رعايت مي کنند… از جمله کارهايي است که سازمان آموزش و پرورش براي گسترش حجاب بايد در برنامه کاري خويش قرار دهد.
دانشگاه مرکز ديگر آموزشي است که فرد در ادامه تحصيلات خويش وارد آن مي شود. دانشگاه ها از جمله مراکز حساس و مهمي هستند که در مصالح و مفاسد جامعه نقش تعيين کننده و موثري را ايفا مي کنند. دانشگاه نقطه اساسي هر جامعه و کشوري است، اگر دانشگاه اصلاح شود آينده آن جامعه اصلاح خواهدشد. اگر دانشگاه فاسد بشود، سرنوشت آن جامعه فساد است. (5)
محيط دانشگاه محيطي است جوان، پرانرژي و فعال، دانشجو به دنبال آن است که خود را نشان دهد، به خود مي بالد، به دنبال افکار جديد مي گردد. دراين مقطع اگر به وي خوراک علمي با چاشني ديني تزريق شود او تبديل به بهترين مبلغ ديني خواهدشد. از نيروي جوان و پرقدرت خويش نهايت استفاده را مي کند تا ديگران را با خود همراه کند. از اين رو مستکبرين جهاني به دانشگاه و دانشجو به چشم يک طعمه نگاه مي کنند و از دانشجو براي رسيدن به اهداف شوم خويش استفاده مي کنند.
دانشگاه از سويي پرورش شخصيت ديني دانشجويان را برعهده دارد و ازسويي ديگر پرورش نيروهاي علمي و عملي آينده کشور را بر دوش خويش احساس مي کند. به فسادکشيدن اين جوانان، ترويج بي قيدي و بي مبالاتي نسبت به دين و بي عفتي و بدحجابي دانشجويان در واقع نيروي موثر و آينده ساز کشور را از بين مي برد. نتيجه آن از بين رفتن کشور و انقلاب مي شود.
دانشجويان به شدت از اساتيد خويش الگو مي گيرند. وقتي استادي با پوشش اسلامي در کلاس هاي درس حاضر شود و حرکات و رفتارهاي مطابق دين از وي سر زند، دانشجويان به دين علاقه مند شده و به دستورات آن عمل مي کنند. در اين صورت ديگر حجاب براي دختران سخت نيست و آن را نشانه عقب ماندگي نمي دانند. به راحتي مي توانند در برابر وسوسه هاي دوستان خويش مقاومت کنند و از حجاب خويش دفاع کنند. بنابراين، گزينش استاد متعهد و با پوشش مناسب گام موثري است بر ترويج حجاب در دانشگاه و در ادامه تاثير آن در جامعه، که اين مهم از وظايف وزارت علوم مي باشد.
ساير کارهايي که وزارت علوم بايد براي گسترش حجاب انجام دهد عبارت است از:
آشنا ساختن دانشجويان با فرهنگ غني ايراني- اسلامي، آشنا ساختن دانشجويان با توطئه ها و زمينه هاي نفوذ فرهنگ غرب، نظارت جدي بر اجراي قوانين انضباطي، برخورد جدي با هنجارشکنان حجاب، فعال کردن تشکل هاي دانشجويي براي برخورد با بدحجابي، عدم بکارگيري کارکنان و اساتيد بي تفاوت به ارزش ها و پوشش هاي اسلامي، استفاده از استادان زن براي دختران و استادان مرد براي پسرها (حتي المقدور)، استخدام اساتيد متعهد و پاسخگو به شبهات حجاب، انتشار مجلات فرهنگي با موضوع حجاب… دانشگاه به عنوان مرکز پرورش نيروهاي علمي و عملي کشور بايد مسئوليت خطير خويش را در رابطه با تهديدات فرهنگي به خوبي اجرا نمايد و راه نفوذ فرهنگ غرب را بگيرد. دانشگاه اسلامي، دانشگاهي است که دانشجوياني متفکر و مبارز در عرصه فرهنگي به جامعه تحويل دهد و آنان نگاهبانان فرهنگ و دين مردم و جامعه اسلامي باشند.
در جامعه اسلامي همه نهادها و مؤسسات بايد در گسترش حجاب تلاش کنند. حفظ حجاب از ارکان دين ما و از اصل هاي قانون اساسي مي باشد. متأسفانه هنوز بسيار افرادي هستند که به حجاب به عنوان يک پديده فردي نگاه کرده و از کنار آن بي اعتنا مي گذرند. در حالي که حجاب و پوشش اسلامي از وظايف اجتماعي است که به صراحت در فقه ما به آن اشاره شده است. نهادها و مؤسسات بايد اين اصل را در مراکز خويش در معرض عموم بگذارند و خود نيز به آن عامل باشند. امروزه، اکثر کارمندان را زن ها تشکيل مي دهند. با ترويج حجاب در بين آن ها مي توان ادعا کرد که يک سوم جامعه از پوشش مناسب برخوردار مي باشند.
البته لازم به ذکر است که افراد مختلف جامعه نيز در گسترش حجاب نقش مهمي دارند. افراد متعهد مي توانند با تذکر دادن به کساني که رعايت حجاب اسلامي نمي کنند، در ريشه کن کردن اين پديده شوم ايفاي نقش نمايند. وقتي کسي با ظاهري نامناسب بيرون بيايد و کسان مختلفي به او تذکر دهند ناخودآگاه خود را همسو با محيط کرده تا از اين تذکرهاي پياپي رهايي يابد. پس، براي نهادينه کردن حجاب، رسانه و مراکز آموزشي از مراکز مهم فرهنگ سازي و ترويج آن مي باشد. هر چند که از ساير مؤسسات نيز نبايد غافل شد. همه بايد براي گسترش حجاب قيامي آگاهانه داشته باشند تا بانوان ايراني الگوي تمام زنان جهان باشند و از حيله ها و توطئه هاي شوم مستکبرين رهايي يابند. فقط با حجاب اسلامي است که زن به جايگاه واقعي خويش در جامعه دست مي يابد و مي تواند در تمام عرصه ها حضوري پررنگ و موثر داشته باشد.
نوشته خويش را با سخني از معمار کبير انقلاب امام خميني(ره) به پايان مي بريم به اميد آن که جامعه اي خدايي و به دور از گناه داشته باشيم:
«زنان از نظر اسلام نقش حساسي در بناي جامعه اسلامي دارند و اسلام زن را تا حدي ارتقا مي دهد که او بتواند مقام انساني خود را در جامعه باز يابد و از حد شيء بودن بيرون بيايد و متناسب با چنين رشدي، مي تواند در ساختمان حکومت اسلامي مسئوليتهايي را به عهده بگيرد.(6) نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است؛ براي اينکه بانوان علاوه بر اينکه خودشان يک قشر فعال در همه ابعاد هستند، قشرهاي فعال را در دامن خودشان تربيت مي کنند. خدمت مادر به جامعه از خدمت معلم بالاتر است، و از خدمت همه کس بالاتر است. و اين امري است که انبيا مي خواستند. مي خواستند که بانوان قشري باشند که آنها تربيت کنند جامعه را، و شيرزنان و شيرمرداني به جامعه تقديم کنند.(7)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پي نوشت ها
1) اصل صد و هفتاد و پنجم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران
2) پيرامون انقلاب اسلامي، شهيد مطهري، ص 183
3) مطبوعات و رسانه ها از ديدگاه امام خميني(ره)، انتشارات تسنيم، ص 146
4) بيانات رهبري درتاريخ 14/12/69
5) دانشگاه و دانشجو در آيينه رهنمودهاي مقام معظم رهبري، سازمان تبليغات اسلامي، ص5
6) صحيفه نور، ج4، ص 436
7) صحيفه نور، ج14، ص 197

http://www.kayhannews.ir/890729/6.htm#other604

 نظر دهید »

می توانی فرشته شوی

20 آبان 1389 توسط زینبیه سراوان

بخشی از یک نامه….
دخترم! عفت و پاکدامنی برای یک «فرشته» لازم است.زن مثل یک فرشته است.فرشته را هرکس نمی بیند او خود را از انسانهای« ناپاک و آلوده و دلهای سمّی» می پوشاند تا همیشه «فرشته» بماند.
عزیزم! نمی گویم حتما چادر بپوش.
لباسی بپوش که بدنت،زیباییت،اندامت،و…را بپوشاند.
یک تار مویت را که می تواند پله ترقی تو بسوی خداوند باشد به کسی جز محرمت نشان مده،«عضو عضو بدنت را که برگها وگلبرگهای توست نگذار نامحرمی ببیند والا پژمرده خواهی شد».
شاید بگویی اگر خودم را نشان ندهم کسی سراغم نمی آید؟
اشتباه نکن «دلها در دستان خداست و اوست که آنها را به هم متصل می کند. تو با خدا باش تا خدایی ترین شوهر را برایت نشان دهد».
«وقتی یک گل را هزاران نفر ببویند و هرکسی یک لحظه بایستد وسایه خود را بر آن اندازد،دیگر از آن گل رنگ و بویی نمی ماند دیگر او گل نمی شود او تبدیل به یک شاخه خشک می شود که فقط برای آتش زدن از آن استفاده می کنند».

تو که نمی خواهی یک شاخه گل خشکیده باشی که عاقبتش سوخت است؟! …

 نظر دهید »

نیا نیا...

19 آبان 1389 توسط زینبیه سراوان

نیا نیا گل نرگس جهان که جای تو نیست

دو صد ترانه به لبها یکی برای تو نیست

نیا نیا گل نرگس که در زلال دلی

 هزار آینه نقش و یکی ز خال تو نیست

 نیا نیا گل نرگس تو را به خاک بقیع

 که شهر ما نه مُحیای گامهای تو نیست

 نیا نیا گل نرگس نیا به دعوت ما

هزار نامه کوفی یکی برای تو نیست

 نیا نیا گل نرگس به آسمان سوگند

قسم به نام و نهادت دلی برای تو نیست

نیا نیا گل نرگس ز رنجمان تو مکاه

 کسی ز خلق و خلائق فدای راه تو نیست

 نیا نیا گل نرگس بدان و آگه باش

 که جای سجده گه ِ ما هنوز مال تو نیست

نیا نیا گل نرگس به مادرت زهرا

کسی برای شهادت به کربلای تو نیست

نیا نیا گل نرگس سقیفه ها برپاست

ردای سبز خلافت ولی برای تو نیست

 نیا نیا گل نرگس فدا شوی مولا

برای عصر عجیبی که خواستا ر تو نیست

 نیا نیا گل نرگس که چون علی تنها

 به فجر صبح ظهورت کسی کنار تو نیست

 نیا نیا گل نرگس به جان تشنه عشق

 دعا دعای ظهور است ولی برای تو نیست

 نیا نیا گل نرگس به مجلس ندبه

که ندبه ، ندبه خرقه است و پایگاه تو نیست

نیا نیا گل نرگس دعای عهد کجاست؟

 نه این نماز جماعت به اقتدای تو نیست

 نیا نیا گل نرگس که حرف من . . . « میعاد »

فقط بیان ِ سرابی ست که انتظار تو نیست

 نظر دهید »

حضور قلب در نماز

19 آبان 1389 توسط زینبیه سراوان

برخی از اعمالی که باعث حضور قلب در نماز می شود:

 

  1. بالا بردن معرفت به ذات مقدس حق تعالی
  2. دقت در طهارت چرا که وضو مقدمه نماز وبه منزله کلید ورود به نماز محسوب می گردد.
  3. مشغول کردن دل به خدای متعال حد اقل قبل از نماز
  4. توجه به اینکه ممکن است این نمازم آخرین نماز باشد:

     قال قال أبو عبد الله ع يا عبد الله إذا صليت صلاة فريضة فصلها لوقتها صلاة مودع يخاف إلا يعود إليها أبدا ثم اضرب ببصرك إلى موضع سجودك فلو تعلم من عن يمينك و شمالك لأحسنت صلاتك و اعلم أنك قدام من يراك و لا تراه .(فلاح‏السائل ص : 157)

  5. توسل کردن به وجود مقدس امام عصر عجل الله تعالی فرجه قبل از افتتاح نماز
  6. مشغول شدن به ذکر وگریه وزاری قبل شروع نماز
  7. مهیا کردن خود برای نماز قبل از نماز
  8. درباره حضور قلب وروش تحصیل آن به کتاب آداب الصلوة امام  خمینی رحمه الله  تعالی ص38به بعد مراجعه شود
  9. بیان امام راحل درباره معنی حضور قلب:

    [حضور قلب در نماز]

    سزاوار است كه نمازگزار در سرتاسر نماز- چه در افعال و چه در اقوال- حضور قلب داشته باشد؛ زيرا كه براى عبد آن مقدارى از نماز او، نماز محسوب مى‏شود كه در آن، با حضور قلب باشد. و حضور قلب يعنى كاملًا به نماز و آنچه را كه در آن مى‏گويد توجه داشته باشد و به حضرت معبود جلّ جلاله كاملًا متوجه باشد و بخواهد كه عظمت و جلال وهيبت او را درك كند و قلب خود را از غير او خالى نمايد، به همين جهت خود را در پيشگاه سلطان سلاطين و بزرگ بزرگان مى‏بيند كه او را خطاب كرده و با او مناجات‏مى‏نمايد، پس وقتى كه چنين حالتى را در خود بيابد در دل او هيبتى مى‏افتد كه او را مى‏هراساند، سپس خود را در اداى حق خداى تعالى مقصّر مى‏بيند و در نتيجه خوف او در دلش قرار مى‏گيرد و پس از آن به رحمت واسعه حق مى‏نگرد و اميدوار به پاداش نيك او مى‏شود. و در نتيجه حالتى بين خوف و رجاء برايش پيدا مى‏شود و اين صفت «كاملين» است و اين حالت بر حسب درجات عبادت كنندگان، درجات گوناگون و مراتب بيشمارى دارد. و براى نمازگزار سزاوار است كه داراى خضوع و خشوع و سكون و وقار بوده و با هيأتى نيكو قبل از نماز عطر زده و مسواك نموده و شانه بزند و سزاوار است مانند كسى كه با نماز وداع مى‏كند نماز بخواند (گويا آخرين نمازش مى‏باشد و بعد از آن خواهد مرد)، پس توبه و انابه و استغفارش را تجديد نمايد و سزاوار است در پيشگاه پروردگارش مانند عبد ذليلى كه در مقابل مولايش مى‏ايستد، بايستد و سزاوار است در گفتن «اياك نعبد واياك نستعين؛» «تنها تو را مى‏پرستيم و فقط از تو كمك مى‏جوييم» راستگو باشد و مبادا اين جمله را بگويد در حالى كه هواى نفس خويش را مى‏پرستد و از غير مولايش كمك مى‏جويد و سزاوار است كه كوشش كند تا موانع قبول نماز را از خود دور نمايد مانند خودپسندى و حسد و تكبر و غيبت و ندادن زكات و ساير حقوق واجب كه مانع قبول نماز مى‏باشند.(تحرير الوسيلة(ترجمه فارسى)، ج‏1، ص: 174)

  10. توجه به معانی ومفاهیم نماز
  11. آشنایی با اسرار نماز
  12. داشتن یک وقت خاص برای عبادت
  13. دور کردن خود ار مکان ومحیطی که مشغولیت می آورد.
  14. مراقبت بر اوقات نماز
  15. بیانت آیة الله مکارم شیرازی دام عزه:

    براى تحصيل خشوع و حضور قلب در نماز و ساير عبادات، امور ذيل را دقيقاً توصيه مى‏كنيم:

    1- به دست آوردن آنچنان معرفتى كه دنيا را در نظر انسان كوچك، و خدا را بزرگ كند، تا هيچ كار دنيوى نتواند به هنگام راز و نياز با معبود نظر او را به خود جلب و از خدا منصرف سازد.

    2- توجه به كارهاى پراكنده و مختلف، معمولًا مانع تمركز حواس است و هر قدر انسان، توفيق پيدا كند كه مشغله‏هاى مشوش و پراكنده را كم كند، به حضور قلب در عبادات خود كمك كرده است.

    3- انتخاب محل و مكان نماز و ساير عبادات نيز، در اين امر، اثر دارد، به همين دليل، نماز خواندن در برابر اشياء و چيزهائى كه ذهن انسان را به خود مشغول مى‏دارد، مكروه است.

    و همچنين، در برابر درهاى باز و محل عبور و مرور مردم، در مقابل آئينه و عكس و مانند اينها.

    به همين دليل، معابد مسلمين هر قدر ساده‏تر، خالى از زرق و برق و تشريفات باشد، بهتر است؛ چرا كه به حضور قلب كمك مى‏كند.

    4- پرهيز از گناه نيز عامل مؤثرى است؛ زيرا گناه قلب را از خدا دور مى‏سازد، و از حضور قلب مى‏كاهد.

    5- آشنائى به معنى نماز و فلسفه افعال و اذكار آن، عامل مؤثر ديگرى است.

    6- انجام مستحبات نماز و آداب مخصوص آن چه در مقدمات و چه در اصل نماز نيز كمك مؤثرى به اين امر مى‏كند.

    7- از همه اينها گذشته، اين كار، مانند هر كار ديگر نياز به مراقبت، تمرين، استمرار و پى‏گيرى دارد، بسيار مى‏شود كه در آغاز انسان در تمام نماز يك لحظه كوتاه قدرت تمركز فكر پيدا مى‏كند، اما با ادامه اين كار، و پى‏گيرى و تداوم، آنچنان قدرت نفس پيدا مى‏كند كه مى‏تواند به هنگام نماز دريچه‏هاى فكر خود را بر غير معبود مطلقاً ببندد! (دقت كنيد). ( تفسير نمونه، ج‏14، ص: 227)

 نظر دهید »

اشکالات وارد بر شورای شش نفره

19 آبان 1389 توسط زینبیه سراوان

این مطلب را به درخواست برخی از روشنفکران اهل سنت در این پست قرار می دهیم.

 شوراى شش نفرى و سرانجام آن عمر هنگام مرگ به مشورت پرداخت و اين پيشنهاد كه «عبيد اللّه» فرزندش را خليفه كند، رد كرد، سپس اضافه نمود: پيامبر تا هنگام مرگ از اين شش نفرراضى بود: على (ع)، عثمان، طلحه، زبير، سعد بن ابى وقاص و عبد الرّحمن بن عوف لذا بايد خلافت به مشورت اين شش نفر انجام شود تا يكى را از ميان خود انتخاب كنند، آن گاه دستور داد تا هر شش نفر را حاضر كنند، سپس نگاهى به آنها كرد و گفت همه شما مايل هستيد بعد از من به خلافت برسيد، آنها سكوت كردند، دوباره اين جمله را تكرار كرد. «زبير» جواب داد: ما كمتر از تو نيستيم چرا به خلافت نرسيم! (يكى از مورّخان مى‏گويد: اگر زبير يقين به مرگ عمر نداشت جرأت نمى‏كرد اين سخن را با اين صراحت بگوید).

بعد براى هر يكى از شش نفر عيبى شمرد، از جمله به «طلحه» گفت:

پيامبر (ص) از دنيا رفت در حالى كه به خاطر جمله‏اى كه بعد از نزول «آيه حجاب» گفتى از تو ناراضى بود» و به على (ع) گفت: «تو مردم را به راه روشن و طريق صحيح به خوبى هدايت مى‏كنى تنها عيب تو اين است كه بسيار مزاح مى‏كنى!» و به «عثمان» گفت: «گويا مى‏بينم كه خلافت را قريش به دست تو داده‏اند و بنى اميّه و بنى ابن معيط را بر گردن مردم سوار مى‏كنى و بيت المال را در اختيار آنان مى‏گذارى و گروهى از گرگان عرب تو را در بسترت سر مى‏برند».

سرانجام «ابو طلحه انصارى» را خواست و فرمان داد كه پس از دفن او با پنجاه تن از انصار، اين شش نفر را در خانه‏اى جمع كنند تا براى تعيين جانشين او به مشورت پردازند، هر گاه پنج نفر به كسى رأى دهند و يك نفر در مخالفت پافشارى كند، گردن او را بزنند و همچنين در صورت توافق چهار نفر، دو نفر مخالف را به قتل برسانند و اگر سه نفر يك طرف و سه نفر طرف ديگر بودند آن‏گروهى را كه عبد الرحمن بن عوف در ميان آنهاست مقدّم دارند و بقيّه را اگر در مخالفت پافشارى كنند گردن بزنند و اگر سه روز از شورا گذشت و توافقى حاصل نشد همه را گردن بزنند تا مسلمانان خود شخصى را انتخاب كنند.

سرانجام «طلحه» كه مى‏دانست با وجود «على» (ع) و «عثمان» به او خلافت نخواهد رسيد و از «على» دل خوشى نداشت جانب «عثمان» را گرفت در حالى كه زبير حقّ خود را به «على» (ع) واگذار كرد، «سعد بن ابى وقاص» حقّ خويش را به پسر عمويش «عبد الرحمن بن عوف» داد بنا بر اين شش نفر در سه نفر خلاصه شدند: «على» (ع)، «عبد الرحمن» و «عثمان»، «عبد الرحمن» رو به «على» (ع) كرد و گفت با تو بيعت مى‏كنم كه طبق كتاب خدا و سنّت پيامبر و روش «عمر» و «ابو بكر» با مردم رفتار كنى، «على» (ع) در پاسخ گفت: مى‏پذيرم، ولى طبق كتاب خدا و سنّت پيامبر (ص) و اعتقاد خودم عمل مى‏كنم. «عبد الرحمن» رو به «عثمان» كرد و همان جمله را تكرار نمود و «عثمان» آن را پذيرفت.

 «عبد الرحمن» سه بار اين جمله را تكرار كرد و همان جواب را شنيد لذا دست «عثمان» را به خلافت فشرد، اين جا بود كه «على» (ع) به «عبد الرحمن» فرمود:

 «به خدا سوگند تو اين كار را نكردى مگر اين كه از او انتظارى دارى همان انتظارى كه خليفه اوّل و دوّم از يكديگر داشتند، ولى هرگز به مقصود خود نخواهى رسيد».

شك نيست كه اين شورا از جهات مختلفى زير سؤال است:

 

اوّلا: اگر بنا بر آراى مردم است، چرا تبعيّت عام صورت نگيرد؟ و اگر بنا بر انتصاب است شوراى شش نفرى چرا؟ و اگر شورا بايد برگزيند شخصيّتهاى معروف ديگرى در ميان مسلمين نيز بودند.

ثانيا: اگر اينها مشمول رضاى پيامبر (ص) بودند پس تصريح نارضايى پيامبرتا آخر عمر از «طلحه» چه مفهومى مى‏تواند داشته باشد؟

ثالثا: به فرض اين كه آنها نتوانند از نظر انجام وظيفه توافق بر كسى كنند چگونه مى‏توان گردن همه را زد.

رابعا: اگر واقعا هدف شورا بود، چرا پيش‏بينى خلافت «عثمان» را با صراحت ذكر كرد؟ و اگر از خلافت او بر جامعه اسلامى مى‏ترسيد، لازم بود او را جزء شورا قرار ندهد، تا نفر ديگرى انتخاب شود.

خامسا: در صورتى كه سه نفر در يك طرف و سه نفر در طرف ديگر قرار گيرد چرا آن طرف كه على (ع) است و به گفته عمر، مردم را به سوى حق و راه روشن فرا مى‏خواند و تنها اشكالش بسيار مزاح كردن است مقدّم نشود.

سادسا: آيا مزاح كردن مشكلى در امر خلافت ايجاد مى‏كند و آيا اين اشكال با اشكالى كه بر عثمان گرفت كه اگر تو بر مردم مسلّط شوى بنى اميّه را بر گردن مردم سوار خواهى كرد و بيت المال را غارت مى‏كنند هرگز مى‏تواند برابرى كند؟

اينها ايرادهايى است كه پاسخى براى آن وجود ندارد!

منبع:

                        پيام امام اميرالمؤمنين عليه‏السلام،تالیف آیه الله مارم شیرازی ج‏1، ص: 371

 نظر دهید »

سرور همه

19 آبان 1389 توسط زینبیه سراوان

رسول خدا صلی الله علیه وآله  درباره دختر بزرگوارش کلماتی دارد که به عنوان معیار ومیزان سنجش مطرح هستند.

 

از جمله آن کلمات روایتی است که از ایشان درباره سیادت حضرت زهرا بر همه زنان عالم بلکه بر همه خلق  اشاره دارد عبارت است از:

حضرت محمد-صلی الله علیه وآله- فرموده است:

- فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّه.

- فَاطِمَةُ سيّدة نساء هذه الأُمّه.

- فَاطِمَةُ سيدة نساء المؤمنين.

- فَاطِمَةُ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِين.

این روایت باهمه اختلاف الفاظش در:

صحیح بخاری:۴/۲۰۹والخصائص نسائی:۳۴والمسند ابی داوود طیالسی:۱۹۷وصحیح مسلم:۷/۱۴۳والمستدرک حاکم نیشابوری:۳/۱۵۳وصحیح ترمزی:۵/۳۲۶وصحیح ابن ماجه:۱/۵۱۸ومسند احمد:۶/۲۸۲ وحلیه الاولیاء:۲/۳۹ نقل شده است.

آنچه از فرموده پیامبر استفاده می شود این است که:

۱- فاطمه سرور همه زنان پسین وپیشین است.

۲- این روایت ویژگی سیادت آن حضرت رادر مقایسه باهمه زنان مطرح می کند ولی این به معنی سیادت نداشتن آن حضرت بر مردان نمی باشد بلکه آیات تطهیر ومباهله و….بر این نکته دلالت دارند که حداقل ایشان با توجه به مقام عصمتشان در طول معصومین -علیهم السلام- هستند.

۳-سیادت ایشان از حیث معرفت/علم/تقوا/فضائل و….در همه شئونات مربوط به انسان کامل مطرح است.

۴- این روایت بهشتی بودن ونیز عصمت حضرت زهراء-سلام الله علیها- را به همه اعلام می دارد.زیرا این سیادت  برزنان خصوصا وبر همه عالمیان عموما بدون داشتن عصمت به دست نمی آید زیرا:

ان اکرمکم عند الله اتقاکم.یعنی با تقواترین شمادرنزد خدای تعالی با تقواترین شما است.

۵-سیادت حضرت زهرا سلام الله علیها تشریفاتی واز باب لقب وعنوان دادن بدون توجه به اینکه آیا او شایستگی لقب وعنوان را دارد نیست بلکه این نسبت با واقعیت همخوانی دارد.

۶- طبق این ویژگی حضرت هرگونه سخن وعمل  ایشان ونظریات وی بر همه مسلمانان حجت است وکسی نمی تواند با آن مخالفت کند.

۷- هرگونه نسبت گناه دادن از هر نوع که باشد بر حضرت زهرا-سلام الله علیها- حرام است.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

حوزه علمیه زینبیه(س) سراوان

اردیبهشت 1404
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    
حوزه علمیه زینبیه(س)شهرستان سراوان به عنوان شرقی ترین حوزه علمیه خواهران و نگینی درخشنده در شهری قرار داردکه بیش از 90درصدساکنان آن راهل سنت تشکیل می دهد. این حوزه مبارکه در سطح2از عموم خواهران ثبت نام میکندکه رساله های علمیه دفاع شده طلاب مکرمه آن نشان از علمیت آن دارد. از دعای خیرتان مسئولین وطلاب این مدرسه را فراموش نکنید
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عقاید
  • احکام
  • اخلاق
  • ادبیات
  • اخبار
  • ویژه ها
  • عکس
  • اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس