حوزه علمیه زینبیه(س) سراوان

اللهم صل علی محمد وآل محمد
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

کفه آبرو واحترام

24 اردیبهشت 1391 توسط زینبیه سراوان

مقام معظم رهبری دامت برکاته:

حجاب مايه‌ى تشخص و آزادى زن است؛ برخلاف تبليغات ابلهانه و ظاهربينانه‌ى ماديگرايان، مايه‌ى اسارت زن نيست. زن با برداشتن حجابهاى خود، با عريان كردن آن چيزى كه خداى متعال و طبيعت پنهان بودن آن را از او خواسته، خودش را كوچك ميكند، خودش را سبك ميكند، خودش را كم‌ارزش ميكند. حجاب وقار است، متانت است، ارزشگذارى زن است، سنگين شدن كفه‌ى آبرو و احترام اوست؛ اين را بايد خيلى قدر دانست و از اسلام بايد به خاطر مسئله‌ى حجاب تشكر كرد؛ اين جزو نعمتهاى الهى است.*

*بیانات معظم له در روز ولادت حضرت زهراء سلام الله علیها/سال1391

 نظر دهید »

علی علیه السلام فروتن در برابر حق

03 آبان 1390 توسط زینبیه سراوان

در كوفه، شخصى بنام «نجاشى» از سرشناسهاى قبيله يمانيه، و از شاعران متشخص و معروف بود، وى در ماه رمضان شراب خورد، و حتى رعايت قداست ماه رمضان را نكرد، او را به دادگاه اميرمؤمنان على (عليه السلام) ) آوردند، و پس از اثبات شرابخوارى او، امام (عليه السلام) دستور داد، هشتاد تازيانه به او زدند، سپس دستور داد او را يك شب زندانى كردند، فرداى آن روز به دستور على (عليه السلام) او را احضار كردند، و حضرت بيست تازيانه ديگر به او زد.
او پرسيد: ديروز حد شرابخورى را بر من جارى كردى، پس اين بيست تازيانه براى چيست ؟!
امام فرمود: هذا لتجريك على شرب الخمر فى شهر رمضان .اين بيست تازيانه، به خاطر آن بود كه تو حرمت و قداست ماه رمضان را با گستاخى خود، شكستي.
بعد از اين جريان، اين موضوع براى طايفه او« يمانيه»، گران آمد، آنها سخت ناراحت و خشمگين شدند، طارق بن عبداللّه، (از طرف آنها) به حضور على (عليه السلام) آمد، و سخنانى گفت كه خلاصه اش اين است :من گمان نمى كردم كه شما بين افراد، فرق نگذارى، و بر شخصيتى برازنده و زبردست، مانند نجاشى نيز، حد جارى شود، و او را شلاق بزنى، ودر نتيجه دلهايي را جريحه دار كنى، و امور ما را پراكنده سازى و ما را به جاده اى بكشانى كه جاده گمراهى و آتش دوزخ است .«امام على عليه السلام به او فرمود:» و انه لكبيرة الا على الخاشعين بقره/45.اشاره به اينكه اجراى فرمان خدا، سخت و دشوار است، جز براى آنانكه، تسليم فرمان خدا هستند.
سپس فرمود: آيا نجاشى جز يك فردى از مسلمين بود، و او حرمت و حدود اسلام را ناديده گرفت، و هتك حرمت كرد، و ما حد الهى را بر او جارى كرديم، كه كفاره گناه او است، و خداوند مى فرمايد:
«ولا يجرمنكم شنان قوم على الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوى .مائده/8
دشمنى با قومى، نبايد باعث بى عدالتى شما شود، عدالت را رعايت كنيد كه به پرهيزگارى نزديك است ».
عبداللّه در برابر قاطعيت على (عليه السلام) نتوانست چيزى بگويد، و رفت، و شبانه با نجاشى، از كوفه گريختند، و به سوى شام روانه شده و به معاويه پيوستند.

 نظر دهید »
02 آبان 1390 توسط زینبیه سراوان

در قندهار شخصي از نيكان بنام محب علي مشهور بود و محبت حضرت اميرالمؤمنين عليه السّلام تمام دل او را احاطه كرده و بدرجه عشق به آن بزرگوار رسيده بود بطوريكه هرگاه به او مي گفتند محب علي « بيدار علي باش» از حال طبيعي خارج ميشد و بي اختيار اشكش جاري مي گرديد و چون از دنيا رفت در غسالخانه غسلش مي دادند. رفقايش گريه مي كردند رفيقي در آنحال او را صدا زد و گفت محب علي « بيدار علي باش» ناگاه دست راستش بلند شد و آرام، آرام بر سينه خود گذاشت چون اين موضوع فاش شد شيعيان قندهار دسته دسته براي تماشا آمدند و چون آن منظره را مي ديدند همه از روي شوق گريان مي شدند و تا آخر غسل دادن همينطور دستش روي سينه اش بود.
گر نام تو بر سرم بگويند                    فرياد برآيد از روانم

 نظر دهید »

عاقلانه انتخاب کن عاشقانه زندگی کن

02 آبان 1390 توسط زینبیه سراوان

بیشتر کسانی که در وادی عشق مجازی قدم می گذارند و در مراحل زندگی با طف عشق خود با مشکل مواجه می شوند وبه هیچ عنوان این مشکلات را نمی تواند حل کنند از جمله کسانی هستند که اول عاشقانه انتخاب کردند و بعد خواستند عاقلانه زندگی کنند ولی دنیا و مافیها روی سرشان خراب شد.
واقعیت این است که در وادی زنگی زناشویی وارد شدن بدوت هیچ تدبیر واندیشه در انتخاب گزینه برتر ندامت وپشیمانی را بسراغ انسان می آورد.
برخی تا جسه ای از خانمی یا آقایی می بینند یا مو و یا صورت و یا چشمی و یا….از کسی می بینند دلشان را مهار نمی کنند و این دل صاحب مرده مثل یک گنجشک یا کبوتر، هوای طرف را می کند و این دلباخته فکر می کند عاشق شده بعد قرار خواستگاری وزندگی و…وبعد می فهمه بابا این طرفش به درد نمی خوره واشتباهی وارد زندگی شده و…
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

داداش من
آبجی من
عاقلانه انتخاب کن،عاشقانه زندگی کن.
 نظر دهید »

مستمند وثروتمند

15 شهریور 1390 توسط زینبیه سراوان

cument> Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> alse” UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

 1 نظر

ناموس خدا

25 مرداد 1390 توسط زینبیه سراوان


در پیشگاه خدای مهربان عزیزترین کس بنده ای است که به او ایمان آورده است. مومن به عنوان دردانه خدا و نورچشم حق تعالی  و مظهر صفات و اسماء الهی است.

قلب مومن عرش خدا و حرم اوست.مومن حرمتش از کعبه -خانه خدا- بیشتراست.

به برکت وجود مومن است که خداوند بلا را دفع می کند.اگر مومن دست بر دعا بردارد خداوند متعال خواسته او را رد نمی کند.

مومن آنقدر عظمت دارد که اگر بر سر قبر او نیز به احترامش از خدا چیزی بخواهی به تو عنایت می کند.

در باره مومن چند نگاه غلط وجود دارد:

۱-برخی فکر می کنند که مومن فقط کسی است که در بیرون از خانه اوست و کسی که در منزلش زندگی می کند ازقبیل: همسر/ برادر/ خواهر/ مادر/ پدر/ و قرزند و…مومن نیستند لذا برخی مراعات حال مومن بیرون از خانه را می کنند ولی حق مومن در خانه را ضایع می کنند؟!

۲- برخی فکر می کنند که احترام به مومن فقط اختصاص به هنگامی است که او در این دنیا زندگی می کند و بعد از مرگش ما نسبت به او وظیفه ای نداریم.واین در حالی است که سر خاک مومنین رفتن وخیرات به آنها فرستادن جزو وظایف مسلمانان وسنت پیامبر صلی الله علیه وآله واهل البیت علیهم السلام بوده است.پیامبر خود غروب هر پنج شنبه به اهل قبور سر می زد.

۳- احترام مومن فقط در کارهای بزرگ مفهوم دارد درحالی که در برخی روایات گمان بد به مومن داشتن نیز گناه محسوب می شود.

به هر حا ل دوستان ما از احترام به مومنین غافل شده ایم مومنی که ولی خداست و همنشین او خود حقتعالی است!

به این روایت که مرحوم کلینی قدس سره نقل کرده توجه بفرمایید:

أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ :

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ:

« إِذَا قَالَ الرَّجُلُ لِأَخِيهِ الْمُؤْمِنِ أُفٍّ خَرَجَ مِنْ وَلَايَتِهِ وَ إِذَا قَالَ أَنْتَ عَدُوِّي كَفَرَ أَحَدُهُمَا وَ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنْ مُؤْمِنٍ عَمَلًا وَ هُوَ مُضْمِرٌ عَلَى أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ سُوءا». (الكافي،ج‏2، باب السباب، ص : 359)

ترجمه:

امام صادق علیه السلام می فرماید:

وقتی مردی به برادر مومنش« اف» بگوید از ولایت او(خدا و یا مومن) خارج می شود و وقتی بگوید «تو دشمن من هستی» یکی از آندو کفر ورزیده است و خداوند از مومن «مادامی که در دل خود نسبت به برادر مومنش بدیی را مخفی کند» قبول نخواهد کرد.

نکته ها:

- کوچکترین درجه اهانت و بی احترامی به مومن «اف»گفتن به او است.

- اگر کسی با مومنی دشمنی کند در حقیقت با خدا دشمنی کرده است واین دشمنی اورا از ولایت الهی خارج می کند وخدا دیگر به او توجه خاص نمی کند.

- ما نسبت به مومنین حتی حق نادریم گمان بد داشته باشیم وبدیی را نسبت به او در دل مخفی کنیم.

دوستان مراقب باشیم همه را به خاطر برخی خطاها محکوم به خروج از ایمان نکنیم بلکه بدیهای آنها را به خود آنها تذکر بدهیم و نصیحتشان کنیم.

بدا به حال کسانی که با قلم و بنان و بیان و تصمیمات غلط اهل ایمان را آزردند.

 نظر دهید »

گناه رایج زنای دست و چشم!

07 خرداد 1390 توسط زینبیه سراوان




 


زن و مردی که نگاه همراه با شهوت در محل کار به هم می کنند، این نگاه ها زنای چشم است. دختر و پسری که همدیگر را لمس نمایند این لمس، زنای دست حساب می شود.


 






نامحرم کار زن

دوستی و همنشینی زن و مرد نامحرم از نظر قرآن کریم


 


 


 


 

این روزها شاهد دختران و پسرانی هستیم که دست در دست هم در کوچه و خیابان در حال چرخیدن هستند و به نظر خودشان چون ارتباط سالمی دارند و به همدیگر علاقه دارند از کسی شرم ندارند بابت این رفاقت ، آیا واقعا ارتباط اینان سالم است؟ آیا رفاقت پنبه و آتش می تواند سالم و بدون عواقب باشد؟

عده ای تصور می کنند آنچه حرام می باشد، زنا است. اما رابطه پنهانی و دوست شدن با زن و دختری اشکال ندارد. قرآن کریم این کار را در آیات متعدد ردّ نمود و فرمود، به جای ارتباط نامشروع و دوست شدن، ازدواج کنید. و اگر شرایط ازدواج فراهم نیست، صبر داشته باشید و اگر رابطه نامشروع و انتخاب دوست زن و دختر را برگزینید به عذاب الهی گرفتار خواهید شد.

قرآن کریم در این باره می فرماید: (با زنان پاکدامن اگر می توانید ازدواج کنید) به شرط اینکه مهریه آنها را بپردازید، و این ازدواج از طریق مشروع باشد، نه اینکه ازدواج شما به صورت زنا و یا دوست گرفتن به طور پنهانی باشد، و کسی که نسبت به آنچه باید به آن ایمان بیاورد کفر ورزد راه مؤمنان را رها کند و در راه کافران قرار گیرد، اعمال او بر باد می رود و در آخرت در زمره ی زیانکاران خواهد بود.(1)

اقسام زنا

زنا نیز انواع و اقسامی دارد. زن و مردی که نگاه همراه با شهوت در محل کار به هم می کنند، این نگاه ها زنای چشم است. دختر و پسری که همدیگر را لمس نمایند این لمس، زنای دست حساب می شود.

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم در این مورد فرمود:

«لِکُلِّ عُضوٍ حظٌ مِنَ الزِّنا فالعَینُ زناهُ النّظرُ و اللسانُ زناهُ الکلامُ، و الاُذُنانُ زناهُما السَّمعُ، وَالیدانُ زناهُما البَطشُ و الرّجلان زناهما المشی…».(2) برای هر عضوی بهره ای از زناست، زنای چشم، نگاه آلوده (چشم چرانی) است. و زنای زبان سخن نابجا و شهوانی با نامحرم است. زنای گوش شنیدن چیزهای حرام (مانند موسیقی و سخنان شهوانی و…) است. و زنای دست دراز کردن آن به سوی نامحرم و زنای پا، رفتن به مجلس گناه و… می باشد.

امروز که سایه ی تاریک و سیاه جاهلیت جدید و فرهنگ ابتذال و فاسد غرب اکثر جهان را پوشانده، و بسیاری از خانواده ها و مسؤولین غرب از وضع آشفته جوانان خود ناراحتند، و متأسفانه برخی جوانان کشورهای اسلامی نیز در این تاریکی فرو رفته اند، با این همه نکبت ها و رذائل اخلاقی، نه تنها رابطه پنهانی و دوست شدن زن و مرد و دختر و پسر را زشت نمی دانند، بکه در نهایت وقاحت به آن افتخار می کنند. در ایران اسلامی برای آنکه هویت دینی و ملی این ملت بالاخص نسل جوان غیرتمند ما را از بین ببرند، و غیرت و مروّت و مردانگی را لگدمال کنند، و عفت و پاکدامنی و نجابت را بر باد دهند، می آیند در بین جوانان غیور ما و دختران پاکدامن این مرز و بوم به بهانه های مختل دم از رابطه و دوستی پنهانی دختران با پسران می زنند. در حالی که خداوند قادر با این امور جاهلی قدیم و جدید مخالفت نموده است. و کسانی که در این راه گام بردارند به عذاب الهی در دنیا و آخرت گرفتار خواهند شد.

جوانان هم باید به هوش باشند و با اقتدار تصمیم بگیرند ببیند نیاز اصلیشان چیست هدف از زندگیشان چیست تا کی آلت دست جامعه و سیاست و رسانه و …. باشند مگر پدران و مادران ما چگونه زندگی کردند همه از صفر شروع کردند به ساختن، این رفاقت ها فقط مسکن هایی است که درد های هیجانی و عاطفی شما را برای لحظاتی تسکین می دهد و هزاران اثر جانبی از خود بجا می گذارد

نکته ای که باید مد نظر داشت این است که نمی شود از یک طرف راه ازدواج را به بهانه درس خواندن و دانشگاه رفتن و مدرک گرفتن و تشریفات زائد ببندیم، و از طرف دیگر برخی دختران را با دهها حرکات تحریک آمیز و داشتن آرایش در خیابان ها و دانشگاه ها و ادارات و شرکت ها در دید جوانان قرار دهیم، بعد هم به آنها بگوییم تقوی داشته باشید؟! مگر اکثر جوانان می توانند با این وضع خود را کنترل کنند. برخی زمینه گناه را برای جوانان آماده می سازند بعد هم به آنها می گویند خودتان را کنترل کنید؟! اگر کسانی اعم از مسؤولان و اولیاء، دلشان به حال دختران و پسران می سوزد، بیایند به جای سوء استفاده سیاسی کردن از جوانان، امتیازات و خطرات دوران جوانی را برای آنها بازگو کنند و وعده هایی که قابل تحقق نیست به آنها ندهند، و در حد توان در حل مشکلات آنها بکوشند، و به جای سرگرم کردن جوانان به گناه، آنها را به کار و ازدواج تشویق کنند.

فرهنگ سازان ما به جای این تبلیغات برای گرفتن مدارکی که در عمل بسیاری از موارد هیچ دردی از جوان ما دوا نمیکند بیایند و اصول ساده زیستی و ازدواج سالم و عقلانی را ترویج دهند این چه بساطی است این تشریفات را که این روزها اینقدر بیداد می کند این رسانه ها هستند که تبلیغ می کنند باید به گوش باشند که در این عصر ارتباط و فضای مسموم زایده آن به اندازه کافی جوانان عزیز ما را رنج می دهد این سیاست های ضد و نقیض دیگر چیست؟

البته خود جوانان هم باید به هوش باشند و با اقتدار تصمیم بگیرند ببیند نیاز اصلیشان چیست هدف از زندگیشان چیست تا کی آلت دست جامعه و سیاست و رسانه و …. باشند مگر قدیمی ها پدران و مادران ما چگونه زندگی کردند همه از صفر شروع کردند به ساختن عزیزان این رفاقت ها فقط مسکن هایی است که درد های هیجانی و عاطفی شما را برای لحظاتی تسکین می دهد و هزاران اثر جانبی از خود بجا می گذارد. اگر واقعا دو جوان به هم علاقه دارند بیایند و با توکل بر خدا بساط ازدواجشان را فراهم کنند با منطق به دور از چشم و هم چشمی و مادیات پرستی این تالارها و جهیزیه ها و مهریه ها کی خوشبختی آورده که همه این چنین سراسیمه به دنبالشان روانند؟؟

جهنم شیطان عذاب زنجیر فریاد

مکافات عمل

در این عالم حساب و کتابی در کار است، اگر چه خداوند حکیم گاهی مصلحت می داند انسان را در دنیا به خار گناهش عذاب نکند، اما این طور نیست که کسی بر دنیا و آنچه در آن هست و بر اعمال ما نظارت دقیق نداشته باشد. خداوندی که این چنین نظم را برگردش زمین و ماه و سایر کرات حاکم کرده که قرن ها یک دقیقه حرکتشان کم و زیاد نمی شود، و خِلل و اشکالی در گردش آنها پیش نمی آید. و علم هیئت و منجمان بر همین اساس مسئله خسوف و کسوف را تا دهها سال پیش بینی می کنند. خداوند قادری که بر کل نظام هستی و عالم دنیا اعم از کرات و جمادات و نباتات و حیوانات تسلط و نظارت دقیق دارد، دیگر اعمال ما را تحت نظر گفتن برایش کار مهمی نیست. بلکه این نظارت را رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم و ائمه اطهار علیهم السلام بر اعمال در طول روز دارند.(3)

بنابراین کسی که از راه حرام با ناموس دیگران مانند دختر و همسر، ارتباط برقرار می کند و با این عمل شنیع حقوق دیگران را پایمال خواهند کرد. مگر اینکه در درگاه حضرت حق تعالی توبه کند. اکنون به تعدادی از آیات و روایات توجه فرمائید

قرآن کریم در این باره می فرماید:

«… إِنَّمَا بَغْیُكُمْ عَلَى أَنفُسِكُم …» ؛ ای مردم بدانید هر گونه ظلم و ستمی مرتکب شوید، و هر انحرافی از حق پیدا کنید ضررش متوجه خود شما است.(4)

همچنین حضرت حق تعالی می فرماید: « وَمَن یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ » ؛ هر کس از حدود الهی تجاوز کند در حقیقت به خویشتن ظلم کرده، نه به دیگران.(5)

خداوند حکیم در سوره نساء می فرماید: «و وَمَن یَكْسِبْ إِثْمًا فَإِنَّمَا یَكْسِبُهُ عَلَى نَفْسِهِ وَكَانَ اللّهُ عَلِیمًا حَكِیمًا » ؛کسی که گناهی مرتکب می شود، در واقع به زیان خود کار کرده و خداوند دانا و حکیم است.(6)

حضرت علی علیه السلام فرمود: ؛ «مَن مکرَ بالناسِ ردَّ سبحانهُ مکرهُ فی عُنُقِهِ» کسی که مردم را فریب دهد  به آنها خدعه و مکر نماید، خداوند سبحان مکر و نیرنگ او را به گردن خودش می اندازد و گرفتارش می سازد.(10)

و نیز خداوند در سوره ی زُمر می فرماید: «فمَنِ اهتَدی فلِنفسِهِ و مَن ضلَّ فانّما یضلُّ علیها…» ؛ هر کس هدایت را پذیرا شود به نفع خود اوست، هر کس گمراهی و گناه را برگزیند، به زیان خود او تمام می شود.(7)

حضرت علی علیه السلام فرمود:«مَن لا یرحمُ لا یُرحمُ» ؛ کسی که رحم و انصاف ندارد، مورد رحم قرار نمی گیرد.(8)

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: «قال داود: یا زارعَ السَّیِّئاتِ انتَ تحصُدُ شَوکَها»

حضرت داود علیه السلام فرمود: ای کسی که بدیها را کشت می کنی، خار و تیغ آن را خودت درو خواهی کرد.(9)

قرآن مجید

حضرت علی علیه السلام فرمود: ؛ «مَن مکرَ بالناسِ ردَّ سبحانهُ مکرهُ فی عُنُقِهِ» کسی که مردم را فریب دهد  به آنها خدعه و مکر نماید، خداوند سبحان مکر و نیرنگ او را به گردن خودش می اندازد و گرفتارش می سازد.(10)

جوانان عزیز باید مواظب خود و اعمالشان باشند لج بازی کردن با پدر و مادر و قوانین و شرع و عرف آتشی است که دودش به چشم خودشان می رود ما اینجا از قرآن که سخن خدای خوبمان است و احادیث ائمه معصومین علیهم السلام شاهد آوردیم باید از این همه وسوسه به خودشان پناه ببریم که هم درد شما عزیزان را می دانند و درک می کنند و هم خداوند متعال مهربانترین مهربانان است بدون هیچ سرزنشی عذر بنده اش را می پذیرد و حتما کمک می کند تا به خواسته هایش برسد. جمله مشهوری از ملاصدرا هست که می گوید :خداوند به اندازه ایمان شما کارگشاست. شما دلتان را قوی کنید به توانایی خداوند ایمان بیاورید و نتایجش را ببینید.

 

پی نوشت ها:

1- سوره مائده / آیه 5 و مانند آن نساء / 15 و 25، بقره / 235، نحل /90، اسراء / 32 و طلاق /

2- بهشت جوانان، ص 453، وسایل الشیعه، ج 14، ص 138، سن ابی داود، ج 2، ص 247.

3- جهت اطلاع بیشتر به بخش اول فصل دوم بحث «دایره علم و دانش ائمه اطهار علیهم السلام» در این کتاب مراجعه فرمائید.

4- یونس / 23.

5- طلاق/1.

6- نساء / 111.

7- زمر / 41 و مانند آن: انعام / 146، لقمان / 12، فصلت / 46، فتح / 10، حشر / 9، تغابن / 16، بقره / 272، توبه / 35 و 36 و حجرات / 11.

8- نهج الفصاحه، غرر الحکم، فصل 77، شماره541 و مانند آن 1550.

9- نهج الفصاحه، حدیث 2083.

10- غرر الحکم، فصل 77، شماره 1178.

به نقل از:سایت تبیان

 نظر دهید »

می رم کلاس آرایش!!!

07 خرداد 1390 توسط زینبیه سراوان

زنگ زده بود عذرخواهی کنه از اینکه دیر تماس گرفته برا تبریک گفتن بابت انجام عمره مفرده.

بچه مذهبیی نیست. نه نماز نه قرآن خوندنی نه عبادتی؟؟؟؟

می گفت: مشغله ام زیاده!

گفتم : مگه چیکار می کنی؟

گفت: می رم کلاس آرایش!!!

گفتم :اگر قرار بود که کلاسی بری واجبش یه سری کلاس اعتقادی واحکام وخدا شناسی واخلاق بود نه آرایش.

 چون ماشاء الله آرایش یاد نگرفته صد استاد آرایشگر را معلمی! نه اینکه با آرایشهای وحشتنکاه بیرون می آیی وهمه رو متوجه خود می کنی؟!!

بهش بر خورد ولی باید حرف حقو می گفتیم.

راستی چرا برخی انسانها در کارهای خود اهم ومهم نمی کنند؟

چرا آنچه برایشان ضروری تر است را انتخاب نمی کنند؟

به نظر می رسد که این گروه افراد را خدا ول کرده!

اولئک کالانعام بل هم اضل سبیلا.

 

 نظر دهید »

رئیس خود را زندانی کرده ایم

26 دی 1389 توسط زینبیه سراوان

آیت الله بهجت : رئیس خود را زندانی کرده ایم


ما مثل طایفه و گروهی هستیم که رئیس خود را حبس کرده و در بلایا، خود تصمیم جنگ و یا صلح را اتّخاذ می کند.

پایگاه اینترنتی آیت الله العظمی محمدتقی بهجت در مطلبی به نقل از آن عالم عارف نوشت:

 خودمان کرده ایم و اجازه نمی دهیم بیاید قضایا را حلّ کند؛ با اینکه می دانیم اگر بیاید می تواند مشکلات را حلّ کند، ولی باز او را محبوس کرده ایم!
بنابراین، اگر میلیون ها نفر هم با او موافق باشند، او مثل شخص وحید و تنهاست که هیچ ناصر و مُعین و یار و یاوری ندارد! زیرا ما در بیداری درست به وظیفه خود عمل نمی کنیم. با این حال منتظریم که بیدار شویم و تهجّد به جا آوریم. اگر توفیق شامل حال انسان گردد، از خواب بیدار می شود و مشغول تهجّد می گردد؛ ولی اگر توفیق نباشد، چنانچه بیدار هم بشود، از آنها بهره نمی برد.
آقایی که زیاد به مسجد جمکران می رود، می گفت: آقا را در مسجد جمکران دیدم. به من فرمود: به دل سوختگان ما بگو برای ما دعا کنند و یک مرتبه از نظرم غایب شد. نه اینکه راه برود و کم کم از نظرم غایب شود!
همین آقا هفته قبل از آن هم، حضرت را در خواب دیده بود. ولی افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می روند و نمی دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فَرَج او دعا کنند! چنانکه به آن آقا فرموده بود: اینها که به اینجا آمده اند، دوستان خوب ما هستند و هرکدام حاجتی دارند؛ خانه، زن، فرزند، مال، ادای دین؛ ولی هیچکس در فکر من نیست!
آری، او هزار سال است که زندانی است، لذا هرکس که برای حاجتی به مکان مقدّسی مانند مسجد جمکران می رود، باید که اعظم حاجت نزد آن واسطه فیض، یعنی فَرَج خود آن حضرت را از خدا بخواهد. خدا می داند در دفتر امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف جزو چه کسانی هستیم؟! کسی که اعمال بندگان در هر هفته دو روز (روز دوشنبه و پنجشنبه) به او عرضه می شود. همین قدر می دانیم آن طوری که باید باشیم، نیستیم.

 1 نظر

گدایی از گدای دیگر...

22 دی 1389 توسط زینبیه سراوان

از وحشتناکترین حالات انسان این است که به باورهای اصیلی که پشتوانه وحی و خدایی دارد پشت پا زند ودر پی کسب باوری جدید همه وجود ویا پاره ای از وجود خود را از منبعی دریافت کند که هیچ سابقه ترقی وتعالی به سوی کمال انسانیت نداشته باشد.

 

اگر باورها را با آموزه های دنیا گرایان خلط کنیم راهی پرتگاهی خواهیم شد که نتیجه آن هلاکت در میدانهای فردی واجتماعی وسیاسی خواهیم شد.

تعریف ارزشها به زبان کسانی که مایه وجودی آنها با اصالت دادن انسان ویا اصالت دادن دنیا وحذف خدا وخواسته های او قوت گرفته است مثل «گدایی گدا از گدای دیگر» است.

مگر نه این است که حذف کنندگان خدا طبلی تو خالی را به نشانه زندگی می زنند؟

کسانی که «حیات بخش مطلق» را در هر عرصه ای ازعرصه های زندگی ودر هر امری از امور فردی واجتماعی وسیاسی نادیده بگیرندُمردگانی بیش نیستند که خود را شبیه زنده ها کرده اند.

 نظر دهید »

باند پرواز آماده است؟!

22 دی 1389 توسط زینبیه سراوان

خدای تعالی راه ترقی وپیشرفت را برای انسانها باز گذاشته است.

 

اگر کسی خسته از گذشته تاریک بسوی یگانه هستی بخش عالم باز گردد خداوند در آغوش رحمت خاصه خود او را قرار خواهد داد واورا بال پرواز خواهد داد تا در آسمان عشق به خدا اوج گیرد واز لذتهای ملکوتی بهره گیرد.

در روایتی از امیر المومنین آمده است که فرمود:

من کان لله کان الله له.

یعنی هر کسی برای خدا باشد یعنی دیگه خود رو وقف خدا کند خدا نیز برای او خواهد بود به این معنا که او را تنها نخواهد گذاشت.

عزیزم این را به خود بقبولان که:

هر چه قدر گناه من بزرگ باشد خدای من از گناه من بزرگ است.

این داستان را توجه کنید:

پیامبر مردی را دید که با گریه وزاری می گوید:

گناهم آنقدر بزرگ است که آنرا کسی نمی تواند ببخشاید!

پیامبر فرمود:

فلانی!بگو ببینم گناه تو بزرگ است یا خدای تعالی.

مرد جواب داد:

خدا از همه چیز حتی از گناه من عظیم است.

فرمود:اگر عظمت خدا را بیاد آموری هر چه قدر گناه داشته باشی در برابر رحمت خداآنرا ناچیز خواهی یافت؟!

این دعا را زیاد بگویید:

یا رب العظیم اغفر ذنبی العظیم فانه لا یغفر العظیم الا لعظیم.

ترجمه:

ای خدای عظیم ببخشای گناه عظیمم را که عظیم را جز عظیم نبخشاید.

این مطلب از وبلاگ شخصیمه:www.dorar.blogfa.com

 نظر دهید »

سعادتمند....

22 دی 1389 توسط زینبیه سراوان

      علامه  حسن زاده آملی  زید عزه:

سعادتمند كسى است كه جان را به ملكوت اين عالم متوجه كرد. از اسرار و حكم اين عالم آگاهى پيدا كرد. چنين فردى هم در ميان اجتماع است و هم نيست، المؤمن غريب خوشا به حال اين غريبها كه مثل لقمان حكيمند. او حكيم بود دل او منزل حكمت بود و مشاهده‏اش حكيمانه. روزها مى‏آمد خدمت حضرت داوود پيامبر مى‏نشست. كارى نداشت فقط تماشاچى بود- براى ما توفيقي است كه نه اميريم نه وزير نه كسى كارى به ما دارد. شكر خدا كه مقام و منصب نداريم كه دست و بال ما بند شود. حكمت بهشت است خوشا به حال دلى كه منزل حكمت است[1].



[1] - ممد الهمم در شرح فصوص الحکم:ص6

 نظر دهید »

تاثیر منفی گناه

20 دی 1389 توسط زینبیه سراوان

حضرت أبي ابراهيم، امام كاظم (ع) به هشام از لقمان حكيم چنين نقل مي كند كه لقمان به فرزندش فرمود: يا بني ! نّ الدّنيا بحر عميق قد غر ق ف يه عالم كثير و لتكن سفينتك ف يها تقوي الله (1). در درياي عميق دنيا، عدّه زيادي غرق شده اند. تنها غواصان آگاه به تقوايند كه بدون غرق، به عمق اين دريا رفتند و گوهر دينداري استخراج كرده اند؛ چون دنيا،تجارتخانه اولياء است(2)، چه اينكه مزرعه آخرت است(3).
طبق نقل مرحوم كليني در دهه اوّل ماه رجب و طبق نقل مرحوم شيخ در تهذيب در دهه آخر ماه رجب؛ باب الحوائج لي الله مسموماً شهيد شد. در بيست و هفتم رجب سال قبل وجود مبارك امام هفتم را به زندان بغداد بردند و بيست و پنجم ماه رجب سال بعد جنازه مطهرش را مسموماً از زندان بيرون آوردند.
تحليل حجاب خود بيني خلق با خداي سبحان
در دعاي 27 رجب امام كاظم (ع)
روزي كه وجود مبارك أبي ابراهيم (ع) را به زندان بغداد مي بردند، يعني روز بيست و هفت رجب، روز مبعث؛ دعائي خواندند، كه اين دعا در كتاب هاي دعا و در دعاي روز بيست و هفت رجب هست؛ اين دعا مال يك انسان مجاهد نستوه است. در فرازها و بخش هائي از اين دعا آمده است كه: خدايا ! من مي دانم و معتقدم:كأنّك لا تحتج ب عن خلق ك لا ان تحجبهم الاعمال دونك و قد عل مت انّ افضل زاد الرّاح ل ل يك عزم ا راده يختارك ب ها و قد ناجاك ب عزم الا راده قلب ي(4). خدايا ! تو محجوب نيستي، تو نور السّموات و الأرض(5) هستي. گناه تبهكاران نمي گذارد كه تو را ببينند؛ بين تو و خلق تو، خود بيني خلق حاجب است. اگر مردم گناه نمي كردند، تو را مي ديدند؛ نه تو را مي فهميدند!
گناه باعث مي شود اگر خدا هم به آن نحو أعلي تجلّي كند، باز گنهكار او را نبيند !! ظهور خدا در قيامت به مراتب بيش از ظهور خدا در دنياست؛ ولي عدّه اي در همان قيامت هم از شهود خدا محرومند: نّهم عن ربّ ه م يؤمئ ذ لمحجوبون(6). امام كاظم (ع) عرض مي كند: حجابي كه نمي گذارد مردم خدا را ببينند، همان گناه مردم است.
مناجات خالصانه قلبي با خدا، ره توشه سفر انسان به سوي معبود
بعد عرض مي كند: خدايا ! هر كسي كه به سوي تو سلوك و رحلتي دارد، يك توشه راهي لازم دارد؛ سفر بدون ره توشه ممكن نيست و من مي دانم بهترين زاد و توشه اين سفر مناجات قلبي و خالصانه با توست. اراده خالصانه است كه فقط تو مراد آن مريد باشي و ديگر هيچ: و قد عل مت انّ افضل زاد الرّاح ل ل يك عزم ا راده يختارك ب ها. با يك اراده فولادين شكست ناپذير،فقط تو را طلب كند، نه غير تو را ! و تو را هم براي غير نخواهد؛ اين را من مي دانم. خدايا ! من با اين اراده به زندان مي روم.
هم صغراي قياس را بيان كرد، هم كبراي قياس را بيان كرد، هم مقدّمه استدلال را. در آن مقدّمه استدلال فرمود: پرده ندارد خدا ! تنها پرده اي كه نمي گذارد ما خدا را با چشم جان ببينيم، گناه ماست. او كه:لا تدر كه الابصار و هو يدر ك الابصار و هو اللّطيف الخبير(7)؛ اگر كسي آلوده نباشد، او را با چشم جان مي بيند؛ اين مقدّمه بحث. بعد عرض كرد: مسافر بدون ره توشه نمي شود و بهترين زاد راه مناجات خالصانه با توست؛ اين كبراي قياس. من هم خدايا ! با اين اراده به زندان بغداد مي روم. قد عل مت انّ افضل زاد الرّاح ل ل يك عزم ا راده يختارك ب ها؛ آنگاه عرض كرد: و قد ناجاك ب عزم الا راده قلب ي.
پاسخ امام كاظم (ع) به فريب كاري س ندي بن شاهك
در اهداي كفن
وقتي هم كه بدن مطهرش مسموم شد و خواستند با آن جوّ آلوده اين پيكر پاك را از زندان بيرون بياورند؛ برخي از مورّخين نقل كرده اند قبل از شهادت آن حضرت، س ندي بن شاهك معروف كه در قتل او هيچ دريغي نداشت، به امام هفتم عرض كرد: من يك كفني دارم، به شما تقديم مي كنم. اوكه در كشتن وليّ الله بي باك است، مي خواهد با يك پارچه مسأله را حل كند. طبق اين نقل وجود مبارك أبي ابراهيم(ع) فرمود: نحن اهل ب يت مهور ن سائ نا و حجّ صرورت نا و اكفان موتانا م ن طاه ر اموال نا و ع ند ي كفن ي(8). فرمود: ما يك خانداني هستيم كه اگر اوّلين بار كساني بخواهند مكه بروند، از پاك ترين مال خود به مكه مي روند؛ مهريه همسرهاي آنها از مال پاك است، مال آلوده را مهريه قرار نمي دهند، مال غير مخمّس و مال آلوده به مهريه، مصداقي براي و شار كهم ف ي الاموال و الاولاد(9) خواهد بود. فرمود: مهريه همسران ما از مال حلال خالص خود ماست و كفن مرده هاي ما هم از پاك ترين مال هاي خود ماست و من كفن حلال و پاك دارم وبا اين بيان، دست س ندي بن شاهك را بست ! وجود مبارك أبي ابراهيم با اين وضع جهان را بدرود گفت و مقام شامخ ولايت را به وجود مبارك ثامن الحجج، علي بن موسي الرّ ضا المرتضي (ع) سپرد.
چگونگي شكست « عقل » در مصاف با هواهاي نفساني
وجود مبارك امام كاظم (ع) به هشام بن حكم كه از شاگردان بنام آن حضرت است، وصاياي معروفي دارد كه مرحوم كليني (ره) آن را نقل كرده؛ يكي از آنها اين است كه: هشام ! من اظلم نور تفكّر ه او نور ف كر ه ب طول امل ه و محا طرائ ف ح كمت ه ب فضول كلام ه و اطفأ نور ع برت ه ب شهوات ه، فكأنّما اعان هواه علي هدم عقل ه و من افسد عقله فقد افسد عليه دينه و دنياه (10). اين وصاياي وجود مبارك امام كاظم نسبت به هشام بن حكم يك رساله عميقي است. بسياري از بزرگواران اهل حكمت و كلام اين رساله را شرح كرده اند. اگر مراجعه بفرمائيد، بهره هاي فراواني مي توان از متن و شروح برد.
يكي از آن جمله هاي نوراني اين است: اگر كسي چراغ فكرش را، نور فكرش را با آرزوي هاي طولاني تيره كند، و اگر كسي آن حكمت هاي ظريف خود را با حرف هاي زائد و بي اثر محو كند و اگر نور عبرت گيري خود را با شهوات نفساني خاموش كند، هوس و هواي خود را كمك كرده است كه در جنگ دروني، عقل را شكست بدهد. چون اين مصاف و جنگ، در جبهه جهاد دروني بين هوا و عقل است. اگر كسي اين كارها را بكند، مثل اين است كه هوس خود را كمك كرده است در شكست عقل و اگر كسي عقل خود را شكست بدهد؛ نه دنيائي براي او مي ماند، نه آخرت !
ما اميدواريم ذات أقدس له به بركت اين خاندان، آن توفيق را به ما بدهد كه ما عقل را بر هوا غالب كنيم و تقواي الهي را كه بهترين ره توشه و زاد راه قيامت است، فراهم بكنيم !
فرازي از بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (مدظلّه العالي)
در خطبه هاي نماز جمعه قم به مناسبت سالگرد شهادت امام موسي كاظم (ع) ـ 17/ 10/ 1372 و22/ 8/ 1377
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) الكافي/ 1/ 16 ـ ك تاب العقل و الجهل (2) نهج البلاغه/ حكمت 131
(3) عوالي اللآلي/ 1/ 267 (4) اقبال الاعمال/ 678
(5) نور/ 35 (6) مطففين/ 15
(7) انعام/ 103 (8) مستدرك الوسائل/ 2/ 231
(9) اسراء/ 64 (10) الكافي/ 1/ 117
به نقل از روزنامه کیهان

 نظر دهید »
13 آذر 1389 توسط زینبیه سراوان

مطلبی که مطالعه خواهید فرمود مقاله ای است در خصوص تربیت از دیدگاه قرآن ونهج البلاغه که توسط سرکار خانم سهیلی زید عزها که ازطلاب محترمه مدرسه علمیه زینبیه(س)می باشند تهیه وتنظیم شده است

مقدمه:

 مباحث تربيتي يكي از بنيادي ترين مباحث علوم انساني و يكي از ارزنده ترين مباحث اجتماعي سياسي است كه با بسياري از مباحث ديگر رشته هاي علومضروري ارتباط تنگاتنگ دارد و در اخلا ق وسازندگي خودسازي وجامعه سازي گاهي به عنوان پايه هاي اساسي وزماني بعنوان نتيجه و ره آورد اين قبيل ازمباحث ارزشمند انساني ،اجتماعي مورد ارزيابي فرار ميگيرد. وبديهي است كه سعادت فرد و جامعه تكامل و ترقي انسان ها وخانواده ها پيشرفت يا عقب ماندگي جوامع بشري سلامت جسم وجان بشريت تشنه ازادي همه و همه به مباحث تربيتي ومسئله تربيت مربوط مي شود. اگر انسان ها مسايل تربيتي را بدرستي بشناسند وهدفداري انها را بدانند و با روش هاي صحيح تربيت آشنايي پيدا كنند و سپس خود را و خانواده خود را را تربيت كنند اصلاح نمايند بسوي خوبي ها و ارزش هاي اخلاقي سوق دهند همواره يسوي تكامل و ترقي و استقلال در حركتنمد و عقب ماندگي شكست و ذلت ومفاسد اخلاقي و اجتماعي دامن گيرشان نخواهد شد كه از نظر قرانكريم ونهج مي دانيم كه مكتب اسلام كامل ترين مكتبتربيتي است و دستورات و قواعد و روش هاي تربيتي ان از چشمه سارهميشه جاري وحي الهي گرفتهع شده و با رهنمودهاي مداوم امامان معصوم عليه السلام در تئوري وعمل لباس حقيقت پوشيده است همه شرق شناسان ومورخان غربي و شرقي اعتراف دارند كه رسول گرامي اسلام و امامان راستين تشيع از عرب عقب مانده جاهلي الوده دامن ، دانشمند دان و پرهيز كارن و نام اوران بي نظير ساخته اند.البلاغه هدف انساني همه انبياء و پيامبران الهي تحقق اين ارمان ارزنده الهي بشري است . و انقلاب فكري علمي سياسياخلاقي نظامي بهداشتي شگفتي آوري را با دست همان مردم عقب مانده تحقق بخشيدند كه همه متفكرانم گذشته وحال را در تعجب و حيرت نگه دالشته اند .كه مي پرسند : راستي دل هل و مغز هاي خفته اعراب جاهلي چگونه بيدار شد ؟ رسول خدا با كدام روش علمي بارور گشت و دست به انقلاب علمي زد ؟ وميدانيم كه نهج البلاغه بهترين و گويا دترين زبان قران و تبين كننده مباحث تربيتي اسلام است. پس بايد گوش جان به كلمات حضرت اميراَلمومنين عليه السلام بسپاريم و در اين سير كوتاه، مباحث تربيتي نهج البلاغه را بدرستي مورد مطالعه و ارزيابي قرار دهيم تا ره توشه ارزشمندي براي خودسازي و بازپروي جامعه مان باشد.

از نهج البلاغه مي پرسيم : آيا تربيت ممكن است؟ آيا موانع تربيت را مي توان از ميان براداشت ؟ وروش هاي تربيتي كدامند ؟ و چگونه بايد فرد وجامعه را تربيت نمود. امكان تربيت : از ديدگاه نهج البلاغه ، تربيت ممكن و روش هاي تربيتي مشخص وروشن است وبهترين روش هاي مقابله با موانع و افات تربيت نيز بدرستي مورد ارزيابي قرار گرفته است كه فرمود: “زنهار ،زنهار ، در تربيت و سازندگي خويشتن تلاش كن زيرا كه خداوند راهي را كه بايد بروي براي تو روشن ساخته است و آينده رفتن تو را مشخص و تبيين فرموده است ” و سپس اميد واري مي دهد كه اگر از راه روشن الهي برويد و در تربيت خود و ديگران بكوشيد حتما پيروز شده وبه سرچشمه سعادت خواهيد رسيد .ود درچايي ديگر مي فرمايند : ” اي مردم ان كس كه از راه اشكار وجاده حق ره سپارد به اب مي رسد وكسي كه مخالفت مي كند در حيرت و سرگرداني قرار خواهد گرفت ” و همچنين مي فرمايند : “اي مردم ، خودتان عهده دار تربيت نفس خويش باشيد و نفس را ازكشيده شدن بطرف هوس ها و عادت ناروا باز داريد” تربيت پذيري انسان: تربيت يكي ازبا ارزشترين واقعيت نظام هستي است كه در همه چيز قابليت پياده شدن و ثمره دادن مي باشد. نه تنها انسانرا مي شود تربيت كرد و در خودسازي و جامعه سازي موفق شد بلكه حيوانات نباتات را نيز مي شود تربيت كرده و با روش هاي تربيتي بسوي ارزش ها سوق داد. گرچه همه موجودات حياتي همه تربيت پذيرند اما تربيت پذيري انسان ها از ويژگي خاصي برخودار است انسان با برخورداري ازعقل و ندبير و عواطف انسلني تربيت پذير تر ازديگر موجودات نظام افرينش مي باشد كه امام مي فرمايند : ” از كساني مباش كه پند و اندرز به انها سودي نمي بخشد مگر انكه سخت در توبيخ انها مبالغه شودزيرا انسان هاي عاقل با برخورداري از عقل با اندرز و اداب بپذيرند اما چهار پايان با زدن” با توجه به پند آموزي و تربيت پذيري انسان ، امام علي عليه السلام سفارش ميكند كه در تربيت كودك وتربيت نفس و تربيتافراد جامعه بايد شتاب نمود وتربيت را از هر كار ديگري مقدم داشت زيرا ممكن است آدابوروشهاي زشت وناروا دلهاي پاك را الوده سازد وتربيت سازندگي را ناممكن نمايد، به فرزندش امام مجتبي عليه السلام مي نويسد: قال علي عليه السلام : ” من در تعليم و تربيت تو پيش از آنكه قلبت سخت شود و عقل و فكرت به امور ديگري مشغول گردد مبادرت ورزيدم تا به تصميم جدي به استقبال كارهايي بشتابي كه انديشمندان و اهل تجربه زحمت آزمون انرا كشيده اند” ارزش تربيت: پيش ازاين دانستيم كه تربيت ممكن است و انسان تربيت پذير مي باشد و در امورتربيتي بايد عجله و شتلب كرد حال ، توجه به ارزش هاي تربيت وخودسازي ضروري است و بايد انسان روش ها و اصولي كه در اين راه لازم است را به طور كمال و تمام بياموزد تا در تربيت دچار مشكل نشود و بايد همواره در تربيت به ارزشهاي تربيتي و آموزش توجه كامل داشته باشدتا مبادا در طول مسير تربيتي ازارزش هاي تربيتي پاي فراتر گذاشته و يا در مسير اشتباهي قدم نگذاردتا جلوه ارزشمند ارزش هاي تربيتي نشناسد و در راه تربيت از اين ارزش وجودي هيچ بهرهاي كسب ننمايد پس همه افراد ملزم هستند در راه تربيت با ارزش هاي تربيتي آشنا شده وان را درك نمايند. حضرت علي عليه السلام در اين رابطه مي فرمايند: “علم ميراث گران بهايي است وتربيت وآداب ارزشمند اخلاقي ، لباس فاخر و زينتي است"و نيزجلوه ديگري از تربيت را اينگونه معرفي مي نمايند كه : “هيچ ثروتي همچون عقل نيست وهيچ فقري چون جهل نمي باشد وهيچ ميراثي چون ادب و تربيت نخواهد بود"پس ما درمي يابيم كه بهترين و بالاتريني نعمتي كه در اختيار انسان مي باشد نعمت عقل است و بايد انسان از عقل خويش بصورت كامل درزندگي خويش بهره ببرد وكسي كه داراي جهل است بايد بداند كه فقير ترين كس در زمين است چون ازبزگت ترين هديه الهي كه عقل مي باشد بهره مند نيست و بهترين ميراثي كه هر فرد مي تواند براي خود به يادگار بگذارد تا آيندگان از آن بهرهمند شوند ميراث ادب و تربيت است كه اگر ايندگان از آن بطور سالم و كامل بهره مند شوند در زندگي خويش به پيروزي مي رسند و راه كمال را مي توانند بصورت صحيح طي كنند. هدفداري تربيت: امكان تربيت و ضرورت خود سازي و باز پروري جامعه را بسياري از مكتب ها پذيرفته اند و مباحث پيرامون ان را قبول داشته اند و با اسلام و ديگر مكاتب تربيتي ،الهي ،اعلان هماهنگي مي كنند آنچه كه اسلام را در برابر ديگر مكاتب تربيتي ممتاز جلوه مي دهد هدفداري انسان و هدفداري تربيت است. اصول كلي تربيت و ضرورت آن را براي زندگي انساني و تداوم حيات اجتماعي باور دارند اما مي پرسند : چرا خود راتربيت كنيم ؟ چرا مشكلات و رنج خودسازي را هموارسازيم؟ چرا براي تربيت شدن و تربيت كردن از لذت ها و خوشي ها بگذريم؟ و براي چه وكدام اهداف تكاملي به تربيت و سازندگي روي بياوريم ؟ وبديهي است تامباني اعتقادي قرآن ونهج البلاغه را نپذيرند و هدفداري انسان راو حركت تكاملي بشر بسوي قيامت و بهشت جاويدان را باور نكنند تربيت و مقررات و احكام تربيتي بدون پشتوانه اجرايي است كه امام علي عليه السلام مي فرمايند : “اي بندگان خدا آگاه باشيد خداوند شما را بي هدف و بيهوده نيافريدو سرگردان و بدون سرپرست نگذاشته است اي بندگان خدا شمار ا به تقوي و خويشتن داري سفارش مي كنم كه زمام عبادت ها و قوام زندگي سعادتمندانه به تقوي بستگي دارد"و همه انسان ها بايد بدانند كه كه افرينش انسان ها عبث و بيهوده نيست و براي غايت و نهايتي پاي به اين دنيا گذاشته اند و همواره بايد سعي خودرا براين بگذارند كه از بيهودگي خارج باشند و براي رسيدن به كمال بايد خوبشتن دار باشند و تقوي الهي را را مد نظر قرار دهند و بكوشند كه در مسير تقوي الهي قدم بگذارند و ان را بصورت كمال و تمام بدست اورند و همگي بايد بدانيم قوام زندگي سعادت مندانه به تقوي بستگي دارد وكساني كه خيال مي كنند بيهوده افريده شده اند در واقع به خويشتن ضرر رسانده اند و عذاب الهي را براي خود هموار ساخته اند و اينگونه افراد در جامعه اجتماعي باعث هزاران مشكل براي بشريت مي شوند . و امام علي عليه السلام به رفاه زدگان شكم پاره و هدف گم كرده مي تازد ومي فرمايد : ” آيا عبث و بيهوده افريده شده ام همانند حيوان پرواري كه تمام همت او غفلت وچريدن و خوردن باشد؟ ” سپس هدف تكاملي را مطرح مي نمايد : “بدانيد كه جان شما بهايي جز بهشت ندارد پس خود و زحمات و تلاش هاس خود را به كمتر از ان نفروشيد” و انسان بايد همواره اين مطلب راسرلحه زندگي خويش قرار دهد كه نهايت زندگي اش اگر باكمال سپري شود بهايش بهشت جاودان است پس بايد همواره براي رسيدن به اين هدف تلاش وكوشش نمايد و تمالم هدف خود را بر اين بگذارد كه زحمات و تلاش هايش در مسير حق قرار گيرد . امام علي عليه السلام براي تحمل مشكلات تربيت و خودسازي تذكر مي دهد كه :"كسي كه بسوي كمال جاودان در حركت است و اشتياق بهشت دارد ازشهوات و تمايلات سركش پرهيزمي كند و ان كس كه از اتش جهنم بيم ناك است از محرمات و بدي ها دوري مي كند” و در كلام نوراني ديگري سعادت وكلام و موفقيت دنيا وآخرت را هدف ارزشمند تربيت معرفي مي نمايند: ثروت ،فرزندان واموال بهره وگشت اين جهانند وعمل صالح ،زراعت وبهره آخرت است و گاهي خداوند اين هر دو را به افراد مي بخشد ” وقتي هدف ارزشمند خلقت انسان سعادت دنيا و اخرت شد پس كوتاهي و سستي نسبت به هركدام ازاين دو ناروا است كه امام به فرزندش امام مجتبي عليه السلام مي فرمايد : “زندگي جاويدان بهشتي ومنزلگاه اينده خود را اصلاح كن و اخرت را به دنياي زودگذز مفروش” مال ، ثروت فرزندان نبايد باعث شوند كه انسان به اين دنيا مشغول گشته و اخرت خود را فراموش كرده و در راه رسيدن به سعادت اخروي تلاش ننمايد و طوري شود كه در راه رسيدن به كمال اخرت كوتاهي و سستي نمايد و با دنياي زودگذز عمر خود را به پايان برساند در حالي كه هيچ سودي از آن نبرده است و انسان عاقل بايد تمام سعي و تلاش خود را بر اين گذارد كه بتواند سعادت آخرتش را بدست اورد وبعضي از افراد هستند كه به مرتبه ايي مي رسند كه هم سعادت دنيا و هم سعادت اخرت نصيبشان مي شود و د پيشگاه الهي از درجه ومرتبه بالايي برخوردار هستند. شناخت عوامل تربيت : پس از اشنايي بامسايل مقدماتي مسئلع تربيت ،بايد عوامل تربيتي را شناخت و انها را تقويت و بسوي انها جذب شد كه نفس تعيين كننده در تربيت و سازندگي فرد و جامعه دارد. در اين قسمت از بحث به برخي از انها اشاره مي شود.

 1-پدر ومادر آموزشگاه اغازين هر فردي خانه و خانواده مي باشد .زندگي خانوادگي نقش مهمي در خودسازي و بازسازي دلها دارد كه پدر ومادر و ديگر افراد خانواده هممي توانند مربي لايق وموفق فرزندان باشند و هم عامل اساسي انحراف و الودگي هاي فكري كودكان مي شوند .پس كودك در اولين مرحله از زندگي خويش و در اولين گامي كه به جهان ميگذارد ازپدرش و مادرش درس مي اموزد و پدران ومادران هم مي توانند پله ترقي فرزند خود باشند و هم مي توانند باعث شوندكه فرزندشان دچار مشكلات و انحرافات فكري شود و پدر ومادر هستند كه بايد را صحيح زندگي و تربيت عالي را به فرزند نشان دهند وحق فرزندي بر گردنشان به خصوص بر گردن پدر است و ازجمله كارهايي كه در اين رابطه بايد انجام بدهند اين است كه نام نيك براي فرزند خود انتخاب كنند و با الفاظ نيك فرزند خود را خطاب كنند و از كلمات زشت زننده در خطاب انها استفده نكنند و همچنين فرزند خويش را به نحو عالي تربيت نمايند و و قران را تعليمش دهند. فرزندان نكته بردار هستند و از تمامي كارهايي كه پدر و مادرشان انجام مي دهند الگو برداري مي كنند و اگرپدر ومادر ازاين نكته غافل باشند و در تربيت فرزند خود كوتاهي كنند باعث ضربات جبران نا پذيري به كودك خود مي شوند.

2-خانواده خانواده يكي از عوامل تربيتي است كه فرزندان از اعضاي خانواده الگو مي گيرند و رنگ مي پذيرند از اين امام علي عليه السلام سفارش مي نمايد كه با خانواده هاي خوب و صالح روابط دوستانه برقرار كنيد . زيرا روابط دوستانه با چنين خانواده هايي باعث مي شود تا فرزندان از رفتار مثبت انها الگو برداري كنند و اين چنين روابطي باعث مي شود كه كودكان كمتر در معرض خطا و تربيت هاي ناسالم قرار گيرند و دچار اسيب شوند.

3-استاد وآموزگار اما با توجه به نقش ارزنده اموزگار و دانشمندان علوم ضروري و تاثير چشمگير جلسات علمي به مالك اشتر مي فرمايد : ” در جلسات درس دانشمندان و اساتيد زياد به گفتگو بنشين و با حكما و انديشمندان نيزبسيار به بحث و بررسي بپرداز كه وضع كشورت را اصلاح مي كند” حضرت علي نسبت به نقش استاد در تربيت انسان به اموزگار الهي خود ، رسول خدا (ص) مي پردازد و اهميت و ارزش اموزش هاي پيامبر گرامي اسلام را چنين بيان مي دارد : “من هم چون سايه اي به دنبال اموزگارم رسول خدا حركت مي كردم و ان بزرگ پيامبر هر روز نكته تازه اي از اخلاق نيك را براي من اشكار مي ساخت و مرا فرمان مي داد كه به اقتدا نمايم".

 4-جامعه ومحيط زندگي يكي از عوامل تربيت ،جامعه ومحيط زندگي انسان است كه در انتخاب محيط زندگي ومحل اجتماعي دقت لازم را به عمل اورد.و هر جايي را براي محيط زندگي انتخاب نكند ودر جاهاي كه از لحاظ تربيتي الوده اند و باعث مي شوند كه ديگران نيز الوده شوند سكني نگزينند.و انسان بايد همواره در شهرهاي بزرگ مسلمانان مسكن گزينند و در محيط هايي كه مردمش اهل غفلت هستند و ظلم و ستم را پيشينه خود ساخته اند و ياران مطيع خدا در انجا كمتر پيدا مي شوند بپرهيزد زيرا اين محيط جايي براي رشد انسان ندارد و باعث مي شود كه درما را نيز دچار غفلت خودشان كنند ومحيط الوده انها برما نيز تاثير ميگذارد.

5-دوستان امام علي عليه السلام همواره دررابطه با نقش بسيار حساس دوستان توصيه مي كردند و هميشه در مجالس مختلف تربيتي كه مي گرفتند يكي از صحبت هايشان اين بود كه هر دوستي بايد نصيحت خالصانه خود را براي دوستش اماده كند حال انكه اين نصيحت شيرين باشد يا اين نصيحت تلخ باشد براي دوستش . امام علي همواره هشدار ميدانند كه از دوستي با احمق ها بايد دوري كنيد زيرا احمق همواره فكر مي كند كه با كارهايش دارد به تو سود ميدهد و راه مثبت را نشان مي دهد اين در حالي كه بايد بدانيد كه كارهاي احمق و نادان همواره باعث زيان رساندن به دوستش مي شود زيرا هيچ گونه درايتي پشتش نيست و تنها اميال خودش هست كه مي خواهد به دوستش نيز تحميل كند . در جلساتي حضرت علي به مردم مي فرمايند كه از انسان هاي بخيل و مال پرست ،انهايي كه همواره دنبال جمع كردن مال و ثروت براي خودشان هستند دوري كنيد زيرا هميشه براي اين افراد منفعت خودشان مطرح است نه طلب خير براي دوست و اينگونه افراد هرچه را كه ببينند برايشان منفعت دارد انجام مي دهند حتي اگر باعث شوند دوستشان اسيب ببيند اين كار را مي كنند و در ضمن اين افراد پول پرست بخيل نيز هستند و همواره خود را برتر از ديگران مي بينند و هيچ وقت دوست نمي دارند كه دوستشان ازانها برتري داشته باشد ودوست دارند كه همه زير دست انها باشند و براي انها خدمت كنند و هر موقع كه شما جايي به موفقيت مي رسيد انها حسادت مي كنند ودر صدد هستند تا به شما ضربه بزنند يكي از نشانه هاي افراد بخيل اين است كه وقتي در شديد ترين گرفتاري و سختي و نيازمندي هستي سريعا تورا ترك مي كنند گويي اصلا شما را نمي شناخته اند. و اما علي عليه السلام همواره مريدانش را از دوستي با افراد فاسد برحذر مي كند زيرا افراد فاسد و جنايتكار انسان را به بهاي كمي بفروش مي رسانند و افراد درغگو نيزبدرد دوستي با انسان نمي خورند زيرا به نظر امام علي عليه السلام اين گونه افراد طوري هستند كه دور رابراي انسان نزديك جلوه مي كنند و نزديك را براي انسان دور جلوه مي كنند و باعث مي شوند كه انسان در گردابي دچار شود وراه صحيح را تشخيص ندهد و حضرت در بيان معيار دوست خوب اينكونه به دوستانش ميگويد كه انسان بايد به نيكوكاران و افرادي كه كارهاي نيك انجام مي دهند نزديك باشد و طوري شود كه مثل انها بشود و در همه كارهايي كه اين افراد نيك انجام مي دهند باشد زيرا باعث مي شود كه اين فرد جز انها شود و مثل انها نيكوكار شود و بايد انسان و از كساني كه شر هستند و دنبال كارهاي بد و بدي كردن به ديگران هستند و مي خواهند به ديگران اسيب برسانند دوري كنند تا خداي ناكرده بدي اين افراد بد به انسان نرسد و باو تاثير نگذارد .

 6- علماء ونصيحت كنندگان جامعه علماء انسان هاي پاك و دلسوزي هستند كه در برابر كجي ها و زشتي ها نمي توانند بي تفاوت بمانند و چون پدر مهربان و دوستي خير خواه لب به پند و اندرز مي گشايند و ما را تربيت مي كنند و علماء از موارد مهم تربيت به شمار مي ايند كه بايد همواره به انها احترام گذاشت وگوس دل به سخنانشان سپرد در غير اينصورت تلخي ها و پشيماني ها درانتظار ما خواهد بود زيرا ما نتوانسته ايم ان طور كه بايد از وجود چنين بركاتي بهره ببريم وراه خود را در مسير درست بياوريم. اگر انسان از دستور نصيحتكننده مهربان واستاد دانايش انكه تجربه بسيار بالايي دارد نافرماني كند باعث مي شود كه هميشه پشيمان باشد و هميشه غصه بخورد كه چرا نصيحت هاي كسي را كه دلسوزش بوده و باعث زيبايي زندگي اش مي شده را قبول نكرده است.

 7-حكومت و رهبري حاكم اسلامي و رهبر جامعه هم مسئول تربيت فرد و جامعه را دارد و هم بعنوان يكي از الگوهاي تربيت مهم مطرح است زيرا همه مردم به اونظر دوخته اند و از دستورات و فرمان هايي كه رهبر مي دهد اطاعت مي كنند و امام علي به مردم مي فرمايد منكه حاكم اسلامي هستم شما حقي بر من داريد من نبايد هيچ گاه از خيرخواهي شما دريغ كنم و هميشه بايد شما را تعليم دهم و به اين سمت ببرم كه از جهل وناداني دور بمانيد و من بعنوان حاكم بايد شما را تربيت كنم تا شما فرا گيريد و تربيت شويدو وهمچنين امام در جاهايي هشدار مي دهد كه نگذارند رهبري جامعه بدست نالايقان و نا اهلان قرار گيرد كه فرد وجامعه و هر چه كه هست را به نابودي مي كشاند و افرادي كه نا به اهل هستند ومسئوليت جامعه بدست انها مي افتد هرگونه كه مي خواهند بيت المال جامعه را براي خودشان مصرف مي كنند و بيت المال را غارت ميكنند وحتي اين گونه افراد ازادي بندگان ازاد خدا را سلب مي كنند و براي اينكه خودشان خيلي خيلي راحت زندگي كنند برخي را برده خود ميكنند وكمترينحقوق انساني را براي انها قايل هستند وخود را خدا و صاحب انها ميدانند وحتي اين حق را براي خود ميدانند كه انها را بكوشند بفروشند .

 8 - الگوهاي موفق تربيت در پيرامون الگوهاي موفق بحث بسيار ارزنده اي در نهج البلاغه موجود است كه در اين قسمت ازبحث ،پيامبران خدا و رسول گرامي اسلام و اصحاب وياران بزرگ پيامبر و سيماي پرهيزكاران و امامان معصوم عليه السلام عليه السلام را معرفي مي كند وحضرت علي عليه السلام مگويند كه خداوند متعال و بزرگ ارداه اش اين بوده است كه پيروي مردم از پيامبرانش باشد و كتاب هاي انها را تصديق كنند و به دستورات و اوامر انها گوش فرا بدهندو كافي است كه انسان روش زندگي رسول خدا را سرمشق زندگي خودش قرار بدهد و اين بهترين راهنما و سرمشق در بي ارزش نشان دادن دنيا و رسوايي ها و بدي هاي ان مي باشد.

9-قران و تعليم انسان ساز ان يكي از عوامل تربيتي هم براي جوامع اسلامي و هم براي دنياي تشنه حقيقت و سعادت قران كريم است. در مورد نقش تربيتي قران در نهج البلاغه بسيار صحبت شده است و حضرت علي عليه السلام فرموده اند : ” اين قران پند دهنده ايي است كه انسان را نمي فريبد و هدايت كننده است كه گمراه نمي كند” و در جاي ديگر حضرت علي عليه السلام و در بيان اهميت قران ونقش تعليمي و تربيتي ان مي فرمايند: “انچه را كه قران ازصفات خدا بيان مي كند بپذير و از نور هدايت قران بهره بگير تا رستگار شوي “.

10- همسايه و همسايگان بدون روابط با همسايگان نمي شود به زندگي اجتماعي تداوم بخشيد همسايگان نه تنها حقوق الهي انساني فراواني بر يكديگر دارند بلكه از نظر تربيتي بعنوان يكي از عوامل اجتماعي تربيت به حساب مي ايند كه بايد در خريدن منزل و انتخاب همسايگان دقت لازم را به عمل اورد و انسان بايد قبل از اينكه مي خواهد در جايي ساكن شود از همسايگان انجا تحقيق بع عمل اورد و همچنين نبايد در هرجايي زندگي كند بلكه بايد براي انسان همسايگانش مهم باشند زيرا با همسايگان است كه روابط اجتماعي انسان ادامه پيدا ميكند و انسان هيچ گاه نمي تواند بگويد كه من به همسايگانم كاري ندارم و تنها براي خودم زندگي مي كنم چون اگر چنين حرفي بزند اين مفهوم را به ديگران مي گويد كه من زندگي اجتماعي ندارم و اصلا چنين كاري ممكن نيست .

 11- تبليغات يكي ازعوامل تربيت و معرفي ارزش ها و نيروي بازدارتده اززشتي ها تبليغات اسلامي است كه گاهي به شكل وعظ و خطابه يا نصيحت و اندرز و زماني باعنوان امر به معروف و نهي از نمكر در جامعه اسلامي مطرح مي شود اگر همه افراد جامعه به اين عامل حساس اجتماعي توجه كنند تربيت فرد و جامعه تحقق مي پذيرد.

 نظر دهید »

حوزه علمیه زینبیه(س) سراوان

اردیبهشت 1404
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    
حوزه علمیه زینبیه(س)شهرستان سراوان به عنوان شرقی ترین حوزه علمیه خواهران و نگینی درخشنده در شهری قرار داردکه بیش از 90درصدساکنان آن راهل سنت تشکیل می دهد. این حوزه مبارکه در سطح2از عموم خواهران ثبت نام میکندکه رساله های علمیه دفاع شده طلاب مکرمه آن نشان از علمیت آن دارد. از دعای خیرتان مسئولین وطلاب این مدرسه را فراموش نکنید
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عقاید
  • احکام
  • اخلاق
  • ادبیات
  • اخبار
  • ویژه ها
  • عکس
  • اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس