حوزه علمیه زینبیه(س) سراوان

اللهم صل علی محمد وآل محمد
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

بحرین،ازدواج دو دریا

07 آبان 1390 توسط زینبیه سراوان

امروز سالروز ازدواج دو نور پاک الهی ودو دریای معرفت ورحمت الهی یعنی علی اعلی وفاطمه زهرا علیهما السلام است.یک ازدواج آسمانی که منشأ خیر وبرکت در کل عوالم وجود شد.

از جمله برکات این ازدواج ادامه نور نبوت در اعصار وازمن ها وامصار است.

ما هرجا می رویم نشانی از پیامبر یعنی سادات می یابیم که مایه  خیر ورحمت برای همگان هستند.

ادامه نبوت الآن در میان ما هست واو وجود مقدس حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است که ما جیره خوار سفره عنایات این بزرگوار هستیم.

این روز فرخنده رو به مولایم امام زمان علیه السلام وهمه دلدادگان اهل البیت تبریک عرض میکنم.

مرج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لا یبغیان یخرج منما الؤلؤ والمرجان

 نظر دهید »

تحت مراقبت امام زمان هستید

07 آبان 1390 توسط زینبیه سراوان


امام خمینی رحمه الله:

ببینید که تحت مراقبت هستید؛ نامه اعمال ما می رود پیش امام زمان- سلام الله علیه- هفته ای دو دفعه به حسب روایت… من خوف این را دارم که کاری، ما بکنیم که امام زمان- سلام الله علیه- پیش خدا شرمنده بشود، این ها شیعه های تو هستند دارند این کار را می کنند. نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان ما و سایر دوستان امام زمان- سلام الله علیه- یک وقت چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان-سلام الله علیه- بشود.

 نظر دهید »

علی علیه السلام فروتن در برابر حق

03 آبان 1390 توسط زینبیه سراوان

در كوفه، شخصى بنام «نجاشى» از سرشناسهاى قبيله يمانيه، و از شاعران متشخص و معروف بود، وى در ماه رمضان شراب خورد، و حتى رعايت قداست ماه رمضان را نكرد، او را به دادگاه اميرمؤمنان على (عليه السلام) ) آوردند، و پس از اثبات شرابخوارى او، امام (عليه السلام) دستور داد، هشتاد تازيانه به او زدند، سپس دستور داد او را يك شب زندانى كردند، فرداى آن روز به دستور على (عليه السلام) او را احضار كردند، و حضرت بيست تازيانه ديگر به او زد.
او پرسيد: ديروز حد شرابخورى را بر من جارى كردى، پس اين بيست تازيانه براى چيست ؟!
امام فرمود: هذا لتجريك على شرب الخمر فى شهر رمضان .اين بيست تازيانه، به خاطر آن بود كه تو حرمت و قداست ماه رمضان را با گستاخى خود، شكستي.
بعد از اين جريان، اين موضوع براى طايفه او« يمانيه»، گران آمد، آنها سخت ناراحت و خشمگين شدند، طارق بن عبداللّه، (از طرف آنها) به حضور على (عليه السلام) آمد، و سخنانى گفت كه خلاصه اش اين است :من گمان نمى كردم كه شما بين افراد، فرق نگذارى، و بر شخصيتى برازنده و زبردست، مانند نجاشى نيز، حد جارى شود، و او را شلاق بزنى، ودر نتيجه دلهايي را جريحه دار كنى، و امور ما را پراكنده سازى و ما را به جاده اى بكشانى كه جاده گمراهى و آتش دوزخ است .«امام على عليه السلام به او فرمود:» و انه لكبيرة الا على الخاشعين بقره/45.اشاره به اينكه اجراى فرمان خدا، سخت و دشوار است، جز براى آنانكه، تسليم فرمان خدا هستند.
سپس فرمود: آيا نجاشى جز يك فردى از مسلمين بود، و او حرمت و حدود اسلام را ناديده گرفت، و هتك حرمت كرد، و ما حد الهى را بر او جارى كرديم، كه كفاره گناه او است، و خداوند مى فرمايد:
«ولا يجرمنكم شنان قوم على الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوى .مائده/8
دشمنى با قومى، نبايد باعث بى عدالتى شما شود، عدالت را رعايت كنيد كه به پرهيزگارى نزديك است ».
عبداللّه در برابر قاطعيت على (عليه السلام) نتوانست چيزى بگويد، و رفت، و شبانه با نجاشى، از كوفه گريختند، و به سوى شام روانه شده و به معاويه پيوستند.

 نظر دهید »
02 آبان 1390 توسط زینبیه سراوان

در قندهار شخصي از نيكان بنام محب علي مشهور بود و محبت حضرت اميرالمؤمنين عليه السّلام تمام دل او را احاطه كرده و بدرجه عشق به آن بزرگوار رسيده بود بطوريكه هرگاه به او مي گفتند محب علي « بيدار علي باش» از حال طبيعي خارج ميشد و بي اختيار اشكش جاري مي گرديد و چون از دنيا رفت در غسالخانه غسلش مي دادند. رفقايش گريه مي كردند رفيقي در آنحال او را صدا زد و گفت محب علي « بيدار علي باش» ناگاه دست راستش بلند شد و آرام، آرام بر سينه خود گذاشت چون اين موضوع فاش شد شيعيان قندهار دسته دسته براي تماشا آمدند و چون آن منظره را مي ديدند همه از روي شوق گريان مي شدند و تا آخر غسل دادن همينطور دستش روي سينه اش بود.
گر نام تو بر سرم بگويند                    فرياد برآيد از روانم

 نظر دهید »

عاقلانه انتخاب کن عاشقانه زندگی کن

02 آبان 1390 توسط زینبیه سراوان

بیشتر کسانی که در وادی عشق مجازی قدم می گذارند و در مراحل زندگی با طف عشق خود با مشکل مواجه می شوند وبه هیچ عنوان این مشکلات را نمی تواند حل کنند از جمله کسانی هستند که اول عاشقانه انتخاب کردند و بعد خواستند عاقلانه زندگی کنند ولی دنیا و مافیها روی سرشان خراب شد.
واقعیت این است که در وادی زنگی زناشویی وارد شدن بدوت هیچ تدبیر واندیشه در انتخاب گزینه برتر ندامت وپشیمانی را بسراغ انسان می آورد.
برخی تا جسه ای از خانمی یا آقایی می بینند یا مو و یا صورت و یا چشمی و یا….از کسی می بینند دلشان را مهار نمی کنند و این دل صاحب مرده مثل یک گنجشک یا کبوتر، هوای طرف را می کند و این دلباخته فکر می کند عاشق شده بعد قرار خواستگاری وزندگی و…وبعد می فهمه بابا این طرفش به درد نمی خوره واشتباهی وارد زندگی شده و…
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

داداش من
آبجی من
عاقلانه انتخاب کن،عاشقانه زندگی کن.
 نظر دهید »

مستمند وثروتمند

15 شهریور 1390 توسط زینبیه سراوان

cument> Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> alse” UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

 1 نظر

گهواره گردان ایشان به کودکی ملائک شدند

25 مرداد 1390 توسط زینبیه سراوان

نیمه رمضان المبارک یاد آور میلاد با سعات امام حسن مجتبی علیه السلام به عنوان اولین نوه پیامبر و اولین سید  جوانان اهل بهشت است.

تولد ایشان شور و شعف خاصی به خاندان نبوت و عصمت داد.

نامش را خدای تعالی انتخاب فرمود و در دامان پرمهر عصمت محمدی و علوی و فاطمی پرورش یافت و گهواره گردان ایشان به کودکی ملائک شدند.

بعد از پدر عهده دار زعامت جهان اسلام شد و در برابر ناملایمات اعراب جاهل دین فروخته ایساتد و برای بقای اسلام تن به صلح داد؛صلحی که اگر نمی بود از اسلام خبری نبود.

شخصیتی که به کریم بودن معروف است وهرکس از او چیزی می خواست به بهترین وجه عطا می فرمود.

علم و عبادت وحلم و حکمتش و سایر فضایل بی نهایتش زبانزد است.

قاسم وعبد الله او در کربلا عجب روی پدر را سفید کردند.

یک جمله زیبای از هزاران سخنان زیبایش تقدیمتان می کنم:

قال الحسن علیه السلام: ان احسن الحسن الخلق الحسن.

همانا بهترین نیکیها داشتن خلق نیکو است.

ولادت کریم اهل البیت علیه السلام را بهتون تبریک می گم.

 نظر دهید »

گناه رایج زنای دست و چشم!

07 خرداد 1390 توسط زینبیه سراوان




 


زن و مردی که نگاه همراه با شهوت در محل کار به هم می کنند، این نگاه ها زنای چشم است. دختر و پسری که همدیگر را لمس نمایند این لمس، زنای دست حساب می شود.


 






نامحرم کار زن

دوستی و همنشینی زن و مرد نامحرم از نظر قرآن کریم


 


 


 


 

این روزها شاهد دختران و پسرانی هستیم که دست در دست هم در کوچه و خیابان در حال چرخیدن هستند و به نظر خودشان چون ارتباط سالمی دارند و به همدیگر علاقه دارند از کسی شرم ندارند بابت این رفاقت ، آیا واقعا ارتباط اینان سالم است؟ آیا رفاقت پنبه و آتش می تواند سالم و بدون عواقب باشد؟

عده ای تصور می کنند آنچه حرام می باشد، زنا است. اما رابطه پنهانی و دوست شدن با زن و دختری اشکال ندارد. قرآن کریم این کار را در آیات متعدد ردّ نمود و فرمود، به جای ارتباط نامشروع و دوست شدن، ازدواج کنید. و اگر شرایط ازدواج فراهم نیست، صبر داشته باشید و اگر رابطه نامشروع و انتخاب دوست زن و دختر را برگزینید به عذاب الهی گرفتار خواهید شد.

قرآن کریم در این باره می فرماید: (با زنان پاکدامن اگر می توانید ازدواج کنید) به شرط اینکه مهریه آنها را بپردازید، و این ازدواج از طریق مشروع باشد، نه اینکه ازدواج شما به صورت زنا و یا دوست گرفتن به طور پنهانی باشد، و کسی که نسبت به آنچه باید به آن ایمان بیاورد کفر ورزد راه مؤمنان را رها کند و در راه کافران قرار گیرد، اعمال او بر باد می رود و در آخرت در زمره ی زیانکاران خواهد بود.(1)

اقسام زنا

زنا نیز انواع و اقسامی دارد. زن و مردی که نگاه همراه با شهوت در محل کار به هم می کنند، این نگاه ها زنای چشم است. دختر و پسری که همدیگر را لمس نمایند این لمس، زنای دست حساب می شود.

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم در این مورد فرمود:

«لِکُلِّ عُضوٍ حظٌ مِنَ الزِّنا فالعَینُ زناهُ النّظرُ و اللسانُ زناهُ الکلامُ، و الاُذُنانُ زناهُما السَّمعُ، وَالیدانُ زناهُما البَطشُ و الرّجلان زناهما المشی…».(2) برای هر عضوی بهره ای از زناست، زنای چشم، نگاه آلوده (چشم چرانی) است. و زنای زبان سخن نابجا و شهوانی با نامحرم است. زنای گوش شنیدن چیزهای حرام (مانند موسیقی و سخنان شهوانی و…) است. و زنای دست دراز کردن آن به سوی نامحرم و زنای پا، رفتن به مجلس گناه و… می باشد.

امروز که سایه ی تاریک و سیاه جاهلیت جدید و فرهنگ ابتذال و فاسد غرب اکثر جهان را پوشانده، و بسیاری از خانواده ها و مسؤولین غرب از وضع آشفته جوانان خود ناراحتند، و متأسفانه برخی جوانان کشورهای اسلامی نیز در این تاریکی فرو رفته اند، با این همه نکبت ها و رذائل اخلاقی، نه تنها رابطه پنهانی و دوست شدن زن و مرد و دختر و پسر را زشت نمی دانند، بکه در نهایت وقاحت به آن افتخار می کنند. در ایران اسلامی برای آنکه هویت دینی و ملی این ملت بالاخص نسل جوان غیرتمند ما را از بین ببرند، و غیرت و مروّت و مردانگی را لگدمال کنند، و عفت و پاکدامنی و نجابت را بر باد دهند، می آیند در بین جوانان غیور ما و دختران پاکدامن این مرز و بوم به بهانه های مختل دم از رابطه و دوستی پنهانی دختران با پسران می زنند. در حالی که خداوند قادر با این امور جاهلی قدیم و جدید مخالفت نموده است. و کسانی که در این راه گام بردارند به عذاب الهی در دنیا و آخرت گرفتار خواهند شد.

جوانان هم باید به هوش باشند و با اقتدار تصمیم بگیرند ببیند نیاز اصلیشان چیست هدف از زندگیشان چیست تا کی آلت دست جامعه و سیاست و رسانه و …. باشند مگر پدران و مادران ما چگونه زندگی کردند همه از صفر شروع کردند به ساختن، این رفاقت ها فقط مسکن هایی است که درد های هیجانی و عاطفی شما را برای لحظاتی تسکین می دهد و هزاران اثر جانبی از خود بجا می گذارد

نکته ای که باید مد نظر داشت این است که نمی شود از یک طرف راه ازدواج را به بهانه درس خواندن و دانشگاه رفتن و مدرک گرفتن و تشریفات زائد ببندیم، و از طرف دیگر برخی دختران را با دهها حرکات تحریک آمیز و داشتن آرایش در خیابان ها و دانشگاه ها و ادارات و شرکت ها در دید جوانان قرار دهیم، بعد هم به آنها بگوییم تقوی داشته باشید؟! مگر اکثر جوانان می توانند با این وضع خود را کنترل کنند. برخی زمینه گناه را برای جوانان آماده می سازند بعد هم به آنها می گویند خودتان را کنترل کنید؟! اگر کسانی اعم از مسؤولان و اولیاء، دلشان به حال دختران و پسران می سوزد، بیایند به جای سوء استفاده سیاسی کردن از جوانان، امتیازات و خطرات دوران جوانی را برای آنها بازگو کنند و وعده هایی که قابل تحقق نیست به آنها ندهند، و در حد توان در حل مشکلات آنها بکوشند، و به جای سرگرم کردن جوانان به گناه، آنها را به کار و ازدواج تشویق کنند.

فرهنگ سازان ما به جای این تبلیغات برای گرفتن مدارکی که در عمل بسیاری از موارد هیچ دردی از جوان ما دوا نمیکند بیایند و اصول ساده زیستی و ازدواج سالم و عقلانی را ترویج دهند این چه بساطی است این تشریفات را که این روزها اینقدر بیداد می کند این رسانه ها هستند که تبلیغ می کنند باید به گوش باشند که در این عصر ارتباط و فضای مسموم زایده آن به اندازه کافی جوانان عزیز ما را رنج می دهد این سیاست های ضد و نقیض دیگر چیست؟

البته خود جوانان هم باید به هوش باشند و با اقتدار تصمیم بگیرند ببیند نیاز اصلیشان چیست هدف از زندگیشان چیست تا کی آلت دست جامعه و سیاست و رسانه و …. باشند مگر قدیمی ها پدران و مادران ما چگونه زندگی کردند همه از صفر شروع کردند به ساختن عزیزان این رفاقت ها فقط مسکن هایی است که درد های هیجانی و عاطفی شما را برای لحظاتی تسکین می دهد و هزاران اثر جانبی از خود بجا می گذارد. اگر واقعا دو جوان به هم علاقه دارند بیایند و با توکل بر خدا بساط ازدواجشان را فراهم کنند با منطق به دور از چشم و هم چشمی و مادیات پرستی این تالارها و جهیزیه ها و مهریه ها کی خوشبختی آورده که همه این چنین سراسیمه به دنبالشان روانند؟؟

جهنم شیطان عذاب زنجیر فریاد

مکافات عمل

در این عالم حساب و کتابی در کار است، اگر چه خداوند حکیم گاهی مصلحت می داند انسان را در دنیا به خار گناهش عذاب نکند، اما این طور نیست که کسی بر دنیا و آنچه در آن هست و بر اعمال ما نظارت دقیق نداشته باشد. خداوندی که این چنین نظم را برگردش زمین و ماه و سایر کرات حاکم کرده که قرن ها یک دقیقه حرکتشان کم و زیاد نمی شود، و خِلل و اشکالی در گردش آنها پیش نمی آید. و علم هیئت و منجمان بر همین اساس مسئله خسوف و کسوف را تا دهها سال پیش بینی می کنند. خداوند قادری که بر کل نظام هستی و عالم دنیا اعم از کرات و جمادات و نباتات و حیوانات تسلط و نظارت دقیق دارد، دیگر اعمال ما را تحت نظر گفتن برایش کار مهمی نیست. بلکه این نظارت را رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم و ائمه اطهار علیهم السلام بر اعمال در طول روز دارند.(3)

بنابراین کسی که از راه حرام با ناموس دیگران مانند دختر و همسر، ارتباط برقرار می کند و با این عمل شنیع حقوق دیگران را پایمال خواهند کرد. مگر اینکه در درگاه حضرت حق تعالی توبه کند. اکنون به تعدادی از آیات و روایات توجه فرمائید

قرآن کریم در این باره می فرماید:

«… إِنَّمَا بَغْیُكُمْ عَلَى أَنفُسِكُم …» ؛ ای مردم بدانید هر گونه ظلم و ستمی مرتکب شوید، و هر انحرافی از حق پیدا کنید ضررش متوجه خود شما است.(4)

همچنین حضرت حق تعالی می فرماید: « وَمَن یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ » ؛ هر کس از حدود الهی تجاوز کند در حقیقت به خویشتن ظلم کرده، نه به دیگران.(5)

خداوند حکیم در سوره نساء می فرماید: «و وَمَن یَكْسِبْ إِثْمًا فَإِنَّمَا یَكْسِبُهُ عَلَى نَفْسِهِ وَكَانَ اللّهُ عَلِیمًا حَكِیمًا » ؛کسی که گناهی مرتکب می شود، در واقع به زیان خود کار کرده و خداوند دانا و حکیم است.(6)

حضرت علی علیه السلام فرمود: ؛ «مَن مکرَ بالناسِ ردَّ سبحانهُ مکرهُ فی عُنُقِهِ» کسی که مردم را فریب دهد  به آنها خدعه و مکر نماید، خداوند سبحان مکر و نیرنگ او را به گردن خودش می اندازد و گرفتارش می سازد.(10)

و نیز خداوند در سوره ی زُمر می فرماید: «فمَنِ اهتَدی فلِنفسِهِ و مَن ضلَّ فانّما یضلُّ علیها…» ؛ هر کس هدایت را پذیرا شود به نفع خود اوست، هر کس گمراهی و گناه را برگزیند، به زیان خود او تمام می شود.(7)

حضرت علی علیه السلام فرمود:«مَن لا یرحمُ لا یُرحمُ» ؛ کسی که رحم و انصاف ندارد، مورد رحم قرار نمی گیرد.(8)

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: «قال داود: یا زارعَ السَّیِّئاتِ انتَ تحصُدُ شَوکَها»

حضرت داود علیه السلام فرمود: ای کسی که بدیها را کشت می کنی، خار و تیغ آن را خودت درو خواهی کرد.(9)

قرآن مجید

حضرت علی علیه السلام فرمود: ؛ «مَن مکرَ بالناسِ ردَّ سبحانهُ مکرهُ فی عُنُقِهِ» کسی که مردم را فریب دهد  به آنها خدعه و مکر نماید، خداوند سبحان مکر و نیرنگ او را به گردن خودش می اندازد و گرفتارش می سازد.(10)

جوانان عزیز باید مواظب خود و اعمالشان باشند لج بازی کردن با پدر و مادر و قوانین و شرع و عرف آتشی است که دودش به چشم خودشان می رود ما اینجا از قرآن که سخن خدای خوبمان است و احادیث ائمه معصومین علیهم السلام شاهد آوردیم باید از این همه وسوسه به خودشان پناه ببریم که هم درد شما عزیزان را می دانند و درک می کنند و هم خداوند متعال مهربانترین مهربانان است بدون هیچ سرزنشی عذر بنده اش را می پذیرد و حتما کمک می کند تا به خواسته هایش برسد. جمله مشهوری از ملاصدرا هست که می گوید :خداوند به اندازه ایمان شما کارگشاست. شما دلتان را قوی کنید به توانایی خداوند ایمان بیاورید و نتایجش را ببینید.

 

پی نوشت ها:

1- سوره مائده / آیه 5 و مانند آن نساء / 15 و 25، بقره / 235، نحل /90، اسراء / 32 و طلاق /

2- بهشت جوانان، ص 453، وسایل الشیعه، ج 14، ص 138، سن ابی داود، ج 2، ص 247.

3- جهت اطلاع بیشتر به بخش اول فصل دوم بحث «دایره علم و دانش ائمه اطهار علیهم السلام» در این کتاب مراجعه فرمائید.

4- یونس / 23.

5- طلاق/1.

6- نساء / 111.

7- زمر / 41 و مانند آن: انعام / 146، لقمان / 12، فصلت / 46، فتح / 10، حشر / 9، تغابن / 16، بقره / 272، توبه / 35 و 36 و حجرات / 11.

8- نهج الفصاحه، غرر الحکم، فصل 77، شماره541 و مانند آن 1550.

9- نهج الفصاحه، حدیث 2083.

10- غرر الحکم، فصل 77، شماره 1178.

به نقل از:سایت تبیان

 نظر دهید »

می رم کلاس آرایش!!!

07 خرداد 1390 توسط زینبیه سراوان

زنگ زده بود عذرخواهی کنه از اینکه دیر تماس گرفته برا تبریک گفتن بابت انجام عمره مفرده.

بچه مذهبیی نیست. نه نماز نه قرآن خوندنی نه عبادتی؟؟؟؟

می گفت: مشغله ام زیاده!

گفتم : مگه چیکار می کنی؟

گفت: می رم کلاس آرایش!!!

گفتم :اگر قرار بود که کلاسی بری واجبش یه سری کلاس اعتقادی واحکام وخدا شناسی واخلاق بود نه آرایش.

 چون ماشاء الله آرایش یاد نگرفته صد استاد آرایشگر را معلمی! نه اینکه با آرایشهای وحشتنکاه بیرون می آیی وهمه رو متوجه خود می کنی؟!!

بهش بر خورد ولی باید حرف حقو می گفتیم.

راستی چرا برخی انسانها در کارهای خود اهم ومهم نمی کنند؟

چرا آنچه برایشان ضروری تر است را انتخاب نمی کنند؟

به نظر می رسد که این گروه افراد را خدا ول کرده!

اولئک کالانعام بل هم اضل سبیلا.

 

 نظر دهید »

عربستان نیز متحول می شود

17 بهمن 1389 توسط زینبیه سراوان

 تحولات کنونی خاور میانه که عبارت باشد از هجوم بی امان مردم کشورها علی الخصوص کشورهای عربی علیه حاکمانشان در حقیقت طبیعت دیکتاتوری واقتضای این خوی حیوانی وشیطانی است. ظلم در مقطعی از زمان باقی می ماند و ظالم به خیال خود نفس راحتی می کشد بی خبر از آنکه همین نفسها را آه وناله های مظلومان قطع می کند. در قران کریم خدای تعالی می فرماید:"ولا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار". (الحجرات:8) یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید به کسانی که ظلم وستم می کنند اعتماد نکنید که آتشی که آنها را می گیرد شما را هم بگیرد. حکام کشورهای اسلامی که ادعای اسلام را دارند به گواه همگان به اهل ظلم وستم یعنی آمریکائیها وخصوصا اسرائیل غاصب کمک کرده واز آنها حمایت می کنند. طبیعی است که آتش غضب الهی که ظالمان در آن بسر می برند به این حکام نیز سرایت خواهد کرد. به هر حال تحولات مصر تونس اردن این را نشان می دهد که حتی کشور عربستان که سردمداران آن حامی ظالمان هستند از این خشم ملتها در امان نخواهد بود.

 1 نظر

پژوهش

17 بهمن 1389 توسط زینبیه سراوان

با توجه به  اهمیت امر پژوهش در امر مطالعات اسلامی ونیز تسریع پژوهش گروهی به زودی در مدسه علمیه زینبیه(س) گروه پژوهشی تشکیل خواهد شد.

نوشتن کتاب مقاله و…جزو وظایف گروه خواهد بود.

 نظر دهید »

رئیس خود را زندانی کرده ایم

26 دی 1389 توسط زینبیه سراوان

آیت الله بهجت : رئیس خود را زندانی کرده ایم


ما مثل طایفه و گروهی هستیم که رئیس خود را حبس کرده و در بلایا، خود تصمیم جنگ و یا صلح را اتّخاذ می کند.

پایگاه اینترنتی آیت الله العظمی محمدتقی بهجت در مطلبی به نقل از آن عالم عارف نوشت:

 خودمان کرده ایم و اجازه نمی دهیم بیاید قضایا را حلّ کند؛ با اینکه می دانیم اگر بیاید می تواند مشکلات را حلّ کند، ولی باز او را محبوس کرده ایم!
بنابراین، اگر میلیون ها نفر هم با او موافق باشند، او مثل شخص وحید و تنهاست که هیچ ناصر و مُعین و یار و یاوری ندارد! زیرا ما در بیداری درست به وظیفه خود عمل نمی کنیم. با این حال منتظریم که بیدار شویم و تهجّد به جا آوریم. اگر توفیق شامل حال انسان گردد، از خواب بیدار می شود و مشغول تهجّد می گردد؛ ولی اگر توفیق نباشد، چنانچه بیدار هم بشود، از آنها بهره نمی برد.
آقایی که زیاد به مسجد جمکران می رود، می گفت: آقا را در مسجد جمکران دیدم. به من فرمود: به دل سوختگان ما بگو برای ما دعا کنند و یک مرتبه از نظرم غایب شد. نه اینکه راه برود و کم کم از نظرم غایب شود!
همین آقا هفته قبل از آن هم، حضرت را در خواب دیده بود. ولی افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می روند و نمی دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فَرَج او دعا کنند! چنانکه به آن آقا فرموده بود: اینها که به اینجا آمده اند، دوستان خوب ما هستند و هرکدام حاجتی دارند؛ خانه، زن، فرزند، مال، ادای دین؛ ولی هیچکس در فکر من نیست!
آری، او هزار سال است که زندانی است، لذا هرکس که برای حاجتی به مکان مقدّسی مانند مسجد جمکران می رود، باید که اعظم حاجت نزد آن واسطه فیض، یعنی فَرَج خود آن حضرت را از خدا بخواهد. خدا می داند در دفتر امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف جزو چه کسانی هستیم؟! کسی که اعمال بندگان در هر هفته دو روز (روز دوشنبه و پنجشنبه) به او عرضه می شود. همین قدر می دانیم آن طوری که باید باشیم، نیستیم.

 1 نظر

ای قدم هایت قدمهای خدا!

22 دی 1389 توسط زینبیه سراوان

به یاد آقامون امام زمان عجل الله تعالی فرجه الرشف عرض می کنیم:

به عشق تو آسمان چشمانم را بارانی خواهم کرد

 

ودر فضای مهر تو به آغوشت خواهم افتاد

قدومت را بر سرم بگذار

ای قدم هایت قدمهای خدا!

تورا خواهم بویید

نسیم بهشت را از تو می بینم

بوی یاس من را می دهی

فدای تو ویاس تو

برایت خواهم مرد تا زنده باشم

هستم بودم قرارم داررو ندارم تویی تو

 1 نظر

گدایی از گدای دیگر...

22 دی 1389 توسط زینبیه سراوان

از وحشتناکترین حالات انسان این است که به باورهای اصیلی که پشتوانه وحی و خدایی دارد پشت پا زند ودر پی کسب باوری جدید همه وجود ویا پاره ای از وجود خود را از منبعی دریافت کند که هیچ سابقه ترقی وتعالی به سوی کمال انسانیت نداشته باشد.

 

اگر باورها را با آموزه های دنیا گرایان خلط کنیم راهی پرتگاهی خواهیم شد که نتیجه آن هلاکت در میدانهای فردی واجتماعی وسیاسی خواهیم شد.

تعریف ارزشها به زبان کسانی که مایه وجودی آنها با اصالت دادن انسان ویا اصالت دادن دنیا وحذف خدا وخواسته های او قوت گرفته است مثل «گدایی گدا از گدای دیگر» است.

مگر نه این است که حذف کنندگان خدا طبلی تو خالی را به نشانه زندگی می زنند؟

کسانی که «حیات بخش مطلق» را در هر عرصه ای ازعرصه های زندگی ودر هر امری از امور فردی واجتماعی وسیاسی نادیده بگیرندُمردگانی بیش نیستند که خود را شبیه زنده ها کرده اند.

 نظر دهید »

تاثیر منفی گناه

20 دی 1389 توسط زینبیه سراوان

حضرت أبي ابراهيم، امام كاظم (ع) به هشام از لقمان حكيم چنين نقل مي كند كه لقمان به فرزندش فرمود: يا بني ! نّ الدّنيا بحر عميق قد غر ق ف يه عالم كثير و لتكن سفينتك ف يها تقوي الله (1). در درياي عميق دنيا، عدّه زيادي غرق شده اند. تنها غواصان آگاه به تقوايند كه بدون غرق، به عمق اين دريا رفتند و گوهر دينداري استخراج كرده اند؛ چون دنيا،تجارتخانه اولياء است(2)، چه اينكه مزرعه آخرت است(3).
طبق نقل مرحوم كليني در دهه اوّل ماه رجب و طبق نقل مرحوم شيخ در تهذيب در دهه آخر ماه رجب؛ باب الحوائج لي الله مسموماً شهيد شد. در بيست و هفتم رجب سال قبل وجود مبارك امام هفتم را به زندان بغداد بردند و بيست و پنجم ماه رجب سال بعد جنازه مطهرش را مسموماً از زندان بيرون آوردند.
تحليل حجاب خود بيني خلق با خداي سبحان
در دعاي 27 رجب امام كاظم (ع)
روزي كه وجود مبارك أبي ابراهيم (ع) را به زندان بغداد مي بردند، يعني روز بيست و هفت رجب، روز مبعث؛ دعائي خواندند، كه اين دعا در كتاب هاي دعا و در دعاي روز بيست و هفت رجب هست؛ اين دعا مال يك انسان مجاهد نستوه است. در فرازها و بخش هائي از اين دعا آمده است كه: خدايا ! من مي دانم و معتقدم:كأنّك لا تحتج ب عن خلق ك لا ان تحجبهم الاعمال دونك و قد عل مت انّ افضل زاد الرّاح ل ل يك عزم ا راده يختارك ب ها و قد ناجاك ب عزم الا راده قلب ي(4). خدايا ! تو محجوب نيستي، تو نور السّموات و الأرض(5) هستي. گناه تبهكاران نمي گذارد كه تو را ببينند؛ بين تو و خلق تو، خود بيني خلق حاجب است. اگر مردم گناه نمي كردند، تو را مي ديدند؛ نه تو را مي فهميدند!
گناه باعث مي شود اگر خدا هم به آن نحو أعلي تجلّي كند، باز گنهكار او را نبيند !! ظهور خدا در قيامت به مراتب بيش از ظهور خدا در دنياست؛ ولي عدّه اي در همان قيامت هم از شهود خدا محرومند: نّهم عن ربّ ه م يؤمئ ذ لمحجوبون(6). امام كاظم (ع) عرض مي كند: حجابي كه نمي گذارد مردم خدا را ببينند، همان گناه مردم است.
مناجات خالصانه قلبي با خدا، ره توشه سفر انسان به سوي معبود
بعد عرض مي كند: خدايا ! هر كسي كه به سوي تو سلوك و رحلتي دارد، يك توشه راهي لازم دارد؛ سفر بدون ره توشه ممكن نيست و من مي دانم بهترين زاد و توشه اين سفر مناجات قلبي و خالصانه با توست. اراده خالصانه است كه فقط تو مراد آن مريد باشي و ديگر هيچ: و قد عل مت انّ افضل زاد الرّاح ل ل يك عزم ا راده يختارك ب ها. با يك اراده فولادين شكست ناپذير،فقط تو را طلب كند، نه غير تو را ! و تو را هم براي غير نخواهد؛ اين را من مي دانم. خدايا ! من با اين اراده به زندان مي روم.
هم صغراي قياس را بيان كرد، هم كبراي قياس را بيان كرد، هم مقدّمه استدلال را. در آن مقدّمه استدلال فرمود: پرده ندارد خدا ! تنها پرده اي كه نمي گذارد ما خدا را با چشم جان ببينيم، گناه ماست. او كه:لا تدر كه الابصار و هو يدر ك الابصار و هو اللّطيف الخبير(7)؛ اگر كسي آلوده نباشد، او را با چشم جان مي بيند؛ اين مقدّمه بحث. بعد عرض كرد: مسافر بدون ره توشه نمي شود و بهترين زاد راه مناجات خالصانه با توست؛ اين كبراي قياس. من هم خدايا ! با اين اراده به زندان بغداد مي روم. قد عل مت انّ افضل زاد الرّاح ل ل يك عزم ا راده يختارك ب ها؛ آنگاه عرض كرد: و قد ناجاك ب عزم الا راده قلب ي.
پاسخ امام كاظم (ع) به فريب كاري س ندي بن شاهك
در اهداي كفن
وقتي هم كه بدن مطهرش مسموم شد و خواستند با آن جوّ آلوده اين پيكر پاك را از زندان بيرون بياورند؛ برخي از مورّخين نقل كرده اند قبل از شهادت آن حضرت، س ندي بن شاهك معروف كه در قتل او هيچ دريغي نداشت، به امام هفتم عرض كرد: من يك كفني دارم، به شما تقديم مي كنم. اوكه در كشتن وليّ الله بي باك است، مي خواهد با يك پارچه مسأله را حل كند. طبق اين نقل وجود مبارك أبي ابراهيم(ع) فرمود: نحن اهل ب يت مهور ن سائ نا و حجّ صرورت نا و اكفان موتانا م ن طاه ر اموال نا و ع ند ي كفن ي(8). فرمود: ما يك خانداني هستيم كه اگر اوّلين بار كساني بخواهند مكه بروند، از پاك ترين مال خود به مكه مي روند؛ مهريه همسرهاي آنها از مال پاك است، مال آلوده را مهريه قرار نمي دهند، مال غير مخمّس و مال آلوده به مهريه، مصداقي براي و شار كهم ف ي الاموال و الاولاد(9) خواهد بود. فرمود: مهريه همسران ما از مال حلال خالص خود ماست و كفن مرده هاي ما هم از پاك ترين مال هاي خود ماست و من كفن حلال و پاك دارم وبا اين بيان، دست س ندي بن شاهك را بست ! وجود مبارك أبي ابراهيم با اين وضع جهان را بدرود گفت و مقام شامخ ولايت را به وجود مبارك ثامن الحجج، علي بن موسي الرّ ضا المرتضي (ع) سپرد.
چگونگي شكست « عقل » در مصاف با هواهاي نفساني
وجود مبارك امام كاظم (ع) به هشام بن حكم كه از شاگردان بنام آن حضرت است، وصاياي معروفي دارد كه مرحوم كليني (ره) آن را نقل كرده؛ يكي از آنها اين است كه: هشام ! من اظلم نور تفكّر ه او نور ف كر ه ب طول امل ه و محا طرائ ف ح كمت ه ب فضول كلام ه و اطفأ نور ع برت ه ب شهوات ه، فكأنّما اعان هواه علي هدم عقل ه و من افسد عقله فقد افسد عليه دينه و دنياه (10). اين وصاياي وجود مبارك امام كاظم نسبت به هشام بن حكم يك رساله عميقي است. بسياري از بزرگواران اهل حكمت و كلام اين رساله را شرح كرده اند. اگر مراجعه بفرمائيد، بهره هاي فراواني مي توان از متن و شروح برد.
يكي از آن جمله هاي نوراني اين است: اگر كسي چراغ فكرش را، نور فكرش را با آرزوي هاي طولاني تيره كند، و اگر كسي آن حكمت هاي ظريف خود را با حرف هاي زائد و بي اثر محو كند و اگر نور عبرت گيري خود را با شهوات نفساني خاموش كند، هوس و هواي خود را كمك كرده است كه در جنگ دروني، عقل را شكست بدهد. چون اين مصاف و جنگ، در جبهه جهاد دروني بين هوا و عقل است. اگر كسي اين كارها را بكند، مثل اين است كه هوس خود را كمك كرده است در شكست عقل و اگر كسي عقل خود را شكست بدهد؛ نه دنيائي براي او مي ماند، نه آخرت !
ما اميدواريم ذات أقدس له به بركت اين خاندان، آن توفيق را به ما بدهد كه ما عقل را بر هوا غالب كنيم و تقواي الهي را كه بهترين ره توشه و زاد راه قيامت است، فراهم بكنيم !
فرازي از بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (مدظلّه العالي)
در خطبه هاي نماز جمعه قم به مناسبت سالگرد شهادت امام موسي كاظم (ع) ـ 17/ 10/ 1372 و22/ 8/ 1377
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) الكافي/ 1/ 16 ـ ك تاب العقل و الجهل (2) نهج البلاغه/ حكمت 131
(3) عوالي اللآلي/ 1/ 267 (4) اقبال الاعمال/ 678
(5) نور/ 35 (6) مطففين/ 15
(7) انعام/ 103 (8) مستدرك الوسائل/ 2/ 231
(9) اسراء/ 64 (10) الكافي/ 1/ 117
به نقل از روزنامه کیهان

 نظر دهید »
13 آذر 1389 توسط زینبیه سراوان
 
 
مباني نظري عزاداران
 
عزاداري امام حسين (عليه السلام) مقوله اي الهي - انساني است و سرشتي دوگانه دارد كه آميخته از سنت الهي و سنت بشري است. از اين رو، بايد مباني آن را در اين دو امر يافت. پس ناگزير از عرضه عزاداري به منابع استنباط اسلامي هستيم كه در اين مقال بدان دست مي يازيم.
 
1. عزاداري از نگاه عقل
هر مقوله اي و پديده اي در كهكشان دانش بشري، براي ماندگاري، به سنجش در ترازوي عقل، تحكيم مباني عقلاني و به ديگر سخن، توسعه و تقويت ظرفيت برهان پذيري آن نياز دارد. حال آيا عزاداري امام حسين(عليه السلام) و ائمه اطهار (عليهم السلام) اين استحكام عقلاني را دارد يا نه؟ آيا مي توان با برهان هاي عقلي، به تبيين آن پرداخت يا آن كه تنها با مقولاتي فراعقلاني چون عشق، قابل شرح است؟ از نگاه ما، اساس عزاداري حسيني و هسته مركزي آن، كاملا قابليت برهان پذيري و تبيين عقلاني را دارد. البته ذكر اين نكته لازم است كه منظور، عقلانيتي چند بعدي و ناظر به تمامي جنبه هاي حيات انساني است و نه فقط عقلانيت ابزاري غرب بر اين پايه، جنبه هاي توجيه عقلاني عزاداري را بر مي شماريم :
الف - اصاله الاباحه : اين اصل كه خاستگاهي اصولي دارد، به بيان اين نكته مي پردازد كه اساس قضاوت در خصوص اشياء جايز بودن و مباح بودن آن است، مگر آن كه دليلي بر جايز نبودن آن يافت شود. بنابراين، چون دليلي بر حرام بودن عزاداري نداريم، تا هنگامي كه به عمل ناشايست خارج از اصل عزاداري آلوده نشود، امري جايز است. اين اصل، اگر چه دليل تبييني به شمار نمي آيد، ولي توجيهي عقلاني است. مرحوم سيد محسن امين، از مطرح كنندگان و مدافعان اين اصل است.[1]
ب - از بديهيات عقلي آن است كه انسان در سوگ عزيزانش، به حزن و اندوه مي نشيند و در فراق آنان، گريان و نالان مي شود. رفتار هر انسان آراسته به اخلاق انساني، هنگام از دست دادن يار، عزيز و بزرگي چنين است. درست به همان شكل كه آدم بر هابيل، يعقوب بر يوسف، پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) بر حمزه و… گريستند و ناليدند كه ما شرح گزارش اين گريه ها و عزاداري ها را در قسمت عزاداري از ديدگاه قرآن و روايات خواهيم آورد. حال هر چه مقام و عظمت شخصيت از دست رفته والاتر باشد، شيوه هاي بيان اين سوگ مندي بيشتر و پررنگ تر مي شود و صورتي عقلاني پيدا مي كند.
ممكن است اين پرسش پيش آيد كه در سوگ بزرگان و نزديكان تازه از دست رفته نيكوست، ولي آيا اين كه پس از هزار و چهارصد سال، هنوز بر كسي چون حسين به علي(عليه السلام) بگرييم نيز زيبنده و رواست؟
پاسخ اين پرسش آن است كه تشيع، مكتب امامت است و امامت، بر پايه ارتباط قلبي و عاطفي امت و امام استوار شده است. حال اگر اين ارتباط قلبي و عاطفي، آن گونه عميق است كه پس از هزار و چهارصد سال نيز با ذكر و يادآوري مظلوميت امامي چون حسين بن علي(عليهما السلام)، اشك در چشمان شيعه پيرو او حلقه مي زند، مي توان آن را غير عقلاني خواند و به ملامتش پرداخت؟
ج ـ وجوب شكر منعم : اين استدلال، استدلالي كلامي است كه عزاداري را به دليل سپاسگذاري از حسين بن علي (عليهما السلام)، لازم مي داند. از منظر عقلي، قدرداني و سپاسگذاري از خدمات ديگران و كارهاي نيك آنها نيكو و لازم است و چنان چه اين خدمت فداكارانه و ايثارگرانه هم باشد، شكر و سپاس، لزوم بيشتري پيدا مييابد. از اين رو، امام حسين(عليه السلام) كه در راه عظمت اسلام، زنده نگه داشتن قرآن و حمايت از مسلمانان به قيام پرداخته و همه چيز را در اين راه تقديم كرده، شايسته سپاس است. بنابراين، گرامي داشت ياد و راه او و ابراز احساسات به ساحتش، كم ترين و كوچك ترين كاري است كه ميتوان انجام داد. حاج مهدي سراج انصاري، از روشنفكران مذهبي و روحانيون فرهيخته دهه ها ي 20 تا 30 كه نقشي مهم در تكوين مطبوعات ديني داشته، از مطرح كنندگان اين استدلال است. وي مي نويسد: «… حسينِ بزرگ با قيام خود با مبارزه اساسي و خونين خود، بار ديگر اسلام را زنده نمود و بدين وسيله، حقي بر گردن مسلمانان جهان گذاشت كه تا انقراض عالم، وظيفه هر فرد مسلمان است كه در هر دوره از ادوار زندگي خود، از آن سالار شهيدان قدرداني نمايد. قدرداني از آن رادمرد بزرگ آن است كه با عزاداري، با تشكيل مجالس عزا، با روانه ساختن دسته هاي ماتم، همه ساله، فاجعه خونين زنده نگه داشته شود. اين عملي كه عقلا و فطرتآ يك عمل بسيار نيك است. نه تنها نبايد نكوهش شود، بلكه بايد هر فرد متفكري، به ترويج آن اهتمام نمايد».[2]
د ـ يكي ديگر از دلايلي كه مي توان براي بعد عقلاني عزاداري بر شمرد و به رويكرد روان شناسانه عزاداري نظر دارد، جنبه تبليغاتي و برانگيزاننده آن است. حال چگونه اين موضوع با عقلاني بودن عزاداري پيوند مي خورد؟ واقعيت آن است كه منشا تحرك و تكاپوي آدمي، بيش و پيش از عقل، احساسات اوست، به طوري كه بسياري از دين شناسان و روان شناسان بر آنند كه انسان ابتدا ايمان مي آورد و سپس به دنبال برهاني كردن آن مي رود. از اين رو، حتي عالمان و دانشمندان، از احساسات خود بي نياز نيستند. به طور معمول اين تبليغات و تحريك احساسات است كه انسان را به نفع يا ضرر كسي يا چيزي بر مي انگيزد و به او شور و حال دفاع و مبارزه مي بخشد. بنابراين از آنجا كه شهادت امام حسين(عليه السلام) زنده كردن دوباره اسلام بود، براي اين كه هماره اين روند و مشعل فروزان اسلام ناب جاويد و پايدار باقي بماند، به عامل برانگيزاننده نياز دارد. در دل سنت ديرپاي انسانها، اين عامل عزاداري است و به همين دليل در سنت اسلامي و شيعي، مفهومي ويژه مي يابد و نقشي بنيادين پيدا مي كند.
 
2. عزاداري از ديدگاه قرآن و سنت
اين بحث از آن جهت اهميت دارد كه دريابيم آيا در قرآن و سنت، نشانه اي بر تاييد عزاداري و صورت هاي آن يافت مي شود يا خير؟ تنها نشانه اي كه مي توان در قرآن كريم بر تاييد اين مطلب يافت، موضوع گريه طولاني حضرت يعقوب در فراق يوسف و نابينايي او به جهت بسياري گريه است؛ چنان كه در آيات 84 و 85 سوره يوسف مي خوانيم: و روي برتافت از ايشان و گفت دريغ بر يوسف شد، ديدگان او از اندوه (پسران او) گفتند به خدا ترك نكني ياد كردن يوسف را تا بيماري فسرده گردي يا بشوي از نابود شدگان.
اما در سنت، مجموعه روايات، رفتارها و تقريرهاي پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) و امامان (عليهم السلام) بيش از آن است كه بتوانيم همه شان را در اينجا گرد آوريم؛ بنابراين تنها به گزيده اي از آنها بسنده مي كنيم.
احمد بن حنبل در مسند خود، روايتي از ابن عباس نقل مي كند كه هنگام وفات رقيه، دختر رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) زنان بر او مي گريستند. در همان حال، خليفه دوم، عمر بن خطاب، با تازيانه آنها را از اين كار نهي مي كرد، ولي پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) مانع او شد و فرمودند: بگذار تا بگريند.[3]
هم چنين در چند جاي ديگر، نهي عمر از گريستن بر شهيدان و مردگان و منع پيامبر از نهي او جايز كردن آن ذكر شده است.[4]
همچنين نسايي از جابربن عبدالله انصاري نقل مي كند كه هنگام شهادت پدرم در جنگ احد، من بر پدرم مي گريستم و مردم مرا از گريستن نهي مي كردند، ولي از پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) نهي اي نديدم.[5] سنن نسائي نيز روايتي را آورده كه در آن، بر منع نكردن پيامبراكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) از صيحه و گريه زنان، تصريح شده است.[6]
 
3. عزاداري امام حسين (عليه السلام) در روايات شيعي
در روايات شيعي و از زنان اهل بيت(عليهم السلام)، سخنان فراواني نقل شده كه بر توصيه ايشان بر گريستن و عزاداري بر امام حسين(عليه السلام) دلالت دارد. نيز روايات بي شماري، با مضمون گريستن چهارده معصوم(عليهم السلام) بر آن حضرت، حتي پيش از شهادت ايشان وارد شده كه در اينجا، به برخي از آنها اشاره مي كنيم.
حضرت رسول(صلي الله عليه و آله و سلم) در مكان هاي متعددي بر فرزندش حسين(عليه السلام) گريسته است. در روز ولادت حسين(عليه السلام)، آن حضرت در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه خواند و سپس فرزندش را در دامنش نهاد و گريست.[7]
در روايت ديگري است كه « امام حسين(عليه السلام) در هنگامي كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در حالت وحي بود، بر ايشان وارد و بر پشت پيامبراكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) سوار شد و مشغول بازي گرديد. در اين حال جبرئيل عرضه داشت: امت پس از تو دچار فتنه مي شوند و اين فرزندت كشته مي شود. پس دست برد و مقداري خاك برگرفت و گفت در اين زمين كه نام آن «طف» است. پس از رفتن جبرئيل، پيامبر در حالي كه آن خاك را در دست داشت، گريه مي كرد به سوي اصحابش رفت. آنان پرسيدند: اي رسول خدا براي چه گرياني؟ فرمود: جبرئيل خبر داد كه پس از من فرزندم حسين، در زميني به نام « طف» كشته مي شود».[8]
از اين دست روايات در خصوص پيامبراكرم در مورد گريستن بر امام حسين(عليه السلام) فراوان يافت مي شود.[9] گريستن امام علي (عليه السلام) هنگام عبور از كربلا در جريان جنگ صفين نيز به صورت متواتر نقل شده است.[10]
از امام صادق(عليه السلام) روايت شده است كه حضرت زهرا(سلام الله عليها) بر مصيبت فرزندش حسين(عليه السلام) مي گريست.[11] درباره گريستن، عزاداري و مجلس به پا داشتن امام صادق (عليه السلام)[12] و امام كاظم(عليه السلام)[13] نيز اخبار و گزارش در دست است. اين همه روايات، بيانگر حزن و اندوه امامان در مصيبت حسين(عليه السلام) است.
پس از آنجا كه گفتار، كردار و تاييد عمل ديگران از سوي آن بزرگواران حجت است، تمسك به شيوه رفتار آنها لازم خواهد بود. البته به جز اين روايات، در روايات بسيار ديگري، به گريستن و برپايي مجلس عزاداري امام حسين(عليه السلام) امر شده و ثواب آن بيان گرديده است. امام صادق(عليه السلام) ابو عماره را، به خواندن شعري در رثاي امام حسين(عليه السلام) [14]امر كردند. نيز امر آن حضرت به جعفربن عفان و سخن آن حضرت در اين باره كه هر كه در مرثيه حسين(عليه السلام) بگريد و بگرياند، خداوند او را بيامرزد و بهشت را بر او واجب گرداند،[15] در زمره اين احاديث قرار مي گيرد. كلام امام رضا(عليه السلام) هم كه فرمود: «پس به مثل حسين بايد بگريند گريه كنندگان، همانا گريه بر آن حضرت، گناهان بزرگ را فرو ريزد».[16]
و نيز سخن ايشان كه «هر كه مصيبت ما را به ياد آورد و پس از ما بگريد يا بگرياند، هنگامي كه همه چشم ها گريان مي شوند، او نخواهد گريست و هر كه بنشيند در مجلسي كه در آن امر ما احيا مي شود، قلب و دل او هنگامي كه همه دلها مي ميرند، نخواهد مرد».[17]
از همين دست روايات است. به هر حال، روايات بر پاداشتن مجالس و گروه و نوحه بر حسين(عليه السلام) بسيار است كه در اين مجال، فرصت ذكر همه آنها نيست.[18]
 
4. عزاداري در نگاه اهل سنت عزاداري در نگاه اهل سنت، از دو منظر قابل تبيين است:
 
الف - روايات متعدد اهل سنت در خصوص عزاداري در سيره پيامبراكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) و گريستن آن حضرت بر امام حسين(عليه السلام) و مسائلي اين چنيني درباره آن حضرت؛
ب – ديدگاه هاي مختلف عالمان سني مذهب.
از نگاه اول، روايات بسياري از اهل سنت وجود دارد كه پيامبراكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) و صحابه در سوگ عزيزانشان مي گريسته اند و عزاداري مي كرده اند ؛ همانند گريستن پيامبراكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) بر اهل بيتش،[19]نيز گريه ايشان بر حمزه،[20]جعفر بن ابي طالب، زيد بن حارثه،[21] ابراهيم و فرزندشان[22]و عثمان بن مظعون، نيز بايد به مرثيه هاي اصحاب پيامبراكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) در سوگ حمزه اشاره كرد. پس از شهادت حمزه كساني چون صفيه، خواهرش، كعب مالك و حسان بن ثابت[23]او را رثا گفته اند.
البته در ديگر سو، رواياتي در مذمب شيون و گريه بر مردگان[24]در احاديث اهل سنت وجود دارد كه بيشتر آنها به خليفه دوم باز مي گردد. در توضيح اين احاديث چند نكته حايز اهميت است:
اول - هم چنان كه ابن عباس از قول عايشه نقل مي كند - در صورت درستي اين نوع احاديث از پيامبراكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) - آن حضرت، اين گفتار را از اساس درباره زياد شدن عذاب كافران با گريه بستگانشان فرموده است.[25]
دوم - در سيره خليفه دوم به موارد متضاد و معارض با اين گونه روايت بر مي خوريم كه وي اشك ريختن و گريه كردن و سوگواري را بدون كارهاي زايد اجازه مي داده است؛ همانند اجازه او بر گريستن زنان بر مرگ خالد بن وليد،[26] و گريه او در مرگ نعمان.[27]
سوم - اصولا اين روايات از نظر سند قابل تامل اند.
از نگاه دوم، يعني از نظر عالمان اهل سنت و فتاواي فقهي، آنان نيز، تحريم مطلق عزاداري جايي ندارد. نيز آنچه مكروه قلمداد شده، شيون، زاري، فرياد زدن است. ولي گريستن جايز دانسته شده است.[28]
در مجموع، عالمان اهل سنت، گريه بدون فرياد زدن را مباح دانسته اند، ولي در خصوص گريه با صدا، دو ديدگاه وجود دارد. مالكيان و حنفيان، گريه با فرياد را حرام مي دانند، ولي شافعيان و حنبلي ها آن را روا دانسته اند.[29]
 



[1] . سيد محسن امين عاملي، اقناع اللائم علي اقامه الماتم، تحقيق، محمد البدري، قم، مؤسسه معارف اسلامي، چ 1، 1418هـ.ق.م،ص .53

[2] . مجله آيين اسلام، شمارههاي 336 ـ 360 (34-1333 ش) به نقل از برگهايي از تاريخ، حوزه علميه قم، رسول جعفريان، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، چ 1، ص 1381، ص 61-.62

[3] . مسند احمد بن حنبل، بيروت - لبنان، دارالفكر، بي تا، ج 1، ص .335

[4] . همان، ص .333

[5] . سنن نسائي، شرح جلال الدين سيوطي، بيروت - لبنان، دارالمعرفه، چ 3، 1414 ق، ج 3، ص .318

[6] . همان.

[7] . علامه مجلسي، بحار الانوار، بيروت - لبنان، دار احياء التراث العربي، چ 3، 14، 3، ج 43، ص .239

[8] . محمد بن حسن طوسي، امالي طوسي، قم، مكتبه الداوري، ج ،1 ص 321، .324

[9] . امالي صدوق، شيخ صدوق، بيروت- لبنان، اعلمي، ص .116

[10] . وقعه الصفين، نصر بن مزاحم منقري، تحقيق عبد السلام هارون، بيروت، مؤسسه العربيه الحديثه، چ 2، بي تا، ص .140

[11] . كامل الزيارات، ابن قولويه، نجف، مطبعه الحيدريه، ص .82

[12] . امالي صدوق، ص .118

[13] . همان، ص .111

[14] . همان، مجلس 29، ص .205

[15] . اختيار معرفه الرجال، كشي، تصحيح ميرداماد، تحقيق، سيد مهدي رجايي، قم مؤسسه آل البيت(عليهم السلام)، 1403 ق، ج 2، ص .574

[16] . امالي صدوق، مجلس 27، ص .128

[17] . همان، ص 269 - .268

[18] . براي مطالعه بيشتر رجوع كنيد به اقناع اللائم علي اقامه الماتم، سيد محسن امين، ص 183، .199

[19] . الصواعق المحرقه، احمد بن حجر هيتمي، تصحيح عبدالوهاب عبد اللطيف، قاهره - مصر، مكتبه القاهره، بي تا، ص .239

[20] . السيره الحلبيه، علي بن برهان الدين حلبي، بيروت - لبنان، بي تا، ج 1، ص .534

[21] . صحيح بخاري، به حاشيه سندي، بيروت ـ لبنان، دارالكتب العلميه، چ اول، 1412 ق، ج 2، ص .393

[22] . سنن ابن ماجه، ج 1، ص .506

[23] . سيرت رسول الله(صلي الله عليه و آله و سلم)، اسحاق بن محمد همداني، تصحيح اصغر مهدوي، تهران، خواندني، 1361ش، ج 2، ص 673 و ص 700 - 702 و 693 -.700

[24] . صحيح بخاري، كتاب الخبائز، ج 2، ص 442؛ كنز العمال، حسام الدين متقي هندي، تصحيح صفوه السقاء، بيروت - لبنان، موسسه الرساله، چ 1، 1409ق، ج 15، ص 731 ـ .733

[25] . مسند احمد، ج 1، ص .42

[26] . اسد الغابه في معرفه الصحابه، عزالدين ابن اثير، تحقيق: علي محمد معوض، عادل احمد عبدالموجود، بيروت - لبنان، دارالكتب العلميه، چ1، 1415 ق، ج 2، ص .143

[27] . كنزل العمال، ج 14، ص .727

[28] . الفتاوي الهنديه في مذهب الامام ابي حنيفه ؛ شيخ نظام و گروهي از فقهاي حنفي هند، با حاشيه فتاواي قاضي خان، بيروت - لبنان، دارالفكر، چ 2، 1411 ق، ج 1، ص .162

[29] . الفقه علي المذاهب الاربعه، عبد الرحمان جزيري، بيروت ـ لبنان، دارالفكر، چ 1، 1417ق، ج 1، ص .502
نويسنده: علي آقاجاني قناد

 نظر دهید »

حوزه علمیه زینبیه(س) سراوان

اردیبهشت 1404
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    
حوزه علمیه زینبیه(س)شهرستان سراوان به عنوان شرقی ترین حوزه علمیه خواهران و نگینی درخشنده در شهری قرار داردکه بیش از 90درصدساکنان آن راهل سنت تشکیل می دهد. این حوزه مبارکه در سطح2از عموم خواهران ثبت نام میکندکه رساله های علمیه دفاع شده طلاب مکرمه آن نشان از علمیت آن دارد. از دعای خیرتان مسئولین وطلاب این مدرسه را فراموش نکنید
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عقاید
  • احکام
  • اخلاق
  • ادبیات
  • اخبار
  • ویژه ها
  • عکس
  • اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس