حوزه علمیه زینبیه(س) سراوان

اللهم صل علی محمد وآل محمد
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

محرم آمد

12 آبان 1392 توسط زینبیه سراوان

السلام علیک یا أباعبدالله
وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا
سلام الله أبدا مابقیت وبقی اللیل والنهار
ولاجعله الله آخر العهد منی لزیارتکم
السلام علی الحسین
وعلى علی بن الحسین
وعلى أولاد الحسین
وعلى أصحاب الحسین

 نظر دهید »

غیرت دربرابر ناموس

23 خرداد 1391 توسط زینبیه سراوان

زني از عرب كالائي براي فروش به مدينه آورد و آن را در بازار” بني قينُقاع” فروخت و نزد مغازه زرگري نشست. يهوديان خواستند به هر حيله‏اي شده روي او را باز كنند، زن امتناع داشت. زرگر كنار جامه زن را به پشت او گره زد، چون برخاست، قسمتي از بدن او آشكار شد و يهوديان بخنديدند. زن فرياد كشيد. مردي از مسلمانان به زرگر كه يهودي بود حمله برد و او را كشت، يهوديان بي‏درنگ بر مرد مسلمان تاختند و او را كشتند، بستگان آن مسلمان، مسلمانان را به فريادرسي خواستند و فتنه بالا گرفت. رسول خدا (ص) بعد از پاسخ درشتي كه از سران بني‏قينُقاع شنيد، ابولبابه را در مدينه جانشين خود برگماشت و آنان را از نيمه شوال يا اول ذي القعده سال دوم محاصره كرد تا به تنگ آمدند و تسليم شدند.

تاريخ پيامبر اسلام، ص 272، دكتر آيتي به نقل از سيره ابن هشام، ج 3، ص 51.

 نظر دهید »

خاطرات آقای قرائتی از ازدواجش

27 اردیبهشت 1391 توسط زینبیه سراوان

مى‏خواستم ازدواج كنم، ولى پدرم مى‏گفت: هر موقع در تحصيل به مدارج بالاترى رسيدى و مقدمات و سطح حوزه را گذراندى و به درس خارج فقه و اصول رفتى، ازدواج كن. ديدم به هيچ صورت قانع نمى‏شود، اثاثيه را از قم برداشتم و به كاشان نزد پدرم آمدم. او گفت: چرا آمدى؟

گفتم: درس نمى‏خوانم! شما حاضر نمى‏شوى من ازدواج كنم.

خلاصه هر چه به خيال خويش مرا نصيحت كرد اثر نگذاشت. حتّى به بعضى آقايان سفارش كرد كه مرا براى درس خواندن نصيحت كنند، من هم بعضى را واسطه كردم كه او را براى موافقت با ازدواج من نصيحت كنند!

تا اينكه يك روز به پدرم گفتم: يا بگو كه من مثل حضرت يوسف هستم و دچار گناه نمى‏شوم، يا بگو گناه كنم يا بگو ازدواج كنم. به هر حال سرانجام موفّق شدم و نظر موافق پدرم را كسب كردم.

جشن دامادى بى‏تجمّل‏

براى جشن دامادى‏ام اطرافيان گفتند: براى تزئين مجلس عروسى، از تجّار فرش مقدارى فرش درخواست كنيم تا آنها را در مجلس جشن كه آن زمان رسم بود، آويزان كنيم.

اوّل تصميم گرفتم اين كار را انجام دهم، امّا بعد به خود گفتم: چرا براى چند ساعت جشن، سَرم را پيش اين و آن خَم كنم، مگر جشن بدون آويز كردن قالى نمى‏شود؟ خلاصه اين كار را نكردم و هيچ اتفاقى هم نيفتاد.

زندگىِ كامل‏

روزهاى اوّل ازدواجم بود، با همسرم آمدم قم و خانه‏اى اجاره كرديم. يك اطاق 12 مترى داشتيم، ولى يك فرش 6 مترى. پدرم آمد به منزل ما احوال پرسى، گفتم: اگر ما يك فرش 12 مترى مى‏داشتيم وتمام اطاق فرش مى‏شد، زندگى ما كامل بود. پدرم خنديد! گفتم: چرا مى‏خنديد؟ گفت: من 80 سال است مى‏دوم زندگى‏ام كامل نشده، خوشا به حال تو كه با يك فرش زندگى‏ات كامل مى‏شود!

تشكّر از خانواده‏

با اينكه رفت و آمد مهمان به منزل ما زياد بود، ولى خانواده گفت: شما آقاى مطهرى را دعوت كن.

علّت را پرسيدم؟ گفت: چون تنها مهمانى كه موقع رفتن، به نزديك آشپزخانه آمده و از من تشكّر مى‏كند، ايشان است، بقيه مهمان‏ها تنها از شما تشكّر مى‏كنند[1]!



[1] - خاطرات حجت الاسلام قرائتى ج‏1،ص 34-36

 

 نظر دهید »

انتصابات

27 اردیبهشت 1391 توسط زینبیه سراوان

مدیریت حوزه علمیه زینبیه(س)سراوان در احکام جداگانه ای  سرکارخانم سمیه دهقانی زید عزها وسرکار خانم معصومه شفیعی  زید عزها را به ترتیب به عنوان معاون آموزشی ومعاون پژوهشی منصوب کرد.

 نظر دهید »
26 اردیبهشت 1391 توسط زینبیه سراوان

آخوند همداني در مكّه به مسجدالحرام مشرّف مي شود و يك قرآن بسيار خوش خط چاپي داشته كه مشغول خواندن آن مي شود. مرد عربي پيدا مي شود و مي گويد: آيا اين قرآن را به من مي دهي؟ آخوند همداني مي گويد: نه، ولي مي بيند كتابي زير بغلش است، مي پرسد: اين چيست؟ عرب گفت: ديوان يزيد. آخوند همداني بالاخره راضي شد كه قرآن را با ديوان عوض كند زيرا دلش مي خواست كه اشعار يزيد را ببيند. او مي گويد: پس از آن توفيق تلاوت قرآن از من سلب شد و هر چه خود را مهيا مي كردم اسباب قرآن فراهم نمي شد.

به نقل از داستهانهای قرآنی،ص2402

 نظر دهید »
24 اردیبهشت 1391 توسط زینبیه سراوان

قال الصادق علیه السلام:

مَا أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَكُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّه‏.

     چقدر برای مؤمن زشت است که

     میلی وگرایشی داشته باشد که او را خوار وذلیل کند.

 

 نظر دهید »

حضور دز جشن میلاد

24 اردیبهشت 1391 توسط زینبیه سراوان

مراسم گرامی داشت میلاد با سعادت  حضرت زهرا سلام الله علیها به حضور طلاب گرامی در مسجد جامع حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام در شب میلاد ان بانو برگزار شد.

حوزه علمیه زینبیه(س) با پذیرایی از عموم مؤمنین در با شکوهتر برگزار کردن جشن میلاد سهم داشتند.

 نظر دهید »

کفه آبرو واحترام

24 اردیبهشت 1391 توسط زینبیه سراوان

مقام معظم رهبری دامت برکاته:

حجاب مايه‌ى تشخص و آزادى زن است؛ برخلاف تبليغات ابلهانه و ظاهربينانه‌ى ماديگرايان، مايه‌ى اسارت زن نيست. زن با برداشتن حجابهاى خود، با عريان كردن آن چيزى كه خداى متعال و طبيعت پنهان بودن آن را از او خواسته، خودش را كوچك ميكند، خودش را سبك ميكند، خودش را كم‌ارزش ميكند. حجاب وقار است، متانت است، ارزشگذارى زن است، سنگين شدن كفه‌ى آبرو و احترام اوست؛ اين را بايد خيلى قدر دانست و از اسلام بايد به خاطر مسئله‌ى حجاب تشكر كرد؛ اين جزو نعمتهاى الهى است.*

*بیانات معظم له در روز ولادت حضرت زهراء سلام الله علیها/سال1391

 نظر دهید »

علی علیه السلام فروتن در برابر حق

03 آبان 1390 توسط زینبیه سراوان

در كوفه، شخصى بنام «نجاشى» از سرشناسهاى قبيله يمانيه، و از شاعران متشخص و معروف بود، وى در ماه رمضان شراب خورد، و حتى رعايت قداست ماه رمضان را نكرد، او را به دادگاه اميرمؤمنان على (عليه السلام) ) آوردند، و پس از اثبات شرابخوارى او، امام (عليه السلام) دستور داد، هشتاد تازيانه به او زدند، سپس دستور داد او را يك شب زندانى كردند، فرداى آن روز به دستور على (عليه السلام) او را احضار كردند، و حضرت بيست تازيانه ديگر به او زد.
او پرسيد: ديروز حد شرابخورى را بر من جارى كردى، پس اين بيست تازيانه براى چيست ؟!
امام فرمود: هذا لتجريك على شرب الخمر فى شهر رمضان .اين بيست تازيانه، به خاطر آن بود كه تو حرمت و قداست ماه رمضان را با گستاخى خود، شكستي.
بعد از اين جريان، اين موضوع براى طايفه او« يمانيه»، گران آمد، آنها سخت ناراحت و خشمگين شدند، طارق بن عبداللّه، (از طرف آنها) به حضور على (عليه السلام) آمد، و سخنانى گفت كه خلاصه اش اين است :من گمان نمى كردم كه شما بين افراد، فرق نگذارى، و بر شخصيتى برازنده و زبردست، مانند نجاشى نيز، حد جارى شود، و او را شلاق بزنى، ودر نتيجه دلهايي را جريحه دار كنى، و امور ما را پراكنده سازى و ما را به جاده اى بكشانى كه جاده گمراهى و آتش دوزخ است .«امام على عليه السلام به او فرمود:» و انه لكبيرة الا على الخاشعين بقره/45.اشاره به اينكه اجراى فرمان خدا، سخت و دشوار است، جز براى آنانكه، تسليم فرمان خدا هستند.
سپس فرمود: آيا نجاشى جز يك فردى از مسلمين بود، و او حرمت و حدود اسلام را ناديده گرفت، و هتك حرمت كرد، و ما حد الهى را بر او جارى كرديم، كه كفاره گناه او است، و خداوند مى فرمايد:
«ولا يجرمنكم شنان قوم على الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوى .مائده/8
دشمنى با قومى، نبايد باعث بى عدالتى شما شود، عدالت را رعايت كنيد كه به پرهيزگارى نزديك است ».
عبداللّه در برابر قاطعيت على (عليه السلام) نتوانست چيزى بگويد، و رفت، و شبانه با نجاشى، از كوفه گريختند، و به سوى شام روانه شده و به معاويه پيوستند.

 نظر دهید »

می رم کلاس آرایش!!!

07 خرداد 1390 توسط زینبیه سراوان

زنگ زده بود عذرخواهی کنه از اینکه دیر تماس گرفته برا تبریک گفتن بابت انجام عمره مفرده.

بچه مذهبیی نیست. نه نماز نه قرآن خوندنی نه عبادتی؟؟؟؟

می گفت: مشغله ام زیاده!

گفتم : مگه چیکار می کنی؟

گفت: می رم کلاس آرایش!!!

گفتم :اگر قرار بود که کلاسی بری واجبش یه سری کلاس اعتقادی واحکام وخدا شناسی واخلاق بود نه آرایش.

 چون ماشاء الله آرایش یاد نگرفته صد استاد آرایشگر را معلمی! نه اینکه با آرایشهای وحشتنکاه بیرون می آیی وهمه رو متوجه خود می کنی؟!!

بهش بر خورد ولی باید حرف حقو می گفتیم.

راستی چرا برخی انسانها در کارهای خود اهم ومهم نمی کنند؟

چرا آنچه برایشان ضروری تر است را انتخاب نمی کنند؟

به نظر می رسد که این گروه افراد را خدا ول کرده!

اولئک کالانعام بل هم اضل سبیلا.

 

 نظر دهید »

گدایی از گدای دیگر...

22 دی 1389 توسط زینبیه سراوان

از وحشتناکترین حالات انسان این است که به باورهای اصیلی که پشتوانه وحی و خدایی دارد پشت پا زند ودر پی کسب باوری جدید همه وجود ویا پاره ای از وجود خود را از منبعی دریافت کند که هیچ سابقه ترقی وتعالی به سوی کمال انسانیت نداشته باشد.

 

اگر باورها را با آموزه های دنیا گرایان خلط کنیم راهی پرتگاهی خواهیم شد که نتیجه آن هلاکت در میدانهای فردی واجتماعی وسیاسی خواهیم شد.

تعریف ارزشها به زبان کسانی که مایه وجودی آنها با اصالت دادن انسان ویا اصالت دادن دنیا وحذف خدا وخواسته های او قوت گرفته است مثل «گدایی گدا از گدای دیگر» است.

مگر نه این است که حذف کنندگان خدا طبلی تو خالی را به نشانه زندگی می زنند؟

کسانی که «حیات بخش مطلق» را در هر عرصه ای ازعرصه های زندگی ودر هر امری از امور فردی واجتماعی وسیاسی نادیده بگیرندُمردگانی بیش نیستند که خود را شبیه زنده ها کرده اند.

 نظر دهید »

باند پرواز آماده است؟!

22 دی 1389 توسط زینبیه سراوان

خدای تعالی راه ترقی وپیشرفت را برای انسانها باز گذاشته است.

 

اگر کسی خسته از گذشته تاریک بسوی یگانه هستی بخش عالم باز گردد خداوند در آغوش رحمت خاصه خود او را قرار خواهد داد واورا بال پرواز خواهد داد تا در آسمان عشق به خدا اوج گیرد واز لذتهای ملکوتی بهره گیرد.

در روایتی از امیر المومنین آمده است که فرمود:

من کان لله کان الله له.

یعنی هر کسی برای خدا باشد یعنی دیگه خود رو وقف خدا کند خدا نیز برای او خواهد بود به این معنا که او را تنها نخواهد گذاشت.

عزیزم این را به خود بقبولان که:

هر چه قدر گناه من بزرگ باشد خدای من از گناه من بزرگ است.

این داستان را توجه کنید:

پیامبر مردی را دید که با گریه وزاری می گوید:

گناهم آنقدر بزرگ است که آنرا کسی نمی تواند ببخشاید!

پیامبر فرمود:

فلانی!بگو ببینم گناه تو بزرگ است یا خدای تعالی.

مرد جواب داد:

خدا از همه چیز حتی از گناه من عظیم است.

فرمود:اگر عظمت خدا را بیاد آموری هر چه قدر گناه داشته باشی در برابر رحمت خداآنرا ناچیز خواهی یافت؟!

این دعا را زیاد بگویید:

یا رب العظیم اغفر ذنبی العظیم فانه لا یغفر العظیم الا لعظیم.

ترجمه:

ای خدای عظیم ببخشای گناه عظیمم را که عظیم را جز عظیم نبخشاید.

این مطلب از وبلاگ شخصیمه:www.dorar.blogfa.com

 نظر دهید »

سعادتمند....

22 دی 1389 توسط زینبیه سراوان

      علامه  حسن زاده آملی  زید عزه:

سعادتمند كسى است كه جان را به ملكوت اين عالم متوجه كرد. از اسرار و حكم اين عالم آگاهى پيدا كرد. چنين فردى هم در ميان اجتماع است و هم نيست، المؤمن غريب خوشا به حال اين غريبها كه مثل لقمان حكيمند. او حكيم بود دل او منزل حكمت بود و مشاهده‏اش حكيمانه. روزها مى‏آمد خدمت حضرت داوود پيامبر مى‏نشست. كارى نداشت فقط تماشاچى بود- براى ما توفيقي است كه نه اميريم نه وزير نه كسى كارى به ما دارد. شكر خدا كه مقام و منصب نداريم كه دست و بال ما بند شود. حكمت بهشت است خوشا به حال دلى كه منزل حكمت است[1].



[1] - ممد الهمم در شرح فصوص الحکم:ص6

 نظر دهید »
13 آذر 1389 توسط زینبیه سراوان
 
 
مباني نظري عزاداران
 
عزاداري امام حسين (عليه السلام) مقوله اي الهي - انساني است و سرشتي دوگانه دارد كه آميخته از سنت الهي و سنت بشري است. از اين رو، بايد مباني آن را در اين دو امر يافت. پس ناگزير از عرضه عزاداري به منابع استنباط اسلامي هستيم كه در اين مقال بدان دست مي يازيم.
 
1. عزاداري از نگاه عقل
هر مقوله اي و پديده اي در كهكشان دانش بشري، براي ماندگاري، به سنجش در ترازوي عقل، تحكيم مباني عقلاني و به ديگر سخن، توسعه و تقويت ظرفيت برهان پذيري آن نياز دارد. حال آيا عزاداري امام حسين(عليه السلام) و ائمه اطهار (عليهم السلام) اين استحكام عقلاني را دارد يا نه؟ آيا مي توان با برهان هاي عقلي، به تبيين آن پرداخت يا آن كه تنها با مقولاتي فراعقلاني چون عشق، قابل شرح است؟ از نگاه ما، اساس عزاداري حسيني و هسته مركزي آن، كاملا قابليت برهان پذيري و تبيين عقلاني را دارد. البته ذكر اين نكته لازم است كه منظور، عقلانيتي چند بعدي و ناظر به تمامي جنبه هاي حيات انساني است و نه فقط عقلانيت ابزاري غرب بر اين پايه، جنبه هاي توجيه عقلاني عزاداري را بر مي شماريم :
الف - اصاله الاباحه : اين اصل كه خاستگاهي اصولي دارد، به بيان اين نكته مي پردازد كه اساس قضاوت در خصوص اشياء جايز بودن و مباح بودن آن است، مگر آن كه دليلي بر جايز نبودن آن يافت شود. بنابراين، چون دليلي بر حرام بودن عزاداري نداريم، تا هنگامي كه به عمل ناشايست خارج از اصل عزاداري آلوده نشود، امري جايز است. اين اصل، اگر چه دليل تبييني به شمار نمي آيد، ولي توجيهي عقلاني است. مرحوم سيد محسن امين، از مطرح كنندگان و مدافعان اين اصل است.[1]
ب - از بديهيات عقلي آن است كه انسان در سوگ عزيزانش، به حزن و اندوه مي نشيند و در فراق آنان، گريان و نالان مي شود. رفتار هر انسان آراسته به اخلاق انساني، هنگام از دست دادن يار، عزيز و بزرگي چنين است. درست به همان شكل كه آدم بر هابيل، يعقوب بر يوسف، پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) بر حمزه و… گريستند و ناليدند كه ما شرح گزارش اين گريه ها و عزاداري ها را در قسمت عزاداري از ديدگاه قرآن و روايات خواهيم آورد. حال هر چه مقام و عظمت شخصيت از دست رفته والاتر باشد، شيوه هاي بيان اين سوگ مندي بيشتر و پررنگ تر مي شود و صورتي عقلاني پيدا مي كند.
ممكن است اين پرسش پيش آيد كه در سوگ بزرگان و نزديكان تازه از دست رفته نيكوست، ولي آيا اين كه پس از هزار و چهارصد سال، هنوز بر كسي چون حسين به علي(عليه السلام) بگرييم نيز زيبنده و رواست؟
پاسخ اين پرسش آن است كه تشيع، مكتب امامت است و امامت، بر پايه ارتباط قلبي و عاطفي امت و امام استوار شده است. حال اگر اين ارتباط قلبي و عاطفي، آن گونه عميق است كه پس از هزار و چهارصد سال نيز با ذكر و يادآوري مظلوميت امامي چون حسين بن علي(عليهما السلام)، اشك در چشمان شيعه پيرو او حلقه مي زند، مي توان آن را غير عقلاني خواند و به ملامتش پرداخت؟
ج ـ وجوب شكر منعم : اين استدلال، استدلالي كلامي است كه عزاداري را به دليل سپاسگذاري از حسين بن علي (عليهما السلام)، لازم مي داند. از منظر عقلي، قدرداني و سپاسگذاري از خدمات ديگران و كارهاي نيك آنها نيكو و لازم است و چنان چه اين خدمت فداكارانه و ايثارگرانه هم باشد، شكر و سپاس، لزوم بيشتري پيدا مييابد. از اين رو، امام حسين(عليه السلام) كه در راه عظمت اسلام، زنده نگه داشتن قرآن و حمايت از مسلمانان به قيام پرداخته و همه چيز را در اين راه تقديم كرده، شايسته سپاس است. بنابراين، گرامي داشت ياد و راه او و ابراز احساسات به ساحتش، كم ترين و كوچك ترين كاري است كه ميتوان انجام داد. حاج مهدي سراج انصاري، از روشنفكران مذهبي و روحانيون فرهيخته دهه ها ي 20 تا 30 كه نقشي مهم در تكوين مطبوعات ديني داشته، از مطرح كنندگان اين استدلال است. وي مي نويسد: «… حسينِ بزرگ با قيام خود با مبارزه اساسي و خونين خود، بار ديگر اسلام را زنده نمود و بدين وسيله، حقي بر گردن مسلمانان جهان گذاشت كه تا انقراض عالم، وظيفه هر فرد مسلمان است كه در هر دوره از ادوار زندگي خود، از آن سالار شهيدان قدرداني نمايد. قدرداني از آن رادمرد بزرگ آن است كه با عزاداري، با تشكيل مجالس عزا، با روانه ساختن دسته هاي ماتم، همه ساله، فاجعه خونين زنده نگه داشته شود. اين عملي كه عقلا و فطرتآ يك عمل بسيار نيك است. نه تنها نبايد نكوهش شود، بلكه بايد هر فرد متفكري، به ترويج آن اهتمام نمايد».[2]
د ـ يكي ديگر از دلايلي كه مي توان براي بعد عقلاني عزاداري بر شمرد و به رويكرد روان شناسانه عزاداري نظر دارد، جنبه تبليغاتي و برانگيزاننده آن است. حال چگونه اين موضوع با عقلاني بودن عزاداري پيوند مي خورد؟ واقعيت آن است كه منشا تحرك و تكاپوي آدمي، بيش و پيش از عقل، احساسات اوست، به طوري كه بسياري از دين شناسان و روان شناسان بر آنند كه انسان ابتدا ايمان مي آورد و سپس به دنبال برهاني كردن آن مي رود. از اين رو، حتي عالمان و دانشمندان، از احساسات خود بي نياز نيستند. به طور معمول اين تبليغات و تحريك احساسات است كه انسان را به نفع يا ضرر كسي يا چيزي بر مي انگيزد و به او شور و حال دفاع و مبارزه مي بخشد. بنابراين از آنجا كه شهادت امام حسين(عليه السلام) زنده كردن دوباره اسلام بود، براي اين كه هماره اين روند و مشعل فروزان اسلام ناب جاويد و پايدار باقي بماند، به عامل برانگيزاننده نياز دارد. در دل سنت ديرپاي انسانها، اين عامل عزاداري است و به همين دليل در سنت اسلامي و شيعي، مفهومي ويژه مي يابد و نقشي بنيادين پيدا مي كند.
 
2. عزاداري از ديدگاه قرآن و سنت
اين بحث از آن جهت اهميت دارد كه دريابيم آيا در قرآن و سنت، نشانه اي بر تاييد عزاداري و صورت هاي آن يافت مي شود يا خير؟ تنها نشانه اي كه مي توان در قرآن كريم بر تاييد اين مطلب يافت، موضوع گريه طولاني حضرت يعقوب در فراق يوسف و نابينايي او به جهت بسياري گريه است؛ چنان كه در آيات 84 و 85 سوره يوسف مي خوانيم: و روي برتافت از ايشان و گفت دريغ بر يوسف شد، ديدگان او از اندوه (پسران او) گفتند به خدا ترك نكني ياد كردن يوسف را تا بيماري فسرده گردي يا بشوي از نابود شدگان.
اما در سنت، مجموعه روايات، رفتارها و تقريرهاي پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) و امامان (عليهم السلام) بيش از آن است كه بتوانيم همه شان را در اينجا گرد آوريم؛ بنابراين تنها به گزيده اي از آنها بسنده مي كنيم.
احمد بن حنبل در مسند خود، روايتي از ابن عباس نقل مي كند كه هنگام وفات رقيه، دختر رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) زنان بر او مي گريستند. در همان حال، خليفه دوم، عمر بن خطاب، با تازيانه آنها را از اين كار نهي مي كرد، ولي پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) مانع او شد و فرمودند: بگذار تا بگريند.[3]
هم چنين در چند جاي ديگر، نهي عمر از گريستن بر شهيدان و مردگان و منع پيامبر از نهي او جايز كردن آن ذكر شده است.[4]
همچنين نسايي از جابربن عبدالله انصاري نقل مي كند كه هنگام شهادت پدرم در جنگ احد، من بر پدرم مي گريستم و مردم مرا از گريستن نهي مي كردند، ولي از پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) نهي اي نديدم.[5] سنن نسائي نيز روايتي را آورده كه در آن، بر منع نكردن پيامبراكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) از صيحه و گريه زنان، تصريح شده است.[6]
 
3. عزاداري امام حسين (عليه السلام) در روايات شيعي
در روايات شيعي و از زنان اهل بيت(عليهم السلام)، سخنان فراواني نقل شده كه بر توصيه ايشان بر گريستن و عزاداري بر امام حسين(عليه السلام) دلالت دارد. نيز روايات بي شماري، با مضمون گريستن چهارده معصوم(عليهم السلام) بر آن حضرت، حتي پيش از شهادت ايشان وارد شده كه در اينجا، به برخي از آنها اشاره مي كنيم.
حضرت رسول(صلي الله عليه و آله و سلم) در مكان هاي متعددي بر فرزندش حسين(عليه السلام) گريسته است. در روز ولادت حسين(عليه السلام)، آن حضرت در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه خواند و سپس فرزندش را در دامنش نهاد و گريست.[7]
در روايت ديگري است كه « امام حسين(عليه السلام) در هنگامي كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در حالت وحي بود، بر ايشان وارد و بر پشت پيامبراكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) سوار شد و مشغول بازي گرديد. در اين حال جبرئيل عرضه داشت: امت پس از تو دچار فتنه مي شوند و اين فرزندت كشته مي شود. پس دست برد و مقداري خاك برگرفت و گفت در اين زمين كه نام آن «طف» است. پس از رفتن جبرئيل، پيامبر در حالي كه آن خاك را در دست داشت، گريه مي كرد به سوي اصحابش رفت. آنان پرسيدند: اي رسول خدا براي چه گرياني؟ فرمود: جبرئيل خبر داد كه پس از من فرزندم حسين، در زميني به نام « طف» كشته مي شود».[8]
از اين دست روايات در خصوص پيامبراكرم در مورد گريستن بر امام حسين(عليه السلام) فراوان يافت مي شود.[9] گريستن امام علي (عليه السلام) هنگام عبور از كربلا در جريان جنگ صفين نيز به صورت متواتر نقل شده است.[10]
از امام صادق(عليه السلام) روايت شده است كه حضرت زهرا(سلام الله عليها) بر مصيبت فرزندش حسين(عليه السلام) مي گريست.[11] درباره گريستن، عزاداري و مجلس به پا داشتن امام صادق (عليه السلام)[12] و امام كاظم(عليه السلام)[13] نيز اخبار و گزارش در دست است. اين همه روايات، بيانگر حزن و اندوه امامان در مصيبت حسين(عليه السلام) است.
پس از آنجا كه گفتار، كردار و تاييد عمل ديگران از سوي آن بزرگواران حجت است، تمسك به شيوه رفتار آنها لازم خواهد بود. البته به جز اين روايات، در روايات بسيار ديگري، به گريستن و برپايي مجلس عزاداري امام حسين(عليه السلام) امر شده و ثواب آن بيان گرديده است. امام صادق(عليه السلام) ابو عماره را، به خواندن شعري در رثاي امام حسين(عليه السلام) [14]امر كردند. نيز امر آن حضرت به جعفربن عفان و سخن آن حضرت در اين باره كه هر كه در مرثيه حسين(عليه السلام) بگريد و بگرياند، خداوند او را بيامرزد و بهشت را بر او واجب گرداند،[15] در زمره اين احاديث قرار مي گيرد. كلام امام رضا(عليه السلام) هم كه فرمود: «پس به مثل حسين بايد بگريند گريه كنندگان، همانا گريه بر آن حضرت، گناهان بزرگ را فرو ريزد».[16]
و نيز سخن ايشان كه «هر كه مصيبت ما را به ياد آورد و پس از ما بگريد يا بگرياند، هنگامي كه همه چشم ها گريان مي شوند، او نخواهد گريست و هر كه بنشيند در مجلسي كه در آن امر ما احيا مي شود، قلب و دل او هنگامي كه همه دلها مي ميرند، نخواهد مرد».[17]
از همين دست روايات است. به هر حال، روايات بر پاداشتن مجالس و گروه و نوحه بر حسين(عليه السلام) بسيار است كه در اين مجال، فرصت ذكر همه آنها نيست.[18]
 
4. عزاداري در نگاه اهل سنت عزاداري در نگاه اهل سنت، از دو منظر قابل تبيين است:
 
الف - روايات متعدد اهل سنت در خصوص عزاداري در سيره پيامبراكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) و گريستن آن حضرت بر امام حسين(عليه السلام) و مسائلي اين چنيني درباره آن حضرت؛
ب – ديدگاه هاي مختلف عالمان سني مذهب.
از نگاه اول، روايات بسياري از اهل سنت وجود دارد كه پيامبراكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) و صحابه در سوگ عزيزانشان مي گريسته اند و عزاداري مي كرده اند ؛ همانند گريستن پيامبراكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) بر اهل بيتش،[19]نيز گريه ايشان بر حمزه،[20]جعفر بن ابي طالب، زيد بن حارثه،[21] ابراهيم و فرزندشان[22]و عثمان بن مظعون، نيز بايد به مرثيه هاي اصحاب پيامبراكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) در سوگ حمزه اشاره كرد. پس از شهادت حمزه كساني چون صفيه، خواهرش، كعب مالك و حسان بن ثابت[23]او را رثا گفته اند.
البته در ديگر سو، رواياتي در مذمب شيون و گريه بر مردگان[24]در احاديث اهل سنت وجود دارد كه بيشتر آنها به خليفه دوم باز مي گردد. در توضيح اين احاديث چند نكته حايز اهميت است:
اول - هم چنان كه ابن عباس از قول عايشه نقل مي كند - در صورت درستي اين نوع احاديث از پيامبراكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) - آن حضرت، اين گفتار را از اساس درباره زياد شدن عذاب كافران با گريه بستگانشان فرموده است.[25]
دوم - در سيره خليفه دوم به موارد متضاد و معارض با اين گونه روايت بر مي خوريم كه وي اشك ريختن و گريه كردن و سوگواري را بدون كارهاي زايد اجازه مي داده است؛ همانند اجازه او بر گريستن زنان بر مرگ خالد بن وليد،[26] و گريه او در مرگ نعمان.[27]
سوم - اصولا اين روايات از نظر سند قابل تامل اند.
از نگاه دوم، يعني از نظر عالمان اهل سنت و فتاواي فقهي، آنان نيز، تحريم مطلق عزاداري جايي ندارد. نيز آنچه مكروه قلمداد شده، شيون، زاري، فرياد زدن است. ولي گريستن جايز دانسته شده است.[28]
در مجموع، عالمان اهل سنت، گريه بدون فرياد زدن را مباح دانسته اند، ولي در خصوص گريه با صدا، دو ديدگاه وجود دارد. مالكيان و حنفيان، گريه با فرياد را حرام مي دانند، ولي شافعيان و حنبلي ها آن را روا دانسته اند.[29]
 



[1] . سيد محسن امين عاملي، اقناع اللائم علي اقامه الماتم، تحقيق، محمد البدري، قم، مؤسسه معارف اسلامي، چ 1، 1418هـ.ق.م،ص .53

[2] . مجله آيين اسلام، شمارههاي 336 ـ 360 (34-1333 ش) به نقل از برگهايي از تاريخ، حوزه علميه قم، رسول جعفريان، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، چ 1، ص 1381، ص 61-.62

[3] . مسند احمد بن حنبل، بيروت - لبنان، دارالفكر، بي تا، ج 1، ص .335

[4] . همان، ص .333

[5] . سنن نسائي، شرح جلال الدين سيوطي، بيروت - لبنان، دارالمعرفه، چ 3، 1414 ق، ج 3، ص .318

[6] . همان.

[7] . علامه مجلسي، بحار الانوار، بيروت - لبنان، دار احياء التراث العربي، چ 3، 14، 3، ج 43، ص .239

[8] . محمد بن حسن طوسي، امالي طوسي، قم، مكتبه الداوري، ج ،1 ص 321، .324

[9] . امالي صدوق، شيخ صدوق، بيروت- لبنان، اعلمي، ص .116

[10] . وقعه الصفين، نصر بن مزاحم منقري، تحقيق عبد السلام هارون، بيروت، مؤسسه العربيه الحديثه، چ 2، بي تا، ص .140

[11] . كامل الزيارات، ابن قولويه، نجف، مطبعه الحيدريه، ص .82

[12] . امالي صدوق، ص .118

[13] . همان، ص .111

[14] . همان، مجلس 29، ص .205

[15] . اختيار معرفه الرجال، كشي، تصحيح ميرداماد، تحقيق، سيد مهدي رجايي، قم مؤسسه آل البيت(عليهم السلام)، 1403 ق، ج 2، ص .574

[16] . امالي صدوق، مجلس 27، ص .128

[17] . همان، ص 269 - .268

[18] . براي مطالعه بيشتر رجوع كنيد به اقناع اللائم علي اقامه الماتم، سيد محسن امين، ص 183، .199

[19] . الصواعق المحرقه، احمد بن حجر هيتمي، تصحيح عبدالوهاب عبد اللطيف، قاهره - مصر، مكتبه القاهره، بي تا، ص .239

[20] . السيره الحلبيه، علي بن برهان الدين حلبي، بيروت - لبنان، بي تا، ج 1، ص .534

[21] . صحيح بخاري، به حاشيه سندي، بيروت ـ لبنان، دارالكتب العلميه، چ اول، 1412 ق، ج 2، ص .393

[22] . سنن ابن ماجه، ج 1، ص .506

[23] . سيرت رسول الله(صلي الله عليه و آله و سلم)، اسحاق بن محمد همداني، تصحيح اصغر مهدوي، تهران، خواندني، 1361ش، ج 2، ص 673 و ص 700 - 702 و 693 -.700

[24] . صحيح بخاري، كتاب الخبائز، ج 2، ص 442؛ كنز العمال، حسام الدين متقي هندي، تصحيح صفوه السقاء، بيروت - لبنان، موسسه الرساله، چ 1، 1409ق، ج 15، ص 731 ـ .733

[25] . مسند احمد، ج 1، ص .42

[26] . اسد الغابه في معرفه الصحابه، عزالدين ابن اثير، تحقيق: علي محمد معوض، عادل احمد عبدالموجود، بيروت - لبنان، دارالكتب العلميه، چ1، 1415 ق، ج 2، ص .143

[27] . كنزل العمال، ج 14، ص .727

[28] . الفتاوي الهنديه في مذهب الامام ابي حنيفه ؛ شيخ نظام و گروهي از فقهاي حنفي هند، با حاشيه فتاواي قاضي خان، بيروت - لبنان، دارالفكر، چ 2، 1411 ق، ج 1، ص .162

[29] . الفقه علي المذاهب الاربعه، عبد الرحمان جزيري، بيروت ـ لبنان، دارالفكر، چ 1، 1417ق، ج 1، ص .502
نويسنده: علي آقاجاني قناد

 نظر دهید »

مبارزه با نفس اماره راه رسیدن به امام زمان علیه السلام

08 آذر 1389 توسط زینبیه سراوان

درس اخلاق همچون هفته های گذشته در روز دوشنبه با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین فتحی مدیر مدرسه علمیه زینبه(س) سراوان با حضور همه طلاب معظم این مدرسه تشکیل شد .
ایشان با ابیان اینکه نفس و روح ما مثل کودک نیازمند مراقبت وبژه است و اگر این مراقبت تحقق نیابد ممکن است مشکلات زیادی را برای انسان فراهم آورد بر مسأله «توجه بر مشکلات نفس » واینکه آیا بسوی “پیشرفت” می رود یا “پسرفت” تاکید کردند.
ایشان با توجه به سخن امام صادق علیه السلام که فرمود:
“من اعتدل يوماه فهو مغبون ، ومن كان في غده شرا من يومه فهو مفتون ، ومن لم يتفقد النقصان في نفسه دام نقصه ، ومن دام نقصه فالموت خير له.( بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 75 - ص 277)
هرکس دو روزش یکسان باشد او زیان دید ه است وهرکس فردایش بدتر از روز گذشته اش باشد او مورد فتنه وآزمایش قرار گرفته است وهرکس کاستی های خود را جستجو نکند نقصش دائمی میگردد وهرکس نقص دائمی شود مرگ بر او بهتر است.”
بر لزوم حسابرسی به اعمال و بررسی وضعیت روحی در همه روزها وساعات تاکید کردند وفرمودند:
لازم است که ما نقصها وعیبهای خود را بررسی کنیم،یادداشت کنیم ودر فکر برطرف کردن این نواقص باشیم.این کارجهاد است وکار جهادی انسان را بسوی هدایت ورشد راهنمایی میکند چنانچه خدای تعالی فرموده است: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ».(العنکبوت:69)
یعنی کسانی که در راه ما تلاش نمایند ما قطعا آنها رابه راههای خود هدایت خواهیم کرد وخدا با نیکوکاران است.
هرکس در راه مبارزه با نفس ورفع کمبود های انسانی تلاش نماید به راههای الهی دسترسی پیدا خواهد کرد و بعید نیست که منظور از “سبل” در آیه ذکر شده اهل البیت علیهم السلام و مخصوصا وجود مقدس امام زمان علیه السلام باشد.
یعنی “راه رسیدن به امام زمان عجل الله تعاللی فرجه الشریف مبارزه با نفس اماره و رفع نواقص و عیبهای علمی،فکری اخلاقی، وادبی است".
در خاتمه ایشان با بیان یک روایت دیگر که دستور العملی جامع درباره نحوه نظارت بر خود است را مطرح فرمودند.
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود:
“على العاقل أن يحصي على نفسه مساويها في الدين والرأي والأخلاق والأدب ، فيجمع ذلك في صدره أو في كتاب و يعمل في إزالتها".(لعقل والجهل في الكتاب والسنة - محمد الريشهري - ص 163)
بر عاقل لازم است که بدیهایش را در مسائل دینی،اندیشه وفکر،اخلاق وادب بشمارد وآنها را در سینه اش ویا در نوشته ای جمع کند ودر برطرف کردن آنها تلاش کند.
بعد از سخنرانی مدیر مدرسه زینبیه(س) استاد معظمه سرکار خانم خمر به بررسی شبهات وهابیت که بصورت سلسله ای قرار است مطرح شود ،پرداختند.

 نظر دهید »

دلیل عرفانی بسیار زیبا در مورد حجاب از استاد صمدی

22 آبان 1389 توسط زینبیه سراوان

بسم الله الرحمن الرحیم

کل عالم و مقام عصمت عالم اگر به صورت يک شکل و يک بافت و صورتي در بيايد، قهراً به بافت انسان در مي آيد . همانطور که قوه خيال، حقايق آنسويي را مطابق با مناسباتي که بينشان است، با اشکال اين سويي براي انسان پياده مي کند، قوه خيال عالم، عصمت نظام عالم را در نشئه طبيعت به صورت انسان شکل مي دهد و چون عصمت بيشتر با اسم شريف (الباطن) سازگار است، لذا به صورت زن شکل مي دهد، نه صورت مرد . چون مرد بيشتر با اسم ( الظاهر) و زن بيشتر با اسم شريف (الباطن) در ارتباط است . لذا همان مقام اسم شريف (الباطن ) آمده در شريعت و براي زن به صورت حجاب مطرح شده است
اين حجاب در حقيقت صفت خدا داشتن زن است، خداوند هم محجوب است. خودش فرمود: ((از پشت هفت هزار حجاب داريد من را مي بينيد ))اگر عدد را بالاتر ببرد باز هم حق است .
نه اين که دين اگر به زن مي گويد(( تو حجاب را نگه داشته باش )) اين العياذ بالله جسارت به زن است اين در حقيقت يک احترامي به زن است . به او مي گويد :((چون تو مطابق اسم شريف ((الباطن )) الهي پياده شده اي، ما نمي خواهيم که تو در معرض ديد هر کسي قرار بگيري، لذا محجوب باش. بگذار اگر ديگران مي خواهند تو را ببينند از پشت حجابها ببينند)) اين حجاب برگرفته از حجاب حق است، لذا حجاب دژ زن است، چه اينکه براي خداوند دژ است. فرمود هر چه کوشش کنيد نمي توانيد حقيقت غيبيه ذات مرا ببينيد، آنقدر محجوبم، آنقدر در حجابم، هر چه کوشش کنيد و حجابها را خرق کنيد و پاره کنيد باز هم همچنان مرا در پشت حجاب بايد ببينيد. هرگز من کشف تام نمي کنم، حتي در قرآن هم کشف تام ذاتي نکرد. قر آن هم اگر چه خدا را به ما معرفي کرد، اما يا با الفاظ يا با معاني يا با صور. هم الفاظ حجابند و هم معاني و هم صور حجابند. از پشت حجاب ها خدا خود را معرفي کرد و الا حق آنطوري که حق است، براي خلق جلوه نمي کند، که اگر بخواهد بکند لازمه جلوه گري حق براي خلق بساط خلق را جمع کردن است .
 زن تا موقعي که در حجاب است، حق است؛ موقعي که از حجاب در آمده است  وجهه ي خلقي پيدا مي کند. وقتي وجهه ي خلقي پيدا کرد، ديگر تواناييش شکسته مي شود . اين است که حجاب براي زن يک احترام است که زن بيشتر شبيه به خداوند شود. و اگر مي خواهند ((عصمت اعظم )) را به صورت شکل زني در بياورد، ظاهراً به بهترين شکل در مي آورد که بهتر و زيباتر از اين چهره در نظام هستي پيدا نمي شود . لذا مشابه چهره جناب صديقه طاهره در عالم هرگز زني پيدا نمي شود، چه اينکه مشابه چهره پيغمبر و اميرالمومنين هرگز در عالم  پيدا نمي شود .

حال که اين عصمت کبراي الهي را در حضرت صديقه طاهره تجلي کرده است او آنچنان در حجاب قرار مي گيرد که فقط امير المومنين لياقت ديدار همچنين جمالي را خواهد داشت . که به او گفتنند :((زهراي عزيز اگر علي ابن ابيطالب نبود براي تو هرگز در عالم کفوي پيدا نمي شد )) چون زن وشوهر بايد کفو هم ديگر باشند.

 1 نظر

نمازهای ماه ذی الحجه

22 آبان 1389 توسط زینبیه سراوان

فضیلت ماه ذی الحجه
نماز ده شب اول
دهه اول این ماه بسی فضیلت و شرافت دارد، این دهه ایامش ایام معلومات است كه در قرآن مجید ذكر آن شده است: «و یذكروا اسم الله فی ایّام معلومات».[1]
از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ مروی است كه عمل خیر و عبادت در هیچ ایامی نزد حق تعالی محبوبتر نیست.[2]
دهه اول این ماه بسیار با ارزش است تا آن جا كه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرموده اند: «روزهای پاكتر از این دهه، نزد خداوند نیست».[3]
اعمال دهه اول ذی الحجه
1. روزه گرفتن نه روز اول این دهه
2. در هر شب از دهه اول مابین نماز مغرب و عشاء دو ركعت نماز بجا آورد، در هر ركعت پس از حمد سوره توحید و سپس این آیه را بخواند: «و واعدنا موسی ثلثین لیله و اتممناهها بعشر فتمّ میقات ربّه اربعین لیله و قال موسی لأخیه هارون اخلفنی فی قومی و اصلح و لا تتّبع سبیل المفسدین» تا شریك ثواب حاجیان گردد، بدون این كه از ثواب آنان چیزی كاسته شود.
ما به موسی، سی شب مهلت دادیم و ده شب دیگر بر آن افزودیم و دیدار با خدایش چهل شب كامل گردید. موسی به هارون برادرش گفت: جانشین من در میان قبیله ام باش، آرامش را برقرار ساز و پیروی از راه بدكاران مكن.[4]
نماز حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ در روز اول
روز بسیار مباركی است و در آن چند عمل وارد است: اول روزه، كه ثواب زیاد دارد، دوم نماز.
نماز حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ كه آن چهار ركعت است به دو سلام، مثل نماز امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ در هر ركعت حمد یك مرتبه و توحید پنجاه مرتبه و بعد از سلام تسبیح آن حضرت بخواند و بگوید:
«سبحان ذی العزّ الشّامخ المنیف سبحان ذی الجلال البانخ العظیم سبحان ذی الملك الفاخر القدیم سبحان من یری اثر النّمله فی الصّفا سبحان من یری وقع الطّیر فی الهواء سبحان من هو هكذا و لا هكذا غیره».[5]
نماز روز عرفه (روز نهم)
چون وقت زوال شد، زیر آسمان رود و نماز ظهر و عصر را با ركوع و سجود نیكو به عمل آورد و چون فارغ شود دو ركعت نماز بخواند، در ركعت اول بعد از حمد سوره توحید و در ركعت دوم بعد از حمد سوره كافرون بخواند. به گناهان خویش اقرار و اعتراف نماید و آن گاه بگوید: «سبحان الذی فی السّماء…».[6]
یاد آوری می‎شود كه برای ماه محرم نمازهایی هست كه در كتاب شریف مفاتیح الجنان به تفصیل آورده شده است.
——————————————————————————–
[1] . سوره حج، آیه 28.
[2] . مفاتیح الجنان، ص 510.
[3] . تقویم عبادی، ص 105.
[4] . اقبال، ص 317، وسائل الشیعه، ج 3، ص 296، المصباح المنیر، ص 436.
[5] . مفاتیح الجنان، ص 514.
[6] . مفاتیح الجنان، ص 527.

 نظر دهید »

راهکارهاي عملي گسترش حجاب

20 آبان 1389 توسط زینبیه سراوان

حجاب از مسائل ضروري و غيرقابل انکار دين اسلام است که با عقايد و باورهاي مسلمانان در ارتباط است.
اما امروزه حجاب تبديل به يک مساله سياسي شده است. سردمداران استکبار جهاني به خوبي فهميده اند که حجاب سد راه آنهاست، بنابراين تنها راه ضربه زدن به کشورهاي اسلامي رواج بدحجابي و بي حجابي در اين کشورها است.
باگذشت سي سال از انقلاب اسلامي ايران، مساله حجاب درکشور از جايگاه خوبي برخوردار نيست و هنوز با مشکلات فراواني روبروست. به نظر مي رسد براي رسيدن به جايگاه واقعي حجاب و نهادينه شدن آن نياز به هم سويي و وحدت عمل مؤسسات و ادارات به خصوص رسانه و مراکز آموزشي مي باشد تا با تبيين مباني و هدف حجاب به اين مهم دست يابند. بايد زنان جامعه دريابند که تنها راه پويايي و مشارکت زنان در جامعه استفاده از حجاب اسلامي است. در اين نوشته سعي مي شود راهکارهاي عملي براي گسترش حجاب از طريق رسانه و مراکز آموزشي ارائه شود تا با بکار بستن آن جامعه اسلامي- ايماني داشته باشيم. اينک با هم مطلب را از نظر مي گذرانيم:
رعايت قوانين اسلامي از جمله حجاب از مسايل مهم يک جامعه اسلامي است. امروزه جامعه ما شاهد رواج بدحجابي و از هم گسيختگي اين اصل ديني شده است. مستکبرين جهاني پس از پيروزي انقلاب اسلامي با انواع حيله ها و توطئه هاي سياسي، نظامي، اقتصادي و فرهنگي سعي در براندازي آن کرده اند. با مايوس شدن از ضربه زدن سريع به انقلاب به فکر براندازي آن در بلندمدت افتادند. در اين برنامه به طور گسترده از موضع فرهنگ وارد شدند و با اشاعه و گسترش فساد، بدحجابي، بي بند و باري و مصرف گرايي، سعي در نابودي نيروهاي جوان جامعه و در ادامه نابودي جامعه و انقلاب نموده اند.
بنابراين، براي مبارزه با اين شبيخون فرهنگي بايد کارهاي اساسي انجام گيرد و فرهنگ سازي مستمر و موثر در جامعه صورت گيرد. راه حل صحيح مقابله با بدحجابي، شناخت اصول و مباني آن و ترويج باورهاي صحيح در جامعه مي باشد. از جمله مراکز مهمي که در اشاعه حجاب در جامعه نقش اساسي برعهده دارند رسانه و مراکز آموزشي مي باشد. اين دو رسانه با داشتن مخاطبين زياد و جوان و تاثيرگذار بر جامعه مي توانند در نهادينه کردن حجاب موثر باشند.
عصر حاضر، عصر اطلاعات و ارتباطات به شمار مي آيد. رسانه هاي جمعي نقش تعيين کننده اي در هدايت افکار عمومي، تغيير محيط و فرهنگ جامعه به عهده دارند. تلويزيون جزء رسانه هايي است که تقريبا در تمام منازل وجود دارد و اوقات زيادي از زندگي مردم را به خود اختصاص داده است. در دنياي امروز تلويزيون از قابليت ها و توانمندي هاي ويژه اي براي جلب افکار و اذهان برخوردار است، از سويي در فعال سازي افکار و از سويي ديگر در تحذير آن نقش مهمي ايفا مي کند. از مهم ترين علل تاثير فوق العاده آن، استفاده از قوه بينايي است که بر رفتار و تخيل و ذهن و تفکر مخاطب تاثير مي گذارد.
بنابراين، اين دستگاه يک دستگاه سرگرم کننده نيست، بلکه يک دستگاه آموزنده است و تمام دنيا از راديو و تلويزيون براي آموزش استفاده مي کنند. تمام برنامه هاي راديو و تلويزيون بايد با محتوايي آموزنده و اسلامي تهيه شود تا هدف اصلي رسانه انقلاب اسلامي تامين شود.
رسانه جمهوري اسلامي ايران، به عنوان رسانه اسلامي و انقلابي از جايگاه ويژه اي برخوردار است. در قانون اساسي آمده است که وسايل ارتباط جمعي بايستي در جهت روند تکاملي انقلاب اسلامي و در خدمت اشاعه فرهنگ اسلامي باشد. (1)
بنابراين، رسانه- که در اينجا منظور تلويزيون است- بايد در خدمت اسلام، انقلاب و مردم باشد و به نشر معارف ديني- مذهبي بپردازد. لازم به ذکر است که رسانه هاي غربي در کشورهاي اسلامي تلاش مي کنند با ارائه برنامه هاي انحرافي و فسادانگيز، به خانه هاي مسلمانان راه يابند و آنان را از اخلاق و ارزش هاي اسلامي رويگردان کنند. پس اولين هدف و مقصود رسانه، بايد تبليغ آموزه هاي اسلامي و ارزش هاي ديني باشد. اگر نشر و تعليم اسلام به وسيله صدا و سيما در جامعه اسلامي انجام نگيرد، يقينا جامعه اسلامي در راه رسيدن به هدف اصلي خود که اسلامي شدن است، موثرترين ابزار را از دست داده است. بايد از اين ابزار به نحو احسن استفاده کرد و دين را وارد زندگي مردم کرد و بينشي عميقانه از دين به آن ها ارائه کرد.
حجاب و پوشش اسلامي از جمله باورها و ارزش هاي اسلامي است که بايد در رسانه بيش از پيش به آن پرداخته شود. استاد مطهري رسانه را همانند مسجد، يک مرکز مذهبي- تربيتي قلمداد کرده و مي گويد: لازم است در کنار مسجد، راديو و تلويزيون هم برنامه هاي مذهبي داشته باشند.(2)
رسانه با تأثيرگذاري فوق العاده خويش مي تواند در تربيت و تهذيب اخلاق عمومي و حتي اصلاح نابساماني هاي اجتماعي قدم بردارد. متأسفانه با گذشت سي سال از پيروزي انقلاب اسلامي، هنوز رسانه ملي نتوانسته است که جوابگوي افکار اسلامي مردم باشد. مسئولين و دست اندرکاران رسانه به تلويزيون به عنوان يک سرگرمي نگاه کرده، غافل از آن که معمار کبير انقلاب از صدا و سيما به عنوان يک مرکز تربيتي- آموزشي نام برده است.(3)
فرهنگ سازي در زمينه هاي پوشش و حجاب اسلامي، توليد برنامه هاي کارشناسي، گفتمان هاي علمي با حضور چهره هاي برجسته علمي و حوزوي که مورد اعتماد و محل رجوع جوانان مي باشند، ترويج الگوهاي مناسب حجاب در سريال ها و فيلم ها، استفاده از زنان تحصيلکرده ممتاز و متعهد و با حجاب در فيلم ها، نشان دادن اثرات منفي بدحجابي در زندگي اجتماعي و خانوادگي، نظارت بر تبليغات براي جلوگيري از مصرف گرايي و تجمل پرستي، نظارت بر سبک لباس و چهره پردازي هاي مجريان و هنرمندان… از جمله کارهاي عملي است که رسانه ملي مي تواند با انجام آن ها به سوي نهادينه کردن حجاب در رسانه و در نتيجه در جامعه قدم بردارد. زيرا رسانه از نظر الگوسازي تأثيرات زيادي بر جامعه دارد و مردم سعي مي کنند آنچه را که در تلويزيون مي بينند، تقليد کنند. به همين دليل بايد هرگونه حالت و حرکتي از هنرمندان و بازيگران سينما مطابق با موازين شرعي باشد. متأسفانه، تهيه کنندگان و کارگردانان فيلم و سريال بخصوص در سال هاي اخير نگاهي ابزاري به حضور زن در اجتماع داشتند و با پوشاندن لباس هاي تحريک کننده و چهره پردازي هاي نامناسب سعي در جلب افکار عمومي و در نتيجه رونق اقتصادي خويش نموده اند. قابل ذکر است که تلويزيون در هر موردي که قصد فرهنگ سازي داشته، با تبليغات فراوان آن را در جامعه نهادينه کرده است. در اين راه از انواع و اقسام تبليغات بهره برده تا به هدف خويش برسد. در اين مورد مي توان به عنوان مثال به قوانين و مقررات راهنمايي و رانندگي اشاره کرد، که با تبليغات گسترده اي که در اين زمينه شد موجب آگاهي مردم و در نتيجه به کار بستن اين قوانين شد.
مقام معظم رهبري مي فرمايند: ما زن را هم بايستي با حجاب نشان بدهيم و هم سرشار از ارزش هايي که اسلام و انقلاب براي زن در نظر گرفته است، مهم ترين مسئله، نجابت زن و گوهر عفت زن است.(4)
بنابراين، اگر ما بخواهيم در راه تهذيب و اصلاح نابساماني هاي حجاب در جامعه گام برداريم، بايد رسانه ملي احساس مسئوليت انقلابي نمايد و با تمام نيرو و قواي خويش وارد عرصه جهاد فرهنگي شود و با فرهنگ سازي، حجاب و پوشش اسلامي را جايگزين پوشش هاي نامناسب جامعه نمايد. از صدا و سيما مي توان به عنوان مرکز آموزشي ياد کرد که در راستاي اصول انقلاب و اسلام گام برمي دارد. در اين صورت جامعه به سوي جامعه متعالي اسلامي رهنمون خواهد شد و دست اجانب و دشمنان اسلام و انقلاب نيز کوتاه مي شود. پس لازم است که هر چه سريع تر در سازمان صدا و سيما نهاد نظارت و ترويج حجاب تشکيل شده و با حداکثر نيروي خويش از بي بند و باري هاي حجاب جلوگيري نمايد و در اين هدف بزرگ فقط به رضايت باري تعالي و رهبر انقلاب و مردم فهيم و اسلامي بيانديشد.
مراکز آموزشي
مراکز آموزشي از ديگر مراکزي است که نقش تعيين کننده در شخصيت و فرهنگ فرد و جامعه دارد. اين مراکز نيز همچون رسانه بايد در ترويج حجاب گام بلندي بردارند و در اين مبارزه فرهنگي از توان و ظرفيت خويش خوب استفاده نمايند.
در جامعه ما فرد از 6سالگي وارد مرکز آموزشي شده و به طور متوسط 15الي 20سال از عمر خويش را در آن جا سپري مي کنند. بنابراين، تأثيرپذيري افراد از اين مراکز بالاست بخصوص که فرد بهترين دوران زندگي خويش را در آن جا مي گذراند- دوران تشکيل هويت فرد و شناخت مباني فکري جامعه و خويش- در نتيجه بايد در اين مرحله به تقويت ريشه هاي فکري ديني فرد همت گماشت و او را از منجلاب بي هويتي و دين گريزي که نتيجه تبليغات دشمنان اسلام است، رهانيد.
بنابراين مدرسه و معلم نقش بسيار مهمي در تربيت و تهذيب کودک و نوجوانان به عهده دارند. در شکل گيري و تحصيل عادت، کيفيت معلومات، کسب ارزش ها از تأثيرگذاري بالايي برخوردارند. چه بسا خانواده هايي که فرزندان خود را براساس اخلاق اسلامي تربيت مي کنند ولي پس از وارد شدن در محيط مدرسه دچار انحراف مي شوند. از آن جايي که معمولا دانش آموزان، معلم خود را الگو و سرمشق خود قرار مي دهند و از وي تقليد مي کنند، بايد در گزينش معلمان و نظارت بر آنان سعي وافر انجام داد. سازمان آموزش و پرورش بايد با جذب معلمان عفيف و با حجاب تبليغ عملي حجاب را در مدارس داشته باشد. دختران بخصوص در دوران دبستان و راهنمايي به شدت سعي مي کنند خود را از نظر ظاهري به معلم خويش نزديک کنند، معلم متعهد به راحتي مي تواند پوشش خويش را به دانش آموزان انتقال دهد و در راه ترويج حجاب گام بردارد.
اهتمام به مثبت نگري و زيباسازي فرهنگ حجاب در تاليف کتب درسي، اجراي مسابقات فرهنگي-هنري- علمي با موضوع حجاب، تجليل از دختران ممتاز با حجاب، ترويج الگوهاي اسلامي در پوشش دانش آموزان و کادر مدرسه، غني سازي اوقات فراغت دانش آموزان، درنظرگرفتن امتيازات براي کساني که پوشش اسلامي را رعايت مي کنند… از جمله کارهايي است که سازمان آموزش و پرورش براي گسترش حجاب بايد در برنامه کاري خويش قرار دهد.
دانشگاه مرکز ديگر آموزشي است که فرد در ادامه تحصيلات خويش وارد آن مي شود. دانشگاه ها از جمله مراکز حساس و مهمي هستند که در مصالح و مفاسد جامعه نقش تعيين کننده و موثري را ايفا مي کنند. دانشگاه نقطه اساسي هر جامعه و کشوري است، اگر دانشگاه اصلاح شود آينده آن جامعه اصلاح خواهدشد. اگر دانشگاه فاسد بشود، سرنوشت آن جامعه فساد است. (5)
محيط دانشگاه محيطي است جوان، پرانرژي و فعال، دانشجو به دنبال آن است که خود را نشان دهد، به خود مي بالد، به دنبال افکار جديد مي گردد. دراين مقطع اگر به وي خوراک علمي با چاشني ديني تزريق شود او تبديل به بهترين مبلغ ديني خواهدشد. از نيروي جوان و پرقدرت خويش نهايت استفاده را مي کند تا ديگران را با خود همراه کند. از اين رو مستکبرين جهاني به دانشگاه و دانشجو به چشم يک طعمه نگاه مي کنند و از دانشجو براي رسيدن به اهداف شوم خويش استفاده مي کنند.
دانشگاه از سويي پرورش شخصيت ديني دانشجويان را برعهده دارد و ازسويي ديگر پرورش نيروهاي علمي و عملي آينده کشور را بر دوش خويش احساس مي کند. به فسادکشيدن اين جوانان، ترويج بي قيدي و بي مبالاتي نسبت به دين و بي عفتي و بدحجابي دانشجويان در واقع نيروي موثر و آينده ساز کشور را از بين مي برد. نتيجه آن از بين رفتن کشور و انقلاب مي شود.
دانشجويان به شدت از اساتيد خويش الگو مي گيرند. وقتي استادي با پوشش اسلامي در کلاس هاي درس حاضر شود و حرکات و رفتارهاي مطابق دين از وي سر زند، دانشجويان به دين علاقه مند شده و به دستورات آن عمل مي کنند. در اين صورت ديگر حجاب براي دختران سخت نيست و آن را نشانه عقب ماندگي نمي دانند. به راحتي مي توانند در برابر وسوسه هاي دوستان خويش مقاومت کنند و از حجاب خويش دفاع کنند. بنابراين، گزينش استاد متعهد و با پوشش مناسب گام موثري است بر ترويج حجاب در دانشگاه و در ادامه تاثير آن در جامعه، که اين مهم از وظايف وزارت علوم مي باشد.
ساير کارهايي که وزارت علوم بايد براي گسترش حجاب انجام دهد عبارت است از:
آشنا ساختن دانشجويان با فرهنگ غني ايراني- اسلامي، آشنا ساختن دانشجويان با توطئه ها و زمينه هاي نفوذ فرهنگ غرب، نظارت جدي بر اجراي قوانين انضباطي، برخورد جدي با هنجارشکنان حجاب، فعال کردن تشکل هاي دانشجويي براي برخورد با بدحجابي، عدم بکارگيري کارکنان و اساتيد بي تفاوت به ارزش ها و پوشش هاي اسلامي، استفاده از استادان زن براي دختران و استادان مرد براي پسرها (حتي المقدور)، استخدام اساتيد متعهد و پاسخگو به شبهات حجاب، انتشار مجلات فرهنگي با موضوع حجاب… دانشگاه به عنوان مرکز پرورش نيروهاي علمي و عملي کشور بايد مسئوليت خطير خويش را در رابطه با تهديدات فرهنگي به خوبي اجرا نمايد و راه نفوذ فرهنگ غرب را بگيرد. دانشگاه اسلامي، دانشگاهي است که دانشجوياني متفکر و مبارز در عرصه فرهنگي به جامعه تحويل دهد و آنان نگاهبانان فرهنگ و دين مردم و جامعه اسلامي باشند.
در جامعه اسلامي همه نهادها و مؤسسات بايد در گسترش حجاب تلاش کنند. حفظ حجاب از ارکان دين ما و از اصل هاي قانون اساسي مي باشد. متأسفانه هنوز بسيار افرادي هستند که به حجاب به عنوان يک پديده فردي نگاه کرده و از کنار آن بي اعتنا مي گذرند. در حالي که حجاب و پوشش اسلامي از وظايف اجتماعي است که به صراحت در فقه ما به آن اشاره شده است. نهادها و مؤسسات بايد اين اصل را در مراکز خويش در معرض عموم بگذارند و خود نيز به آن عامل باشند. امروزه، اکثر کارمندان را زن ها تشکيل مي دهند. با ترويج حجاب در بين آن ها مي توان ادعا کرد که يک سوم جامعه از پوشش مناسب برخوردار مي باشند.
البته لازم به ذکر است که افراد مختلف جامعه نيز در گسترش حجاب نقش مهمي دارند. افراد متعهد مي توانند با تذکر دادن به کساني که رعايت حجاب اسلامي نمي کنند، در ريشه کن کردن اين پديده شوم ايفاي نقش نمايند. وقتي کسي با ظاهري نامناسب بيرون بيايد و کسان مختلفي به او تذکر دهند ناخودآگاه خود را همسو با محيط کرده تا از اين تذکرهاي پياپي رهايي يابد. پس، براي نهادينه کردن حجاب، رسانه و مراکز آموزشي از مراکز مهم فرهنگ سازي و ترويج آن مي باشد. هر چند که از ساير مؤسسات نيز نبايد غافل شد. همه بايد براي گسترش حجاب قيامي آگاهانه داشته باشند تا بانوان ايراني الگوي تمام زنان جهان باشند و از حيله ها و توطئه هاي شوم مستکبرين رهايي يابند. فقط با حجاب اسلامي است که زن به جايگاه واقعي خويش در جامعه دست مي يابد و مي تواند در تمام عرصه ها حضوري پررنگ و موثر داشته باشد.
نوشته خويش را با سخني از معمار کبير انقلاب امام خميني(ره) به پايان مي بريم به اميد آن که جامعه اي خدايي و به دور از گناه داشته باشيم:
«زنان از نظر اسلام نقش حساسي در بناي جامعه اسلامي دارند و اسلام زن را تا حدي ارتقا مي دهد که او بتواند مقام انساني خود را در جامعه باز يابد و از حد شيء بودن بيرون بيايد و متناسب با چنين رشدي، مي تواند در ساختمان حکومت اسلامي مسئوليتهايي را به عهده بگيرد.(6) نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است؛ براي اينکه بانوان علاوه بر اينکه خودشان يک قشر فعال در همه ابعاد هستند، قشرهاي فعال را در دامن خودشان تربيت مي کنند. خدمت مادر به جامعه از خدمت معلم بالاتر است، و از خدمت همه کس بالاتر است. و اين امري است که انبيا مي خواستند. مي خواستند که بانوان قشري باشند که آنها تربيت کنند جامعه را، و شيرزنان و شيرمرداني به جامعه تقديم کنند.(7)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پي نوشت ها
1) اصل صد و هفتاد و پنجم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران
2) پيرامون انقلاب اسلامي، شهيد مطهري، ص 183
3) مطبوعات و رسانه ها از ديدگاه امام خميني(ره)، انتشارات تسنيم، ص 146
4) بيانات رهبري درتاريخ 14/12/69
5) دانشگاه و دانشجو در آيينه رهنمودهاي مقام معظم رهبري، سازمان تبليغات اسلامي، ص5
6) صحيفه نور، ج4، ص 436
7) صحيفه نور، ج14، ص 197

http://www.kayhannews.ir/890729/6.htm#other604

 نظر دهید »

می توانی فرشته شوی

20 آبان 1389 توسط زینبیه سراوان

بخشی از یک نامه….
دخترم! عفت و پاکدامنی برای یک «فرشته» لازم است.زن مثل یک فرشته است.فرشته را هرکس نمی بیند او خود را از انسانهای« ناپاک و آلوده و دلهای سمّی» می پوشاند تا همیشه «فرشته» بماند.
عزیزم! نمی گویم حتما چادر بپوش.
لباسی بپوش که بدنت،زیباییت،اندامت،و…را بپوشاند.
یک تار مویت را که می تواند پله ترقی تو بسوی خداوند باشد به کسی جز محرمت نشان مده،«عضو عضو بدنت را که برگها وگلبرگهای توست نگذار نامحرمی ببیند والا پژمرده خواهی شد».
شاید بگویی اگر خودم را نشان ندهم کسی سراغم نمی آید؟
اشتباه نکن «دلها در دستان خداست و اوست که آنها را به هم متصل می کند. تو با خدا باش تا خدایی ترین شوهر را برایت نشان دهد».
«وقتی یک گل را هزاران نفر ببویند و هرکسی یک لحظه بایستد وسایه خود را بر آن اندازد،دیگر از آن گل رنگ و بویی نمی ماند دیگر او گل نمی شود او تبدیل به یک شاخه خشک می شود که فقط برای آتش زدن از آن استفاده می کنند».

تو که نمی خواهی یک شاخه گل خشکیده باشی که عاقبتش سوخت است؟! …

 نظر دهید »

نیا نیا...

19 آبان 1389 توسط زینبیه سراوان

نیا نیا گل نرگس جهان که جای تو نیست

دو صد ترانه به لبها یکی برای تو نیست

نیا نیا گل نرگس که در زلال دلی

 هزار آینه نقش و یکی ز خال تو نیست

 نیا نیا گل نرگس تو را به خاک بقیع

 که شهر ما نه مُحیای گامهای تو نیست

 نیا نیا گل نرگس نیا به دعوت ما

هزار نامه کوفی یکی برای تو نیست

 نیا نیا گل نرگس به آسمان سوگند

قسم به نام و نهادت دلی برای تو نیست

نیا نیا گل نرگس ز رنجمان تو مکاه

 کسی ز خلق و خلائق فدای راه تو نیست

 نیا نیا گل نرگس بدان و آگه باش

 که جای سجده گه ِ ما هنوز مال تو نیست

نیا نیا گل نرگس به مادرت زهرا

کسی برای شهادت به کربلای تو نیست

نیا نیا گل نرگس سقیفه ها برپاست

ردای سبز خلافت ولی برای تو نیست

 نیا نیا گل نرگس فدا شوی مولا

برای عصر عجیبی که خواستا ر تو نیست

 نیا نیا گل نرگس که چون علی تنها

 به فجر صبح ظهورت کسی کنار تو نیست

 نیا نیا گل نرگس به جان تشنه عشق

 دعا دعای ظهور است ولی برای تو نیست

 نیا نیا گل نرگس به مجلس ندبه

که ندبه ، ندبه خرقه است و پایگاه تو نیست

نیا نیا گل نرگس دعای عهد کجاست؟

 نه این نماز جماعت به اقتدای تو نیست

 نیا نیا گل نرگس که حرف من . . . « میعاد »

فقط بیان ِ سرابی ست که انتظار تو نیست

 نظر دهید »

حضور قلب در نماز

19 آبان 1389 توسط زینبیه سراوان

برخی از اعمالی که باعث حضور قلب در نماز می شود:

 

  1. بالا بردن معرفت به ذات مقدس حق تعالی
  2. دقت در طهارت چرا که وضو مقدمه نماز وبه منزله کلید ورود به نماز محسوب می گردد.
  3. مشغول کردن دل به خدای متعال حد اقل قبل از نماز
  4. توجه به اینکه ممکن است این نمازم آخرین نماز باشد:

     قال قال أبو عبد الله ع يا عبد الله إذا صليت صلاة فريضة فصلها لوقتها صلاة مودع يخاف إلا يعود إليها أبدا ثم اضرب ببصرك إلى موضع سجودك فلو تعلم من عن يمينك و شمالك لأحسنت صلاتك و اعلم أنك قدام من يراك و لا تراه .(فلاح‏السائل ص : 157)

  5. توسل کردن به وجود مقدس امام عصر عجل الله تعالی فرجه قبل از افتتاح نماز
  6. مشغول شدن به ذکر وگریه وزاری قبل شروع نماز
  7. مهیا کردن خود برای نماز قبل از نماز
  8. درباره حضور قلب وروش تحصیل آن به کتاب آداب الصلوة امام  خمینی رحمه الله  تعالی ص38به بعد مراجعه شود
  9. بیان امام راحل درباره معنی حضور قلب:

    [حضور قلب در نماز]

    سزاوار است كه نمازگزار در سرتاسر نماز- چه در افعال و چه در اقوال- حضور قلب داشته باشد؛ زيرا كه براى عبد آن مقدارى از نماز او، نماز محسوب مى‏شود كه در آن، با حضور قلب باشد. و حضور قلب يعنى كاملًا به نماز و آنچه را كه در آن مى‏گويد توجه داشته باشد و به حضرت معبود جلّ جلاله كاملًا متوجه باشد و بخواهد كه عظمت و جلال وهيبت او را درك كند و قلب خود را از غير او خالى نمايد، به همين جهت خود را در پيشگاه سلطان سلاطين و بزرگ بزرگان مى‏بيند كه او را خطاب كرده و با او مناجات‏مى‏نمايد، پس وقتى كه چنين حالتى را در خود بيابد در دل او هيبتى مى‏افتد كه او را مى‏هراساند، سپس خود را در اداى حق خداى تعالى مقصّر مى‏بيند و در نتيجه خوف او در دلش قرار مى‏گيرد و پس از آن به رحمت واسعه حق مى‏نگرد و اميدوار به پاداش نيك او مى‏شود. و در نتيجه حالتى بين خوف و رجاء برايش پيدا مى‏شود و اين صفت «كاملين» است و اين حالت بر حسب درجات عبادت كنندگان، درجات گوناگون و مراتب بيشمارى دارد. و براى نمازگزار سزاوار است كه داراى خضوع و خشوع و سكون و وقار بوده و با هيأتى نيكو قبل از نماز عطر زده و مسواك نموده و شانه بزند و سزاوار است مانند كسى كه با نماز وداع مى‏كند نماز بخواند (گويا آخرين نمازش مى‏باشد و بعد از آن خواهد مرد)، پس توبه و انابه و استغفارش را تجديد نمايد و سزاوار است در پيشگاه پروردگارش مانند عبد ذليلى كه در مقابل مولايش مى‏ايستد، بايستد و سزاوار است در گفتن «اياك نعبد واياك نستعين؛» «تنها تو را مى‏پرستيم و فقط از تو كمك مى‏جوييم» راستگو باشد و مبادا اين جمله را بگويد در حالى كه هواى نفس خويش را مى‏پرستد و از غير مولايش كمك مى‏جويد و سزاوار است كه كوشش كند تا موانع قبول نماز را از خود دور نمايد مانند خودپسندى و حسد و تكبر و غيبت و ندادن زكات و ساير حقوق واجب كه مانع قبول نماز مى‏باشند.(تحرير الوسيلة(ترجمه فارسى)، ج‏1، ص: 174)

  10. توجه به معانی ومفاهیم نماز
  11. آشنایی با اسرار نماز
  12. داشتن یک وقت خاص برای عبادت
  13. دور کردن خود ار مکان ومحیطی که مشغولیت می آورد.
  14. مراقبت بر اوقات نماز
  15. بیانت آیة الله مکارم شیرازی دام عزه:

    براى تحصيل خشوع و حضور قلب در نماز و ساير عبادات، امور ذيل را دقيقاً توصيه مى‏كنيم:

    1- به دست آوردن آنچنان معرفتى كه دنيا را در نظر انسان كوچك، و خدا را بزرگ كند، تا هيچ كار دنيوى نتواند به هنگام راز و نياز با معبود نظر او را به خود جلب و از خدا منصرف سازد.

    2- توجه به كارهاى پراكنده و مختلف، معمولًا مانع تمركز حواس است و هر قدر انسان، توفيق پيدا كند كه مشغله‏هاى مشوش و پراكنده را كم كند، به حضور قلب در عبادات خود كمك كرده است.

    3- انتخاب محل و مكان نماز و ساير عبادات نيز، در اين امر، اثر دارد، به همين دليل، نماز خواندن در برابر اشياء و چيزهائى كه ذهن انسان را به خود مشغول مى‏دارد، مكروه است.

    و همچنين، در برابر درهاى باز و محل عبور و مرور مردم، در مقابل آئينه و عكس و مانند اينها.

    به همين دليل، معابد مسلمين هر قدر ساده‏تر، خالى از زرق و برق و تشريفات باشد، بهتر است؛ چرا كه به حضور قلب كمك مى‏كند.

    4- پرهيز از گناه نيز عامل مؤثرى است؛ زيرا گناه قلب را از خدا دور مى‏سازد، و از حضور قلب مى‏كاهد.

    5- آشنائى به معنى نماز و فلسفه افعال و اذكار آن، عامل مؤثر ديگرى است.

    6- انجام مستحبات نماز و آداب مخصوص آن چه در مقدمات و چه در اصل نماز نيز كمك مؤثرى به اين امر مى‏كند.

    7- از همه اينها گذشته، اين كار، مانند هر كار ديگر نياز به مراقبت، تمرين، استمرار و پى‏گيرى دارد، بسيار مى‏شود كه در آغاز انسان در تمام نماز يك لحظه كوتاه قدرت تمركز فكر پيدا مى‏كند، اما با ادامه اين كار، و پى‏گيرى و تداوم، آنچنان قدرت نفس پيدا مى‏كند كه مى‏تواند به هنگام نماز دريچه‏هاى فكر خود را بر غير معبود مطلقاً ببندد! (دقت كنيد). ( تفسير نمونه، ج‏14، ص: 227)

 نظر دهید »

اشکالات وارد بر شورای شش نفره

19 آبان 1389 توسط زینبیه سراوان

این مطلب را به درخواست برخی از روشنفکران اهل سنت در این پست قرار می دهیم.

 شوراى شش نفرى و سرانجام آن عمر هنگام مرگ به مشورت پرداخت و اين پيشنهاد كه «عبيد اللّه» فرزندش را خليفه كند، رد كرد، سپس اضافه نمود: پيامبر تا هنگام مرگ از اين شش نفرراضى بود: على (ع)، عثمان، طلحه، زبير، سعد بن ابى وقاص و عبد الرّحمن بن عوف لذا بايد خلافت به مشورت اين شش نفر انجام شود تا يكى را از ميان خود انتخاب كنند، آن گاه دستور داد تا هر شش نفر را حاضر كنند، سپس نگاهى به آنها كرد و گفت همه شما مايل هستيد بعد از من به خلافت برسيد، آنها سكوت كردند، دوباره اين جمله را تكرار كرد. «زبير» جواب داد: ما كمتر از تو نيستيم چرا به خلافت نرسيم! (يكى از مورّخان مى‏گويد: اگر زبير يقين به مرگ عمر نداشت جرأت نمى‏كرد اين سخن را با اين صراحت بگوید).

بعد براى هر يكى از شش نفر عيبى شمرد، از جمله به «طلحه» گفت:

پيامبر (ص) از دنيا رفت در حالى كه به خاطر جمله‏اى كه بعد از نزول «آيه حجاب» گفتى از تو ناراضى بود» و به على (ع) گفت: «تو مردم را به راه روشن و طريق صحيح به خوبى هدايت مى‏كنى تنها عيب تو اين است كه بسيار مزاح مى‏كنى!» و به «عثمان» گفت: «گويا مى‏بينم كه خلافت را قريش به دست تو داده‏اند و بنى اميّه و بنى ابن معيط را بر گردن مردم سوار مى‏كنى و بيت المال را در اختيار آنان مى‏گذارى و گروهى از گرگان عرب تو را در بسترت سر مى‏برند».

سرانجام «ابو طلحه انصارى» را خواست و فرمان داد كه پس از دفن او با پنجاه تن از انصار، اين شش نفر را در خانه‏اى جمع كنند تا براى تعيين جانشين او به مشورت پردازند، هر گاه پنج نفر به كسى رأى دهند و يك نفر در مخالفت پافشارى كند، گردن او را بزنند و همچنين در صورت توافق چهار نفر، دو نفر مخالف را به قتل برسانند و اگر سه نفر يك طرف و سه نفر طرف ديگر بودند آن‏گروهى را كه عبد الرحمن بن عوف در ميان آنهاست مقدّم دارند و بقيّه را اگر در مخالفت پافشارى كنند گردن بزنند و اگر سه روز از شورا گذشت و توافقى حاصل نشد همه را گردن بزنند تا مسلمانان خود شخصى را انتخاب كنند.

سرانجام «طلحه» كه مى‏دانست با وجود «على» (ع) و «عثمان» به او خلافت نخواهد رسيد و از «على» دل خوشى نداشت جانب «عثمان» را گرفت در حالى كه زبير حقّ خود را به «على» (ع) واگذار كرد، «سعد بن ابى وقاص» حقّ خويش را به پسر عمويش «عبد الرحمن بن عوف» داد بنا بر اين شش نفر در سه نفر خلاصه شدند: «على» (ع)، «عبد الرحمن» و «عثمان»، «عبد الرحمن» رو به «على» (ع) كرد و گفت با تو بيعت مى‏كنم كه طبق كتاب خدا و سنّت پيامبر و روش «عمر» و «ابو بكر» با مردم رفتار كنى، «على» (ع) در پاسخ گفت: مى‏پذيرم، ولى طبق كتاب خدا و سنّت پيامبر (ص) و اعتقاد خودم عمل مى‏كنم. «عبد الرحمن» رو به «عثمان» كرد و همان جمله را تكرار نمود و «عثمان» آن را پذيرفت.

 «عبد الرحمن» سه بار اين جمله را تكرار كرد و همان جواب را شنيد لذا دست «عثمان» را به خلافت فشرد، اين جا بود كه «على» (ع) به «عبد الرحمن» فرمود:

 «به خدا سوگند تو اين كار را نكردى مگر اين كه از او انتظارى دارى همان انتظارى كه خليفه اوّل و دوّم از يكديگر داشتند، ولى هرگز به مقصود خود نخواهى رسيد».

شك نيست كه اين شورا از جهات مختلفى زير سؤال است:

 

اوّلا: اگر بنا بر آراى مردم است، چرا تبعيّت عام صورت نگيرد؟ و اگر بنا بر انتصاب است شوراى شش نفرى چرا؟ و اگر شورا بايد برگزيند شخصيّتهاى معروف ديگرى در ميان مسلمين نيز بودند.

ثانيا: اگر اينها مشمول رضاى پيامبر (ص) بودند پس تصريح نارضايى پيامبرتا آخر عمر از «طلحه» چه مفهومى مى‏تواند داشته باشد؟

ثالثا: به فرض اين كه آنها نتوانند از نظر انجام وظيفه توافق بر كسى كنند چگونه مى‏توان گردن همه را زد.

رابعا: اگر واقعا هدف شورا بود، چرا پيش‏بينى خلافت «عثمان» را با صراحت ذكر كرد؟ و اگر از خلافت او بر جامعه اسلامى مى‏ترسيد، لازم بود او را جزء شورا قرار ندهد، تا نفر ديگرى انتخاب شود.

خامسا: در صورتى كه سه نفر در يك طرف و سه نفر در طرف ديگر قرار گيرد چرا آن طرف كه على (ع) است و به گفته عمر، مردم را به سوى حق و راه روشن فرا مى‏خواند و تنها اشكالش بسيار مزاح كردن است مقدّم نشود.

سادسا: آيا مزاح كردن مشكلى در امر خلافت ايجاد مى‏كند و آيا اين اشكال با اشكالى كه بر عثمان گرفت كه اگر تو بر مردم مسلّط شوى بنى اميّه را بر گردن مردم سوار خواهى كرد و بيت المال را غارت مى‏كنند هرگز مى‏تواند برابرى كند؟

اينها ايرادهايى است كه پاسخى براى آن وجود ندارد!

منبع:

                        پيام امام اميرالمؤمنين عليه‏السلام،تالیف آیه الله مارم شیرازی ج‏1، ص: 371

 نظر دهید »

سرور همه

19 آبان 1389 توسط زینبیه سراوان

رسول خدا صلی الله علیه وآله  درباره دختر بزرگوارش کلماتی دارد که به عنوان معیار ومیزان سنجش مطرح هستند.

 

از جمله آن کلمات روایتی است که از ایشان درباره سیادت حضرت زهرا بر همه زنان عالم بلکه بر همه خلق  اشاره دارد عبارت است از:

حضرت محمد-صلی الله علیه وآله- فرموده است:

- فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّه.

- فَاطِمَةُ سيّدة نساء هذه الأُمّه.

- فَاطِمَةُ سيدة نساء المؤمنين.

- فَاطِمَةُ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِين.

این روایت باهمه اختلاف الفاظش در:

صحیح بخاری:۴/۲۰۹والخصائص نسائی:۳۴والمسند ابی داوود طیالسی:۱۹۷وصحیح مسلم:۷/۱۴۳والمستدرک حاکم نیشابوری:۳/۱۵۳وصحیح ترمزی:۵/۳۲۶وصحیح ابن ماجه:۱/۵۱۸ومسند احمد:۶/۲۸۲ وحلیه الاولیاء:۲/۳۹ نقل شده است.

آنچه از فرموده پیامبر استفاده می شود این است که:

۱- فاطمه سرور همه زنان پسین وپیشین است.

۲- این روایت ویژگی سیادت آن حضرت رادر مقایسه باهمه زنان مطرح می کند ولی این به معنی سیادت نداشتن آن حضرت بر مردان نمی باشد بلکه آیات تطهیر ومباهله و….بر این نکته دلالت دارند که حداقل ایشان با توجه به مقام عصمتشان در طول معصومین -علیهم السلام- هستند.

۳-سیادت ایشان از حیث معرفت/علم/تقوا/فضائل و….در همه شئونات مربوط به انسان کامل مطرح است.

۴- این روایت بهشتی بودن ونیز عصمت حضرت زهراء-سلام الله علیها- را به همه اعلام می دارد.زیرا این سیادت  برزنان خصوصا وبر همه عالمیان عموما بدون داشتن عصمت به دست نمی آید زیرا:

ان اکرمکم عند الله اتقاکم.یعنی با تقواترین شمادرنزد خدای تعالی با تقواترین شما است.

۵-سیادت حضرت زهرا سلام الله علیها تشریفاتی واز باب لقب وعنوان دادن بدون توجه به اینکه آیا او شایستگی لقب وعنوان را دارد نیست بلکه این نسبت با واقعیت همخوانی دارد.

۶- طبق این ویژگی حضرت هرگونه سخن وعمل  ایشان ونظریات وی بر همه مسلمانان حجت است وکسی نمی تواند با آن مخالفت کند.

۷- هرگونه نسبت گناه دادن از هر نوع که باشد بر حضرت زهرا-سلام الله علیها- حرام است.

 نظر دهید »

علل گرایش به شیطان پرستی

19 آبان 1389 توسط زینبیه سراوان

متاسفانه در سالهی اخیر مخصوصا با عنایتهای ویژه دولت اصلاح طلب و سردم دار آزادی بی حد وحصر! گروه هایی در کشور پیدا شدند که آبشخورشان از گروههای ضاله غربی است.

این گروهها که که به -شیطان پرستان- مشهورند دامنه فعالیت خود را چنان در کشور زیاد کردند که جمع کردن آنها و بستن جریان افکار آنها بسی دشوار است.

اینکه چرا یک عده مخصوصا از قشر جوان جامعه به سمت این گروهها گرایش دارند سوالی است که شاید جواب آن را بتوان این گونه گفت:

۱- نبود یک الگوی در دسترس رهبر معنوی که بتواند راههای کامیابی معنوی را به آنها بچشاند.(اگرچه رهبران معنوی زیادی در کشور عزیزمان وجود دارند لکن به خاطر محدود بودن فعالیت انها در حوزه خاصی از جغرافیای کشور بیشتر مردم به آنها دسترسی ندارند و نیز به خاطر ترس از افتادن در دام دکان داری وریاست و…برخی از این رهبران تمایل دارند بر خلاف رسول خدا صلی الله علیه واله  عزلت را اختیار کنند ویا نسخه های آنها واضح  نیست وروش عمل کردن آنها را نمی گویند)

۲- خوب وزیبا مطرح نکردن خواسته های الهی به جوانان(دین اسلام زیباست وبرنامه های آن نیز دلربا است لکندرمعرفی آن زیباییها مشکل داریم)

۳- تشویق نکردن جوانهای موفق در عرصه معنویت و عرفان اصیل اسلامی.

۴- آشنا نکردن جوانان به عرفان ناب اسلامی

۵- جا نیانداختن موسیقی سنتی واصیل ایرانی(بیشتر طرفداران این گروهها به خاطر موسیقی خاص شیطان پرستان به سوی آنها گرایش دارند)

۶- سر خوردگی جوانان از طرف خوانوده دوست آشنا معلم و…

۷- متفکر بار نیاوردن جوانان در مدارس(بیشتر دروسی که آموزش و پرورش در مدارس گذاشته صرفا جنبه اطلاع رسانی دارد و برخی معلمان به جای اینکه ذهن و فکر جوان را خلاق بار آورند فقط آنچه در کتاب است را می خوانند)

۸- خدا نشناسی و شک در وجود خدا و یا شئون الهی

۹- رد معاد و آخرت(به دلیل آشنا نبودن جوان از ماهیت  وچیستی آن)

۱۰- هدف متعالی نداشتن(شیطان پرستان پوچ گرا هستند)

۱۱- خود نشناسی و باور نکردن ارزش داری وپر قیمتی خود در عالم هستی

و….

 نظر دهید »

بی قید های تاریخ

19 آبان 1389 توسط زینبیه سراوان

در ميان عربها رسم بود كه بزرگي را به عنوان رئيس قبيله انتخاب مي كردند وهمه متعهد مي شدند كه از او پيروي كنند.اگر اين (شيخ)قبيله مي مرد فرزند اورا جانشين مي كردند و او را مورد تكريم قرار مي دادند.

اسلام با سلطه دادن ارزشها حاكميت اشخاص را از بين برد و به جاي آن حاكميت فضائل وارزشها را به ارمغان آورد.

متأسفانه  در قضيه  عاشورا عرب حتي سنت قبلي خود را فراموش كرد و به جانشين رسول خدا  يعني امام حسين عليه السلام احترام نكرد بلكه با بدترين ووحشتناكترين جنايات با امام برخورد كردند.

اين رفتار يزيديان نشان داد كه آنها به هيچ اصلي از اسلام وحتي اصول عربي پايبند نبودند.

تعجبم از كساني است كه كار يزيد را توجيه مي كنند ومخالفت ولعن او را جايز نمي دانند ؟!!!!!!!!!

 نظر دهید »

تمنای تو

19 آبان 1389 توسط زینبیه سراوان
تمنای تو!

دیگر خسته شده ام

از تو نه؟!

از بی نوایی خود

که خاک بازی هنوز از ذهنم بیرون نرفته!

نمی دانم چگونه بال داشته باشم و آنگاه چگونه پرواز کنم.

آشیانه سرد شده ونفس گرمت را می خواهم

پایم شکسته نمی توانم راه روم

عصا می خواهم

سوی چشمان را گناه گرفته اگر تو هم بیایی نمی توانم ببینم

وای برمن!؟

ای عزیز!

بیچارگان را دریاب

بی بضاعتیم حتی مزجات آن را نداریم.

گفته اند که قبل از خواهش گدایان عطایتان را ارزانی می دارید.

می دانی چه می خواهم؟

یک عمر تمنا…

تمنای تو!

 نظر دهید »

سوال قبل از عاشقی

19 آبان 1389 توسط زینبیه سراوان

این خیلی مهمه که عاشق کی می شی؟

 

آیا هرکسی و هرچیزی شایسته قربانی کردن تمام احساساتت براش هست؟

اصلا کسی هست که وقتی بهش عاشق شی اون هم دو برابر بلکه بیشتر عاشقت بشه؟

اینها سوالهای مهمی است که قبل از اینکه اسمت رو عاشق بذاری باید یه جواب خوب پیدا کنی؟

اگه خدای نکرده هیچ جواب نداشته باشی بعد بگی که من عاشقم بعد یه زندگی رو شروع کنی به قول منصور!این زندگی فرته… همش توهمه خیاله؟

چقدر قبل از عاشقی برای جوا ب دادن به این سوالات به اندازه پلک زدن فکر کردید؟

 نظر دهید »

حوزه علمیه زینبیه(س) سراوان

اردیبهشت 1404
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    
حوزه علمیه زینبیه(س)شهرستان سراوان به عنوان شرقی ترین حوزه علمیه خواهران و نگینی درخشنده در شهری قرار داردکه بیش از 90درصدساکنان آن راهل سنت تشکیل می دهد. این حوزه مبارکه در سطح2از عموم خواهران ثبت نام میکندکه رساله های علمیه دفاع شده طلاب مکرمه آن نشان از علمیت آن دارد. از دعای خیرتان مسئولین وطلاب این مدرسه را فراموش نکنید
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عقاید
  • احکام
  • اخلاق
  • ادبیات
  • اخبار
  • ویژه ها
  • عکس
  • اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس